؛تابلوی او را برداشت ان را برگرداند و اعلان دیگری روی آن
نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و انجا را ترک کرد. عصر انروز روز
نامه نگار به ان محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و
اسکناس شده است مرد کور از صدای قدمهای او خبرنگار را شناخت و خواست اگر
او همان کسی است که ان تابلو را نوشته بگوید ،که بر روی ان چه نوشته
است؟روزنامه نگار جواب داد:چیز خاص و مهمی نبود،من فقط نوشته شما را به
شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد. مرد کور هیچوقت
ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده میشد
امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم
وقتی کارتان را نمیتوانید پیش ببرید استراتژی خود را تغییر بدهید خواهید
دید بهترینها ممکن خواهد شد باور داشته باشید هر تغییر بهترین چیز برای
زندگی است
حتی برای کوچکترین اعمالتان از دل،فکر،هوش و روحتان مایه بگذارید این رمز
موفقیت است .... لبخند بزنید
این روزا چه حالی میده ضدحال!!

بگم؟
اینم تکراریه!
http://www.kntoosi.com/print/post-13561/
:دال
:ماماااااااااااااااااااااااااااااااااان {کرای}
خب حالا که خورد تو ذوقت این در ادامه اش بگم که پست مربوطه پاک شده با خیال راحت به کارت ادامه بده


:دال
روح دیدی؟ :دال
بعضی وقتا ما هم که بیناییم زیبایی ها رو نمیبینیم!
مثل همیشه...
متاسفانه
حق بود! درود. موفق باشی
شما هم به همچنین
عالی بود مثل همیشه
لبخند می زنیم
لبخند بزنید {وینک}
با تغییر استراتژی موافقم ۴تا ۲۵٪....
..ممنون هوداد جون...
همیشه یک راه برای موفقیت وجود نداره فقط کافیه به موضوع از جنبه ی دیگری نگاه کنیم تا راههای دیگر رو نیز پیدا کنیم...
باید افق نگاهمون رو بالاتر ببریم...
ممنون از نظرت عزیز
خیلی این داستان رو دوست دارم، نکته ی قشنگی یاد میده!
!
مرسی!!
خواهش