KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

این است فرق من و تو

مرگ بر موسوی میگویی در حالیکه دوربین ها، رو به توست برای پخش مستقیم از شبکه های سراسری.

 مرگ بر دیکتاتور میگویم در مقابل گلوله ها و خودروهای زرهی.

برای آسایش در حمل و نقلت اتوبوس تدارک می بینند و برای من خیابان ها را میبندند.

تو را مردم نامیدند و من را فتنه گر.

تو امنیت شغلیت تامین شده و من نگران امنیت جانیم هستم.

در میان شما پرچم ، پوستر و امکانات رفاهی توزیع می شود و در میان ما اشک آور و گاز فلفل.


تو با آسایش خاطر قدم در خیابان می گذاری و من نگران به چشمان مادر، که شاید آخرین نگاه باشد.


این است فرق من و تو

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


پ ن 1: در این متن هیچ خرده ای بر "تو" نگرفتم

بلکه گوشزد کردم اگر زمانی قصد مقایسه ی تجمع میلیونی خودت رو با تجمع میلیونی سبز داشتی ، در نظر داشته باش "فرق من و تو" را


پ ن 2: ذات حقیقت نهان پذیر نیست

           البته عده ای می توانند


پ ن 3: گمان نکنم هیچ انسان عاقلی دلیل حضور مردم رو با ارائه ی مواردی کم ارزش علت یابی کنه


پ ن 4: این عکس برام خیلی جالب بود.

در کل این همه لشکر آمده ، به عشق رهبر آمده و به گفته ی آقایان دو و به قولی سه یا به قولی چهار و یا به قولی پنج میلیون و حتی پنج میلیارد نفر نزول اجلال فرمودند.


هدفم از گذاشتن این عکس اشاره  به این موضوعات نبود

راستش، نگاه توزیع کننده برام بسیار معنی دار بود

گذشته از عکس بالا، میان عکسهایی از این قسم ، چند عکس نظرم رو جلب کرد:

1    2 



پ ن 5: تصاویر زیر ، دقیقا مشابه همان تصویری هستند که برادران کیهانی با عَلَم کردن آن ، به حماقت عده ای خندیدند.





ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ



تصویر مرتبط 1 :



تصویر مرتبط 2 :



تصویر بی ربط:



نظرات 15 + ارسال نظر
مهرداد فرهادی - نرم افزار ۸۸ شنبه 24 بهمن 1388 ساعت 23:13


اندکی صبر؛
سحر نزدیک است...

امیر علی د شنبه 24 بهمن 1388 ساعت 23:29

چیزی که من رو بیش از همه درباره ی این وقایع منزجر می کنه واقعیتیه که توی کاریکاتور مانا نیستی( آجر بر روی پنجره می چینه) هست ....

سابین شنبه 24 بهمن 1388 ساعت 23:41

و تلخ تر از اون:
کیک + ساندیس = ... ;)

پرویزی IT یکشنبه 25 بهمن 1388 ساعت 00:30

آقای هاشمی اندکی "بصیرت" داشته باشید تمام ابهاماتتان حل می شود . بنده خودم شخصا بهاهمیت "بصیرت" تازه پی برده ام . "بصیرت" باعث می شود خیلی سوالات جواب داده شود . البته بهتر است بگوییم باعث می شود سوالی برای کسی پیش نیاید !

سید حسین هاشمی یکشنبه 25 بهمن 1388 ساعت 00:44

بصیرت هم خوب چیزیست

حد اقل کمی برای تغییر مزاج

یادمان باشد این دو روز تعطیل ، هنگام نرمش صبحگاهی چند دقیقه ای تمرین بصیرت بنمائیم

مقداد یکشنبه 25 بهمن 1388 ساعت 01:48

خوب اساس این نوع فرق ها در چیست؟
چرا با "من" اینگونه برخورد می شود ولی با "تو" نه؟
فرقی بین من و تو نیست
تو ابزار شذه ای برای حکومت اقتدارگرای مرکزی
می دونین که منظورم از تو
همون توی شما بود
===
پی نوشت 2 به من برمی گشت؟
من دلایلی بیشتر از اون چیزهایی که گفتم به ذهنم نمی رسید

در هر دو سمت عده ای ابزار شده اند ، عده ای با برانگیختن احساسات راهی میدان شده اند و عده ای هم هستند که با اعتقاد و ایمان قلبی مسیر رو انتخاب کردند
به چربیدن کدام قشر در کدام سمت کاری ندارم
منظورم این است که اگر حقیقتی را نادیده بگیرید در محاسبات دچار اشتباه خواهید شد


در این متن هیچ خرده ای بر "تو" نگرفتم

بلکه به "تو" گوشزد کردم اگر زمانی خواستی همزاد پنداری کنی و خدای ناکرده قصد مقایسه ی تجمع میلیونی خودتون رو با تجمع میلیونی سبز داشتی ، در نظر داشته باش "فرق من و تو" را

ـــــ
خیر
روی صحبتم با شما نبود
(پانوشت مذکور پس از ویرایش به پانوشت سه تبدیل شد.)

اگر به جای شما بودم تمام فعالیتها و مطالعاتم را برای حد اقل دو ماه به تعویق می انداختم و این دو ماه رو صرف نشست و برخواست با اطرافیان و اطرافیان ِ اطرافیانم می کردم
صرف شناخت فضای زنده و دنیای واقعی
و این رو می فهماندم به خودم که همانقدر که من با این 12 -13 سال مطالعه حس می کنم حرفهایم بر خواسته از اعتقاداتم است
حتی کسی که با دیدن لباس من لب به توهین باز می کند به خاطر چیزیست که سر در اعتقاداتش دارد

[ بدون نام ] یکشنبه 25 بهمن 1388 ساعت 11:31

برید اتوبوس بانک ها رو به اتش بکشانید بعد بگید ننه من غریبم

ممنون از پیشنهادتون
ولی نکنه اون برادرای عرزشی که پیش از این برای این مهم انتخاب شده بودن هم نافرمانی می کنن!

پیشنهادی هم برای شما دارم که اگر با نام واقعی می گفتید شاید ارائه می دادم

به قول رفقا ، با بصیرت باشید انشالله

مقداد یکشنبه 25 بهمن 1388 ساعت 11:56

خوشحالم که دوستان به من تذکر می دهند تا خودم را اصلاح کنم.خوشحالم که دوستان خوبی دارم که برای نوشته هایم وقت می گذارند اما:

آآن عده ای از سبزها که ابزار شده اند
ابزار دست چه کسانی هستند؟
نگویید امریکا نگویید اسراییل که خنده ام میگیرد
نگویید چند ا ح م ق مثلا اپوزیسیون خارج نشین که آآن ها اندازه اشان به ابزار داشتن نمی خورد
نگویید موسوی که سبزها هیچ گاه مطیع بی چون و چرایشان رهبرشان را نبوده اند
ندیدم سبزی را که بگوید به خاطر موسوی به راهپیمایی آمد همه دلیل خودشان را می گویند دلیلی که خودشان با فکر به آن رسیده اند
می گویند مثلا در انتخابات تقلب شده
می گویند چون در ایران آزادی نیست
می گویند می خواهیم آقا را بکشیم پایین
همیشه سعی می کنم واقعیت را ببینم.اصلاحات یکبار در رویا زندگی کرد و بلایی سرش آمد که همه ما فهمیدیم حتی چشم به روی یک نفر هم نبندیم

