در پست قبلی ام، نوشتم که اگه دوستان با اینجور نکته های تاریخی حال می کنن بگن تا بیشتر بذارم!
با اینکه استقبال کم بود !! اما به احترام اون 2نفری که با این جور مطالب حال می کنن این مطلب بسیار جالب رو از مجلس فرمایشی شورای ملی !! گذاشتم
برید حالشو ببرین !!
تنبانی که باعث تصویب لایحه شد!
از زمان کودتای رضاخان، همواره نمایندگان مجلس شورای ملی به جای انتخابات مردمی، از طرف شاه منصوب میشدند و مأمور به انجام دستور بودند.
تنها در ابتدای حکومت رضاخان، که هنوز جان نگرفته بود، فقط در تهران ـ که مرکز حکومت بود بعضی از نمایندگان از طرف مردم به مجلس راه مییافتند. مانند: آیتالله شهید مدرس، که آن هم پس از چندی دیگر عملی نشد تا آن جا که شهید مدرس در اعتراض به شمارش آرا، به رأیی که خود به صندوق انداخته بود، احتجاج کرد.
نمایندگان مجلس شورای ملی، دردوران حکومت پهلوی ـ پدر و پسر ـ عروسکهای خیمه شب بازی دست نشانده بودندکه از طرف شاه و بنابر توصیه و فهرست سفارتخانههای دُول استعماری، برای تصدی کرسی نمایندگی مجلس، در نظر گرفته میشدند تا طرح و لوایح مورد نظر آنان را با برخاستن و نشستن، به تصویب برسانند.
پس از تشکیل کانون مترقی توسط حسنعلی منصور و تبدیل آن به حزب ایران نوین،این انتصابات و تصویب لوایح که در چارچوب حزب صورت میگرفت، دارای شکلی مضحک و چندشآورتر شد.
نمونهای از چگونگی تصویب یکی از لوایح به شرح زیر است:
«روش تصویب لوایح در حزب ایران نوین چنین بود: دولت قبلاً لایحه را در حزب مطرح میکرد تا نمایندگان از آن مطلع شوند. این کار صرفاً جنبه تشریفاتی داشت. نمایندگان اختیار آن را نداشتند که در لایحه تغییراتی بدهند. فقط مطلع میشدندکه باید به این لایحه در مجلس رأی مثبت دهند. گاهی هم لازم نمیدیدند که لایحه را از قبل در احزب مطرح کنند و به تک تک نمایندگان بگویند که به فلان لایحه یا فلان قسمت از لایحه رأی مثبت بدهند و به کدام لایحه یا کدام ماده رأی ندهند. در این موارد، هنگام رأی گیری در مجلس، نمایندگان به لیدر فراکسیون نگاه میکردند. اگر او در جریان قرار داشت،از جا بلند میشد، اعضای فراکسیون ایران نوین هم میبرخاستند و لایحه تصویب میشد. اگر او همچنان در جایش مینشست معلوم بود که تصویب لایحه منظور نیست، لذا آنها هم از جا برنمیخاستند.
در مورد یکی از لوایح در حزب تصمیم گرفته شد به علتی، به آن رأی داده نشود.
روزی که قرار بود لایحه در مجلس مطرح شود، بعد از نطقهای قبل از دستور، لایحه در دستور کار قرار گرفت و طبق آییننامه، نمایندگان موافق و مخالف شروع به سخنرانی کردند، آن روز وزیری که در مجلس کنار مهندس خواجهنوری نشسته بود، او را به حرف گرفت، به طوری که خواجهنوری بکلی از جریانات مجلس غافل ماند. فصل تابستان بود. هوا گرم بود. کولر مجلس درست کار نمیکرد، چنانچه خواجهنوری احساس کرد در اثر حرارت هوا و نشستن بر روی صندلی چرمی، لباسش خیس عرق شده. مدتی مقاومت کرد، اما وضع بدتر شد، به طوری که احساس کرد شلوارش به صندلی چسبیده. برای آن که کمی هوا به بدن خود برساند از جا برخاست و شروع به هوا دادن به داخل لباسش کرد.
از قضا بلند شدن خواجهنوری مصادف شد با لحظهای که مهندس ریاضی اعلان رأی کرده بود. اکثریت نمایندگان که طبق معمول مشغول صحبت با یکدیگر بودند، به محض آن که رئیس مجلس اعلام رأی کرد،به لیدر فراکسیون چشم دوختند. مهندس خواجهنوری ایستاده بود (البته برای خنک شدن!) پس آنها هم مانند بچههای حرف شنو از جا بلند شدند و ایستادند.
مهندس ریاضی رئیس مجلس برای اعلام رد یا قبول لایحه به مهندس خواجهنوری نگاه کرد. چون او را ایستاده دید، بدون آن که زحمت شمارش افراد را به خود بدهد پتک را روی تریبون زد و با صدای بلند گفت: تصویب شد.
تازه این جا بود که مهندس خواجهنوری متوجه جریان شد و دیدکه هوا دادن لباس و خنک کردن نیمه پایین بدن باعث چه اشتباه سیاسی بزرگی شده. ولی دیگر کار از کار گذشته بود و عرق شلوار لیدر فراکسیون باعث تصویب لایحهای شد که قرار بود تصویب نشود!
کسی به مهندس ریاضی ایراد نگرفت که چرا با توجه به زیادی تعداد نشستهها لایحه را تصویب شده اعلام کرد، ولی این بیمبالاتی برای خواجهنوری این نتیجه را به بار آوردکه از لیدری فراکسیون ایران نوین عزل شد و برای دوره بعد هم به مجلس نرفت. ولی از آنجا که یکی از مهرههای اصلی کانون مترقی بود، از شمیران به سنا رفت و سناتور شد.1»
پینوشت:
1ـ شبه خاطرات، علیبهزادی، صص 6 ـ 275.
2- منبع: مجله تاریخ معاصر ایران (دوران)
باز هم حال کردیم و خواهیم کرد! مرسی