وی در کتاب شازده کوچولو ، فصل چهارم آدم بزرگ ها را این گونه شرح میدهد :
آخر آدم بزرگ ها عدد و رقم را دوست دارند . وقتی با آنها از دوست تازه یافته ای حرف می زنید هیچ وقت درباره مطالب اساسی از شما چیزی نمی پرسند . هیچ وقت به شما نمی گویند :(( آهنگ صدایش چطور است ؟ چه بازی هایی دوست دارد ؟ آیا پروانه جمع می کند ؟ ))بلکه می گویند : (( چند سالش است ؟ چند تا برادر دارد ؟ وزنش چقدر است ؟ پدرش چقدر درآمد دارد ؟ )) و فقط آن وقت است که خیال می کنند او را شناخته اند . اگر شما به آدم بزرگ ها بگویید :(( من یک خانه قشنگ از آجر گلی رنگ دیدم با گلدان های شمعدانی لب پنجره هایش و کبوتر های روی پشتبامش ... ))آنها نمی توانند این خانه را در نظر مجسم کنند . باید به آنها بگویید من یک خانه صدهزار فرانکی دیدم تا آنها با صدای بلند بگویند (( وای . چقدر قشنگ !!))
متاسفانه!چه قشنگ توصیفمان میکند...
آدمی اینست، متاسفانه

ه
هر شب گوش میدم
-------------------------
حرف تلخ و زیبایی بود
آی رام ..
پست شما به دلیل نقض قانون چرکنویس میشه الان، اگه با این سرعت اینترنت بشه رفت کانترول پنل!

اگه کسی نتونست چرکنویسش کنه لطفا خودتون زودتر ویرایشش کنید دیگه!
اگزوپری آدم رو برای عاقل بودن دوران کودکی دلتنگ میکنه!
ما تسلیم نمی شویم ..
آقای مظفری! طول معیار!
ما تسلیم نمی شویم ..
بخدا اگه راضی باشم این قدر اهمیت بدین به قاون طول معیار و رعایتش کنید!!
!
!
===========
بابا حالا دو خطش رو بزارین ادامه مطلب. چی میشه مگه حالا!؟
پ.ن: در هرگونه اغتشاش در همکلاسی شرکت میکنم! (اسمایلی خس و خاشاک و اغتشاشگر و منافق و اینا)
قاون = قانون!
قارون * :دی
خیلی آروم این پُست رو بزارید روی زمین،دستا روی سر، بی حرکت! تسلیم شید :دی
پ.ن:متن انتخابی بسیار عالی!