دوستانم اصرار دارند طرف مقابل را بزرگ کنند.اصرار دارند به زور طرف مقابل را گرامی بدارند.
بله من به همه انسان ها فقط به خاطر انسان بودنشان احترام می گذارم.ولی به خاطر ژست محترم شمردن از گفتن ح م ا ق ت ش ا ن پرهیز نمی کنم
اصرار دارند بگویند نه همه آنها که شعار می دهند جانم فدای رهبر از بلاهتشان نیست.دو سه نفری هم فکر می کنند
اصرار دارند بگویند که همه غیر سبزها با انگیزهای سطحی نیامده اند. و وقتی می گویم خوب برای غیر سبزها چه انگیزه متعالی وجود دارد که در راهپیمایی شرکت کنند بگویید تا من بدانم کسی پاسخ نمی دهد.
اصرار دارند بگویند که آری در میان ما هم نخاله !وجود دارد
و وقتی می گویم مثلا از چه جنسی و با چه انگیزه ای کسی پاسخ نمی دهد
===
ویژگی خاصی که دارم این است که با همه گفتگو می کنم.تقریبا غیر ممکن است سوار تاکسی شوم و بحثی را آغاز نکنم و خودم ساکت ننشینم و فقط گوش ندهم
تقریبا غیر ممکن است هر روز با چند آدم جدید آشنا نشوم و از نگاهشان نپرسم
==
حرف های من برخاسته از اعتقاداتم نیست برخاسته از تفکراتم است و من برای کسی که به من توهین می کند احترام بسیار زیادی قائلم هرگز به او توهین نمی کنم.هرگز از ذهنم حذفش هم نمی کنم. به او لبخندی می زنم و بعد می آیم می نشینم به تحلیل شخصیت او
و اینخها اصلا تناقضی ندارد با اینکه شخصیت او را در دسته ا ح م ق ها قرار دهم

اول باید دید که سبز بودن از دید شما به چه معنائیست
متاسفانه امروز به هر معترضی لقب سبز می دهند

من تنها کسانی را سبز می دانم که پیش ازر انتخابات به این مسیر پا گذاشتند و تا پایان بر مسیر خویش راسخ ماندند.

سبزهای دیگر از سر ناچاری و عده ای هم برای استفاده از پتانسیلهای بی نظیرش عملا سوار بر این موج شدند.

و البته تمام ضربه هایی که به این موج وارد شده از همین غیر سبز هایی ست که تصور می کنند سبزند
حرکات افراطی - فریبکاری - ماجراجویی - توطئه و...
دقیقا همین چیزیست که باعث این می شود همه ی شنیده های اطراف این جنبش برای اطمینان، نیاز به تحلیل و واکاوی داشته باشد.

و این موضوع رو از اهداف حاکمیت می دونم برای ضربه وارد کردن به جنبش و پراکنده کردن اعضای آن
که تا حدودی موفق هم شدند.
_______

متن طنزی ابراهیم نبوی نوشته بود در مورد جناب گنجی و امثال ایشون که یه چیزی در این حدود هست:
می گویند: رهبران جنبش سبز یعنی موسوی و کروبی و خاتمی جنایتکار هستند، ولی من از جنبش سبز حمایت می کنم.
می گویند: این رنگ سبز هم یک رنگ مذهبی فاشیستی است، ولی ما از جنبش سبز حمایت می کنیم.
می گویند: شعارهای الله اکبر و یاحسین میرحسین جنبش سبز هم مذهبی است، ولی ما از جنبش سبز حمایت می کنیم.
می گویند: مردمی هم که در تهران با روسری و چادر می روند تظاهرات مذهبی هستند و ما اصلا خوشمان نمی آید، ولی از جنبش سبز حمایت می کنیم.
ـــ
آخه این چه حامیان جنبشی هستند که نه مردمش را قبول دارند ، نه شعارش، نه رنگش، نه رهبرانش و نه اعتقادات اصولی اش!
خوب اصلا چرا میگید طرفدار ، بگوید مخالف جنبش سبز هستند!
مگه چه دلایلی نیاز هست تا کسی مخالف جنبش باشد غیر از اینها!

______

برای من سبز مترادف با واژه ی معترض نیست

هرگز معتقد به ابزار بودن به دست عده ای احمق خارج نشین نیستم

معتقدم به دلایل بالا و توسط همین افراد بالا که متاسفانه امروز بسیاری داعیه ی حمایت از جنبش سبز دارند، از احساسات عده ای، به اسم جنبش سوء استفاده شده و کم نیستند کسانی که به خیابان می آیند به نتیجه ی همین سو استفاده
این ابزار شدن است
و البته نه به بزرگی کسانی که باور کردند بی حرمتی به عکس امام و عاشورا را.
تفاوت ما در اینجاست

قصد ندارم طرف مقابل را بزرگ کنم یا بزرگ بنمایاندم
قصد دارم با مخدوش نکردن واقعیت، به تحلیلی واقعی برسم و
کلا قصد دارم در دنیای واقعی سیر کنم
و مطمئن باشید اگر مسیری که در آن هستم را برتر نمی یافتم، به آن پای نمی گذاشتم و در آن نمی ماندم
بر این مسیر راسخ هستم
و همچون روزی که آغازش کردم ، به آن معتقدم
____

برای این دو سوالی که پرسیدید جواب دارم به شدت
قسمتی ش را مطرح کردم و قسمتی را هم اگر فرصت شد مطرح می کنم
فقط همین را کافی می دانم که بگویم ، کم ندیدم کسانی را که با تحلیل به این رسیدند که برای آینده ی کشور، باید بر موج حاکمیت سوار شد.
________
حرفهایتان برخاسته از اعتقاداتان نیست؟!!!
مفهوم اعتقاد یا تفکر را چگونه باز کردید که به این نتیجه رسیدید!

منظورم از اعتقاد، چیزی بود که پس از تفکر به آن می رسیم

نه چیزی که برای عده ای بصورت یک الگوی روتین به گوشه ای رانده شده و برای کارهای بی ربط هم گریزی به آن می زنند.
___________
دلیل این موضوع این هست که در بحثها خودتان را صاحب قدرت تفکر و تحلیل برتر می دانید

مطمئن باشید اگر در بحث طرف مقابل را گوسفند بپندارید ، نه تنها افکارتان به چالش کشیده نمی شود، که بر آنها حتی اگر اشتباه هم باشد، محکم تر خواهید شد.

همیشه در بحث هایم آماده ی تغییر هستم
همیشه

بدون هیچ ارتباط خاصی با شما ، به وضوح حس می کنم که شما باید بیشتر در جامعه باشید

این رو از تحلیلهای غیر واقعی‌تان دریافتم

علیرضا پورمفیدی یکشنبه 25 بهمن 1388 ساعت 18:42 http://kaghazayekhatkhati.blogfa.com

حق طلب یافتمت!
بالاخره به حقیقت می رسی اگر از حق طلبی خسته نشی.
یا علی

همیشه سعی کردم به دنبال حقیقت باشم
بر همین اساس مسیرم را برگزیدم

آموخته ام که اگر حقیقت را در جای دیگری یافتم از بیانش هراسی نداشته باشم

همچنان بر مسیری که بودم راسخم
و اصلاح را راه اساسی بقاء می دانم

و دلیلی بر مطرح نکردن انتقادات نمی بینم
سیستمهایی که به قصد پایداری می آیند، هر چند محکم باشند، بدون نقد از درون، پوک می شود

ممنون

مهدی اصغری یکشنبه 25 بهمن 1388 ساعت 19:30

بله درست است!
این است فرق ما و آنها

ش-ش یکشنبه 25 بهمن 1388 ساعت 20:36

هم متنتون عالی بود هم عکسها بجا
ممنون
توی قسمت نظرات جای بعضیا خالیه!!!...

سید حسین هاشمی دوشنبه 26 بهمن 1388 ساعت 01:47

ممنون *

تو پروفایل هر شخص زیر عکس امکان فرستادن نظر خصوصی هست

مقداد دوشنبه 26 بهمن 1388 ساعت 03:20

اآن قضیه در مورد گنجی جالب بود
و کاملا صادق است
همچنین در مورد خود من
البته به هیچ وجه دنباله رو گنجی نیستم
طرف مقابل را گوسفند نمی دانم
بگذارید دیگر جواب ندهم بگذارید کمی فکر کنم

در یکی از متنهای شما مثل شتر سواری دولا دولا رو مناسب برای یک سری از حرکات گنجی دانسته بودم

قصد داشتم این مطلب را در همان راستا نقل کنم

قصد دارم متنی درباره ی حامیان اصیل جنبش سبز و حامیان تازه وارد این جنبش بنویسم
اگر فرصت شد

زش دوشنبه 26 بهمن 1388 ساعت 14:24

مااااا بیشماریم

حسین محمدی نصرآبادی دوشنبه 26 بهمن 1388 ساعت 15:16

سلام

آیا دلیل آمادن این مردمان در خیابان ها در سال های 75 و قبل از آن دقیقا همین هایی بود که گفتید؟ اون موقه تیر بود، گاز بود، شکنجه بود، مرگ ( نه!!) شهادت بود ....

اما می آمدند، حق شان است که الان در آرامش بیایند

......................
یک یاداوری: اون عکس پخش ساندیس برای سخنرانی تبلیغاتی آقای احمدی نژاد در مصلی است که سخنرانی اصلا برگزار نشد، لطفایت کنید

منکر پذیرایی هم نیستم؛، نوش جانشان

.......................
به عشق امام رضا جاتون خالی رفته بودیم مشهد، اتفاقا یک نهار بسیار عالی مهمان ایشان شدیم ...
به عشق چه رفته بودیم؟
توی جبهه هم، هم ساندیس میدادند و هم جیره های خوشمزه ولی کمک ، اونا به عشق چی رفته بودند؟
............................

در مورد جمعیت هم با شما توافق ندارم، به ملیون نمیرسند، برسند هم ، مقایسه یک میان و خورده ای ( حداکثر) با بیست و خورده ای ملیون ( حداقل) کار قشنگی نیست
...........................
از همون لبخندها و آرامش های همیشگی

فکر کنم منظورتون ۵۷ بود
کجای متنم دلیل آمدن اینها رو مورد بررسی قرار دادم!

حقشان است که در آرامش بیایند.

خیلی چیزها هم حق خیلی ها نیست
بسیاری از اونها امروز هم به خیابان می آیند با مچبند سبز

آیا نزدیکترین یاران به امام که سالها در زندان های پهلوی بودند، حقشان هست که ، امروز برای خواستن چیزی که حقشان است ، چیزی که به خاطرش جنگیدند و خون دادند، در سلولهای انفرادی جمهوری اسلامی به سر ببرند

کم دیدید خانواده های انقلابی که امروز می گویند چه می خواستیم چه شد!

در صحیفه نخواندی از زبان امام که:
خوف این را دارم که شما ملت بزرگ ایران، که برای خدا قیام کردید و برای خدا جوانهایتان را دادید و برای خدا زحمات طاقت فرسا کشیدید و همه چیزتان را فدای اسلام کردید، با این جریانی که به نظر می آید که دارد پیش می رود، یک وقتی متوجه بشوید که _ خدای نخواسته _ با انعزال این مردم، اینهایی که خدمتگزار هستند، یک حکومت قلدری با اسم اسلام، با اسم جمهوری اسلامی، با اسم خدمتگزار به اسلام بیاید و همه ی زحمتهای شما و خونهایی [را] که دادید، هدر ببرد.»
______
خیر
تصویر پخش ساندیس مربوط به راهپیمایی 9 دی هست

البته نوش جانشون
مهم نیست برای چه روزیست
مقصود نگاهیست که توزیع کننده به دستهای دراز شده به سمتش دارد

حس می کنم قصد انحراف از مقصد دارید

هیچ خورده ای به پذیرایی نگرفتم

قصد داشتم تفاوت را در چشم امثال شما فرو ببرم
______

البته قطعا راهپیمایی کنندگان هر تعداد که بودند در تهران، قابل مقایسه با 3.5 میلیون نفری که 25 خرداد به خیابان آمدند بودند ( به اعتراف مقامات مملکتی اصولگرا )

ولی پاسخ و عکس العمل به این سه میلیون رو میتونی با پاسخ به اون سه میلیون مقایسه کنی؟

در برابر حقوق اجتماعی همه مساویند
ولی برخی مساوی ترند
______
حق شماست لبخند توام با آرامش بزنید
همانقدر که حق مانیست اینگونه لبخند بزنیم:
http://3.bp.blogspot.com/_Qe81F9uzfKQ/Sk4HvCrCLrI/AAAAAAAAAE4/dJvxQ1-JXIo/s400/b4i9oo.jpg

زیارت قبول

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد