KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

هی من خواب می بینم غریبه ها ریخته اند خانه مان


 هی باد می وزد

هی من خواب می بینم غریبه ها ریخته اند خانه مان
و من در خانه خودمان غریب شده ام؛
هی باد بوزد ،
 و هی من غریبتر  بشوم...
تو غمتر نشو ؛ این خواب تمام می شود..

پ.ن: آی باقری من اینقدر اینجا  مینوسیم چِشت در آد :دال !
( حرف های خاله زنکی )
نظرات 31 + ارسال نظر
هانیه کرمی یکشنبه 7 تیر 1388 ساعت 22:42

وقتی دیگر حالی برای پنجره نیست باید رفت ..
اما نخوابید

همیشه همینطور است
یکی میماند
تا روزها و گریه ها را حساب کند
یکی میرود
تا در قلبت بماند تا ابد
.
.
.

کیارش مظفری یکشنبه 7 تیر 1388 ساعت 22:45

فردا گلی خواهد رویید که باد را پر پر خواهد کرد

کیارش مظفری یکشنبه 7 تیر 1388 ساعت 22:46

میترسم
بیدار شوی و
باد باشدو
تو واقعاَ غریبتر از در خواب بودن باشی

کیارش مظفری یکشنبه 7 تیر 1388 ساعت 22:48

این روزها
هی نمره های سادگی ام بیست می شود
.
.
...

آشنا... یکشنبه 7 تیر 1388 ساعت 22:51

از غریبه ها نترس که به خانه ات حمله کنند!

از خودی ها بترس که به قلبت حمله کرده اند و تو را از سایه ات هم ترسانده اند!

از خواب بیدار شو! نگذار خوابت کنند و به تو هرچه دوست دارند تلقین کنند!

چشمان خواب آلودت را با دستانت پاک کن و ببین هجوم وحشیانه آن آشنایی که غریبه میپنداریش، به قلبت را....

گفتم تو از کجایی آشفته می نمایی
گفتا منم غریبی از شهر آشنایی ..

هانیه کرمی یکشنبه 7 تیر 1388 ساعت 22:53

به تنگ چشمیه مردم زوال پرست

الیار عاصمی زاده یکشنبه 7 تیر 1388 ساعت 22:57

از غریبه ها نترس از خودی ها بترس که بسیار خطرناکتر شده اند

ای نامرد .. داری ا ز الان شسنشوم میدی گه فردا خنجرو از جلو بزنی و من نبینیم ؟!‌!..

الیار عاصمی زاده یکشنبه 7 تیر 1388 ساعت 22:58

صبح نزدیک است
تیرگی شب پایدار نخواهد ماند

غریبگی ها پایان خواهد یافت

هانیه کرمی یکشنبه 7 تیر 1388 ساعت 23:24

تو را میسپارم به رویای فردا

lawyer دوشنبه 8 تیر 1388 ساعت 00:06

رویا بین به امید ابدیت می زید.
-Adreamer lives for etemity
-Anonymouse

نیلوفر دوشنبه 8 تیر 1388 ساعت 00:08

من تعبیر خوابتون رو میدونم بگم بگم....

شک نکن که سخت در اشتباهی .!

فرجی دوشنبه 8 تیر 1388 ساعت 00:12

این خواب تمام می شود!
یقین دارم!

مزرعه دوشنبه 8 تیر 1388 ساعت 00:15

من و مزرعه یه عمره چشم به راه یه بهاریم/زیر شلاق زمستون لحظه ها رو میشماریم

توی این شب غیر گریه کار دیگه ای نداریم/هر کی خوابه خوش به حالش ما به بیداری دچاریم

تن این مزرعه خشک تشنه بذر دوبارس/شب پر از حضور تلخ جای خالیه ستارس

مزرعه دزدیدنی نیست /فردا میلاد بهاره دیگه این مزرعه هرگز ترسی از خزون نداره

نفس بکش نفس بکش اینجا نفس غنیمته/توی سکوت مزرعه صدای تو یه نعمته

نفس بکش

نه غم خودت نه غم همراهت هیچ یک مهم نیست مهم مزرعه هست
مهم خانه هست
مهم هیچ بودن تو در برابر همه چیز بودن همه هست

حال تو به این بی اندیش که این ره که تو برگزیدی به کدامین سو هست

درست برگزیدی این ره که تو میروی به ترکستان است

کلاه خویش را بچسب با چسبانی دو قلو و به انتظار روزی بنشین که نه غمی باشد نه دردی و نه رنجی

ای کاش همه چیز مثل خواب بود

ای کاش ای کاش و ای کاش های دیگر

پس به این بیندیش که فردا روز دیگریست و تو هیچی در این مزرعه

. دوشنبه 8 تیر 1388 ساعت 00:16

ماشالا این بالایی چه پر چونس

نیلوفر دوشنبه 8 تیر 1388 ساعت 00:19

چرا سخت در اشتباهم ؟ میشه بگین

:) بله چرا نمیش ه!
به این دلیل که اونچیزی نیست که شما فکر میکنید و این یک جور غرور هم نیست میتونی بگی و بعد بگم که این اون نیست .
اگه ناراحت شدی از جواب قبلی ؛ شرمنده . منظورم این بوده .

عضو همکلاسی نیستما دوشنبه 8 تیر 1388 ساعت 00:24

اقای مطفری یه خبر دارم میشه تو پستتون بگم؟

نمیدونم اگه مشکلی نداره بگید !

من همون بالاییم دوشنبه 8 تیر 1388 ساعت 00:25

اشتباه تایپی شد.مظفری

هادی دوشنبه 8 تیر 1388 ساعت 02:24

این روزها
هی نمره های سادگی ام بیست می شود
.
:)

شما که دیگه نه ...
شما استادی ..

. دوشنبه 8 تیر 1388 ساعت 09:20

اجازه دادین بگم منم میگم میدونید چرا برنامه ی 90 یه مدت نیستو تعطیل شده ؟؟

سیدحسین هاشمی دوشنبه 8 تیر 1388 ساعت 10:31

کی تموم میشه این خواب؟

تاریخ دقیق بگو اگه میشه

امیر رباط دوشنبه 8 تیر 1388 ساعت 11:06

کاش فقط لحظه ای
فقط لحظه ای
کاش فقط لحظه ای قبل از خوابم
لحظه ای قبل از خوابم
کاش فقط لحظه ای قبل از خوابم دستانت را در دستانم داشتم
تا بتوانم با خیالی آسوده بخوابم
تا بتوانم خوابی خوش ازتو ببینم
تا بدانم در زمان خواب بودنم این تویی که بیداری و دستانم را میفشاری
کاش........
حیف که این کاش ها هیچوقت تمومی نداره
حیف که با این کاش ها دنیا به کامم نمیشود
حیف که باید بخوابم ولی دستان تورا نداشته باشم
حیف که داشتن دستهایت برایم آرزویی مهال است
حیف...........
دیگر چیزی نگویم بهتر است
چون با این کاش ها و حیف ها دنیایم تغییر نمیکند و من همانگونه که بوده ام میمانم
ژس سخن کوتاه میکنم

محمدحسین باقری یکشنبه 2 اسفند 1388 ساعت 00:49

محمدحسین باقری یکشنبه 2 اسفند 1388 ساعت 00:52

یعنی اینجا خانه توست و من غریبه ؟

باشه ولی این خواب تمام نمیشود چون خودت رو به خواب زدی

علی-صنایع یکشنبه 2 اسفند 1388 ساعت 00:57

خواب خوشتر است از بیداری. بگذار مرا خواب ببرد و اگر دنیا هم با آب رفت، همچنان در خواب میمانم.
که بیداری از تیره ترین کابوسهای تیره ام، بسیار خوفناک تر است.

سمیه یکشنبه 2 اسفند 1388 ساعت 01:04

فقط اومدم بگم ازتون میخوام دعا کنید خیلی دعا کنید
محتاج یه دنیا دعا واحساس نب هستم .
ممنون

sure

سید حسین هاشمی یکشنبه 2 اسفند 1388 ساعت 02:03

مدتیست رویاها برای دل خوشیست و تعبیر کابوسها در فردا

انقد یکنواخت که کلیشه شده

[ بدون نام ] یکشنبه 2 اسفند 1388 ساعت 07:28

پستت در حد بچه 7 ساله به پایین بود

مهرداد فرهادی - نرم افزار 88 یکشنبه 2 اسفند 1388 ساعت 10:14

این خواب تمام میشود...
سحر نزدیک است

نیلوفر کبیری یکشنبه 2 اسفند 1388 ساعت 12:14

پ.ن خیلی با حال بود

حیدری یکشنبه 2 اسفند 1388 ساعت 20:47

پایینشم بنویس: ‎کیارش 2 ساله از ...

هادی بدری‌زاده یکشنبه 2 اسفند 1388 ساعت 21:11

سلام کیارش..

سلام هادی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد