توی این جشنواره امسال دهه فجر همون طور که می دونید
فیلم های مساله دارو یا گذاشتن 10 صبح یا آخر شب که ما نمی تونیم ببینیم.
والا من یه چیزی بگم خدمتتون من این سالای اخیر یه دل پری دارم اینه که
یه جریان موسوم به فمنیسم قالبه بر فیلمای سینما و تلویزیون ما مثلاً
همین تسویه حساب خانم میلانی ، یه تسویه حساب جدی انجام داده
با آقایون ، البته 70 درصد کارای ایشون اینجوری شده ،
بعضی خانما خیلی مغرور شدن. خانمای کارگردان ایرونی رو میگم.
بقیه کارگردانا رو من ندیدم این جوری باشن. دیگه خانم میلانی سنگ تموم گذاشته.
البته یه چیزیم بگم خدمتتون ، چون کارگردانا احساس می کنن
مخاطب اصلیشون خانما هستن!
مثلاً خانمه توی آشپزخونه داره آشپزی می کنه ، داره کار می کنه ،
تلویزیونم روشنه..
بنابراین مخاطب اکثر آثار تلویزیونی خانما هستن.
کارگردان سعی می کنه دل خانما رو بدست بیاره و همش تعریف
و تمجید می کنه از خانما ...
در صورتی که مردی مثل من و بقیه که سه شیفت کار می کنن ،
درسشو می خونه ، برای کنکور می خونه ، وب گردیشو دراه ،
ورزش و مطالعه روزانشو داره... کمک خرجی خونوادش هست و ...
بنده خدا اصلاً نمی تونه تلویزیون ببینه...
خانم میلانی ، تهمینه میلانی من تعجبم ، سرمایه گزارش ،
سرمایه گزار کارهاش ، شوهرشون ، شوهر ایشون هستن.
و اگه مردها بدن ، پس چرا ایشون اصلاً ازدواج کردن ؟
حالا من ، اینا رو نیم دونم ، ولیــــــــــــــــــــــــ !!!
اصلاً یه چیز عجیب غریبیه... !!!
واقعا ً ایشون خیلی داره جفا می کنه ...
چون یه مانیفست خودشو داره در چیزایی که داره به خورد مردم میده !!!
نظر شما دوستان چیه راجبه این حرفم ؟
ولی امسال فیلم هیچ ، رو در بخش خارج از مسابقه نشون دادن .
بی نظیرترین فیلم 5 سال اخیره ...
اصلاً یعنی همه بی نظیرن تو این فیلم ...
اصلاً هیچی در موردش نیمی تونی بگی.
صابر ابر بی نظیر ، فیلمنوشت بی نظیر ، کارگردانی بی نظیر ...
به گفته خبرنگارا زم حریر یک نوع توهینه به شعور تماشاچی.
امسال اصلاً نیمی تونی پیش بینی کنی.
و من چی می تونم بگم ؟!
خدافظ من میخوام برم سینما کار دارم
خوب انتظاری هم از ایشون نمیره






ایشون خودش اعلام کرد که بنده یک فمنیست کاملم
اونم از نوع متحجر
تنها مردی هم که توی فیلمشون سالم بودن شوهر خودش بود
تهمینه میلانی فیلمنامه نویس و کارگردان ایرانی سینمای ایران، زاده ۱۳۳۹ در تبریز است. او منشی صحنه، طراحی صحنه لباس و تهیه کنندگی فیلم های ایرانی را نیز تجربه کرده است.
زندگینامه
تهمینه میلانی در سال ۱۳۳۹ در شهر تبریز به دنیا آمد. در دوران دبیرستان به تهران نقل مکان کرد و در دبیرستانهای شرف و مرجان به ادامه تحصیل پرداخت. سال ۱۳۵۷ در رشته برق دانشگاه تبریز قبول شد. همزمان با پیروزی انقلاب و بسته شدن دانشگاهها به تهران بازگشت و در رشته معماری دانشگاه علم و صنعت مشغول به تحصیل گردید. با بسته شدن دانشگاهها حضور در جلسات شعرخوانی، نمایش فیلم و از فعالیت هایی این قبیل را برگزید. در یکی از این جلسات بود که با مسعود کیمیایی آشنا گردید و توانست نظر موافق او را در دستیاری وی در کارگاه آزاد فیلم جلب نماید. بسیار جوان بود که به عنوان اولین تجربه سینمائی به عنوان منشی صحنه فیلم خط قرمز برگزیده شد. با باز شدن دانشگاهها در کنار کار در کارگاه آزاد فیلم به ادامه تحصیل پرداخت. او که به آرامی به کار در سینما آشنا میگردید شروع به نوشتن فیلمنامه (اگر فردا بیاید، دوستت دارم مادر، عشق و مرگ و …) و کار در دیگر فیلمها (ای ایران، جهیزیهای برای رباب، دل نمک و …) کرد.
اولین فیلم او بچههای طلاق جایزه بهترین فیلم اول را در جشنواره فجر برد و جایزه نقدی آن به او کمک کرد که مجددا به همراه رضا بانکی و مرحوم مهدی احمدی فیلم افسانه آه را بسازد. با شکست تجاری این فیلم فیلم کمدی دیگه چه خبر با بازی ماهایا پطروسیان را ساخت. فیلمی که بسیار پرفروش شد.
در سال ۱۳۷۶ و با ایجاد فصای سیاسی پس از انتخابات دوم خرداد ریاست جمهوری میلانی فیلم دو زن را ساخت. به خاطر ساخت این فیلم، میلانی جایزه بهترین فیلم نامه جشنواره فیلم فجر را برد و نامزد جایزه بهترین کارگردانی از همین جشنواره شد. میلانی که بارها در مصاحبه هایش تاکید کرده که یک فمینیست ایرانی است، پس از موفقیت فیلم «دو زن» فیلم های نیمه پنهان و واکنش پنجم را هم در همان حال و هوا، هر سه با بازی نیکی کریمی، ساخت.
پس از فیلم های سه گانه میلانی با بازی نیکی کریمی، فیلم زن زیادی با بازی مریلا زارعی در سال ۱۳۸۳ به نمایش درآمد. این فیلم هم در ادامه حال و هوای فیلم های اخیر میلانی بود با واکنش سرد منتقدان مواجه شد اما به فروش خوبی دست پیدا کرد. در سال ۱۳۸۴ بر اساس کتاب «شفای کودک درون» اثر لوچیا کاپاکیونه فیلم آتش بس با بازی مهناز افشار و محمدرضا گلزار را ساخت. این فیلم که به بخش مسابقه سینمای ایران در جشنواره فیلم فجر راه نیافت، در سال ۱۳۸۵ اکران شد و رکورد فروش صد میلیوت تومان در هفته اول را به جای گذاشت.
دستگیری میلانی
میلانی به خاطر ساخت این سه فیلم با واکنش های شدید اللحنی روبرو شد. در سال ۱۳۷۹ پس از به نمایش درامدن فیلم نیمه پنهان او به جرم حمایت از گروههای تروریستی مدتی در بازداشت به سر برد که پس از اعتراض سینماگران دیگر، پس از مدتی بدون محکومیت آزاد شد.[نیاز به ذکر منبع]
آتش بس
پس از ساخت و اکران فیلم «آتش بس» لوچیا کاپاکیونه، نویسنده کتاب «شفای کودک درون» با ارسال نامهای به میلانی از اون تشکر و قدردانی کرد.[1]
آسیب به تختجمشید
در ماه اسفند سال ۱۳۸۵ خورشیدی حضور تهمینه میلانی و گروهش در بنای باستانی تخت جمشید حادثه آفرید. استفاده گروه میلانی از نوعی ماده دودزا باعث شد تا لکههای سیاهرنگی بر روی کاخ تچر ایجاد شود. تهمینه میلانی به تذکرات مسوولان تخت جمشید و نیز کودکانی که قرار بود در فیلم وی بازی کنند توجه نکرد و برخورد نامناسبی نشان داد. این رفتار میلانی اعتراضاتی برانگیخت. [2]
[ویرایش] فیلمشناسی
1. ۱۳۸۴ آتش بس ( تهمینه میلانی ) [کارگردان-فیلمنامه نویس]
2. ۱۳۸۳ زن زیادی(فیلم) ( تهمینه میلانی ) [کارگردان-فیلمنامه نویس]
3. ۱۳۸۱ واکنش پنجم ( تهمینه میلانی ) [کارگردان-فیلمنامه نویس]
4. ۱۳۸۰ بمانی ( داریوش مهرجویی ) [تهیه کننده]
5. ۱۳۷۹ خاکستری(فیلم) ( مهرداد میرفلاح ) [فیلمنامه نویس]
6. ۱۳۷۹ شب های تهران ( داریوش فرهنگ ) [فیلمنامه نویس]
7. ۱۳۷۹ نیمه پنهان ( تهمینه میلانی ) [کارگردان-فیلمنامه نویس-تهیه کننده]
8. ۱۳۷۷ دو زن ( تهمینه میلانی ) [کارگردان-فیلمنامه نویس]
9. ۱۳۷۳ کاکادو ( تهمینه میلانی ) [کارگردان-فیلمنامه نویس-طراح صحنه و لباس]
10. ۱۳۷۰ دیگه چه خبر؟! ( تهمینه میلانی ) [کارگردان-فیلمنامه نویس-تهیه کننده]
11. ۱۳۶۹ عشق و مرگ ( محمدرضا اعلامی ) [فیلمنامه نویس]
12. ۱۳۶۹ افسانه آه ( تهمینه میلانی ) [کارگردان-فیلمنامه نویس-تهیه کننده]
13. ۱۳۶۸ بچه های طلاق ( تهمینه میلانی ) [کارگردان-فیلمنامه نویس-طراح صحنه و لباس]
14. ۱۳۶۱ پیک جنگل ( حسن هدایت ) [منشی صحنه]
15. ۱۳۵۸ خط قرمز (مسعود کیمیایی) [منشی صحنه]
جوایز
1. نامزد سیمرغ بلورین فیلم منتخب تماشاگران (واکنش پنجم)[ دوره ۲۱ جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) - سال ۱۳۸۱ ]
2. نامزد تندیس زرین بهترین کارگردانی (واکنش پنجم)[ دوره ۷ جشن خانه سینما (مسابقه) - سال ۱۳۸۲ ]
3. نامزد سیمرغ بلورین بهترین فیلم (بمانی)[ دوره ۲۰ جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) - سال ۱۳۸۰ ]
4. نامزد سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی (دو زن)[ دوره ۱۷ جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) - سال ۱۳۷۷ ]
5. برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه (دو زن))[ دوره ۱۷ جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) - سال ۱۳۷۷ ]
6. برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم (بچه های طلاق)[ دوره ۸ جشنواره فیلم فجر (فیلم های اول و دوم) - سال ۱۳۶۸ ]
منابع
1. میلانی در پایگاه ایران اکت
2. میلانی در پایگاه ایران اکتور
مسعود کیمیایی هم فیلم هاش مردونه اس...کسی گفت چرا؟؟
هر کی یه سبکیه دیگه... تاوقتی میلانی و کیمیایی زنونه مردونه اش میکنن لابد مخاطبشون رو شناختن که دارن فیلم میسازن...
سلام !
شما که گل بچه های خواجه نصیر هستی خانم کرمی.
افتخار هم می کنی به جنس مونث بودنتون :دی ، عالیه .
من منظورم چیز دیگری بود.
من کیم که بخوام راجع به خانم میلانی قضاوت بکنم.
یه مصاحبه خوندم توی خبرآنلاین میزارم اینجا بخونیدش.
تهمینه میلانی: لطفا لگد نزنید
فرهنگ > جشنواره فیلم فجر - دغدغههای تهمینه میلانی نسبت به نقش اجتماعی زنان تمامی ندارد و او همچنان خود را در قامت یک مدافع حقوق زنان در همه زمینه ها معرفی میکند.
علی اناری: بعد از «سوپر استار» بسیاری آشکار و نهان گفتند که دست آخر موعد بریدن یکی از غلیظ ترین کارگردانان زنمدار تاریخ سینمای ایران نیز فرا رسید. اما هنگامی که جامعه به تحلیل سوپر استار لاابالی آخرین فیلم میلانی نشسته بود، «تسویه حساب» با همان تم و رنگ و لعاب آشنایی که امضای ازلی ابدی کارگردانش است انتظار میکشید تا کسی اسم شب عبور از برزخ توقیف را زیر گوشش زمزمه کند؛ این اتفاق افتاد و حساب میلانی و سینما تسویه شد.
«تسویه حساب» سه سال بعد از اتمام تولید و پشت سر گذاشتن بیش از دو سال توقیف بالاخره به جشنواره فیلم فجر آمد. سوال بی موردی است ولی میپرسم؛ خوشحالید؟
بله خوشحالم. شما کلمه توقیف را در مورد «تسویه حساب» به کار بردید، در حالی که هیچگاه به طور رسمی از طرف وزارت ارشاد به ما گفته نشد که فیلم توقیف شده، بلکه گفته میشد در حال حاضر جامعه آمادگی پذیرش این فیلم را ندارد. خب ظاهرا بعد از سه سال این مشکل بر طرف شده و میتوانیم فیلم را به نمایش بگذاریم.
داستان و شخصیتهای حاضر در فیلم مدل واقعی داشتند؟
کلیت داستان نه، اما اجزای آن همگی بر گرفته از واقعیت هستند. کلیت فیلم، نوع چیدمان سکانسها و آدمها حاصل تخیل من هستند. اما وقتی به سمت جزئیات برویم آن وقت من میتوانم ادعا کنم که تک تک این آدمها را به نوعی در جامعه دیدهام.
رک و راست بگویید «تسویه حساب» به من مخاطب که روی صندلی سالن سینما نشستهام چه میخواهد بگوید.
میخواهد بگوید ما نمیتوانیم و نباید به زنان بزهکاری که به دلیل فشارهای خانوادگی در سنین پایین دچار بزه شده و در واقع لگد خورده اجتماع هستند و به زندان افتاده و سابقهدار شدهاند لگد دوم را بزنیم. اکثر قریب به اتفاق این افراد فاقد تحصیلات مناسب و تخصص حرفهای هستند و درست به همین دلیل پس از آزادی از زندان به دلیل نبود شغل مناسب مجبور میشوند به بزه ادامه دهند. «تسویه حساب» جامعهای را که درباره این دخترها دست به پیشداوری و قضاوت مجدد میزند نقد میکند. ما چیزی به این افراد آسیب دیده ندادهایم که حالا به دنبال وصول کردنش باشیم.
نگران موضعگیریهای بعد از نمایش فیلم نیستید؟ زمزمهها از همین حالا قابل پیشبینی است. یک فیلم ضد مرد دیگر از تهمینه میلانی.
وقتی شما یک فیلم اجتماعی میسازید و بسیاری از مناسبات و ارتباطات نادرست را نقد میکنید، طبعا منتظر منتظر واکنشهای متفاوتی هستید. من هم با تجربه 20 سال فیلمسازی کاملا، به عواقب فیلمی که میسازم آگاهم و از آنجا که نتیجه نهایی آن را برای جامعه مثبت ارزیابی میکنم به ساخت آن اقدام میکنم.
فکر میکنید زنهای «تسویه حساب» بتوانند همدلی مخاطبان را بدست بیاورند؟
به شدت. مطمئن هستم که مخاطبان فیلم پس از دیدن «تسویه حساب» با این زنها همدلی و همدردی خواهد کرد. اما یک نکته را نباید فراموش کرد. در فیلم همه کسانی که از موقعیت شغلی خود در جهت ارضای هوسهای فردی سوءاستفاده میکنند نقد شدهاند. طبیعتا مردهای خوشگذرانی که با وجود داشتن زن و بچه و نوه، به فکر سوءاستفاده از زنان و دختران آسیب دیده هستند از دیدن فیلم من خوشحال نخواهند شد. خب این اصلا مهم نیست. «تسویه حساب» یک نقد اجتماعی است و قرار نیست کسی را خوشحال کند.
حرف شما درست؛ اما هستند کسانی که تهمینه میلانی را در این نقدها بیطرف نمیدانند.
چرا من باید بیطرف باشم. من یک زن هستم و در جامعهای زندگی میکنم که پایههایش بر اساس مردسالاری ریخته شده است. وقتی میگویم فیلم من یک نقد اجتماعی است و من در حال نقد کردن هستم این خود به خود معنیاش این است که جانب مظلوم را گرفتهام. من طرف این زنها هستم و دلم میخواهد که شما هم با آنها همدلی کنید و بفهمیدشان و با این همدلی جلوی فجایع بزرگتری که در کمین جامعه است را بگیرید.
شاید این نگاه به همان توقع همیشگی برگردد. توقعی که از تهمینه میلانی انتظار دارد مردهای قصه اش را کمی خاکستریتر به نمایش بگذارد.
حتما و قطعا این نگاه همیشه خاکستری بوده زیرا واقعیت همواره بسیار بدتر از چیزی است که من به تصویر کشیدهام. این نگاه خاکستری هیچ وقت از من دور نبوده است. همیشه گفتهام که بهترین همکاران من مردها هستند و همسرم صمیمیترین دوستم است. از برادرها و پدرم هم دیگر چیزی نمیگویم. برای چندمین بار تکرار میکنم که مشکل من مردها نیستند. مشکل من تفکر مردانه است. خب چه اشکالی دارد که من هم نظرم را بگویم. آخرش این است که اشتباه کرده باشم. اما حداقل با طرح این سوالات یک چالش اجتماعی ایجاد کردهام و بی شک این چالش در انتها به نتیجهای مثبت ختم خواهد شد.
امروز برخورد جامعه با شما چگونه است؟
بخشی از جامعه قبلا خیلی شدید در مقابل من میایستاد. جامعه مردسالار و حتی زنهایی با تفکر مردسالار با تمام توانشان سعی میکردند جلوی من را بگیرند. اما امروز شدت این فشارها خیلی کم شده است. وقتی فیلم «دو زن» به عنوان یکی از صد فیلم برتر تاریخ سینمای ایران معرفی می شود معنیاش این است نگاه کانسپت و مسائلی که در فیلم مطرح میشود، پذیرفته شده است و من از این بابت خیلی خوشحالم.
چه پیشبینی از عکسالعمل منتقدان و همچنین مخاطبان سینما دارید؟
من نظر هر کسی را صائب نمیدانم اما نقد حقیقی را خوب و کامل میپذیرم. «تسویه حساب» فیلم سادهای نیست و مطمئنا از کنار آن به سادگی نخواهند گذشت. فیلم بدون شک طرفداران پر و پا قرص و منتقدان سرسختی خواهد داشت. در خصوص مردم هم مطمئن هستم که فیلم در جذب مخاطب موفق خواهد بود چون فیلم این مایه را دارد که توجه مخاطبان را به خود جلب کند.
و حرف نگفته.
فیلمبرداری تسویه حساب 45 جلسه طول کشید. در مجموع فیلم سختی بود. ما وسط خیابانهای تهران و در خیابانهای شلوغ فیلمبرداری میکردیم و این بسیار انرژیبر بود. خوشبختانه تهیه کننده فیلم و مشاور من همسرم آقای نیک بین بود و مثل همیشه دست من را در کار باز گذاشتند. البته ناگفته نماند که من هم تا جایی که به فیلم صدمه نزند، رعایت مسائل اقتصادی و مالی فیلم را میکرد.
یک متن طنز هم قبلاً نوشتن ایشون فحش دادن به هر چی مرده !:دی
طنز/ شوهرجونم غلط کرده که عاشق شده/ مرگ بر مرد
وبلاگ مهمان > شکیبا، شهرام - (تقدیم به همه زنهایی که حالشون از ریخت مردها به هم میخورد)
اثر تهمینه میلانی
تهیهکننده: آقامون اینا
روز- داخلی- صحنه قتل
یک جنازه به طرزی عجیب روی زمین افتاده و از سینهاش دود بلند میشود. به اندازه یک دایره با شعاع cm10 روی سینه مرد سوراخ است و دود از سوراخ ناشی از سوختگی بیرون میزند. بوی کباب همهجا را فراگرفته است. تیم تحقیقات کارآگاهی مشغول کارند. دور جنازه مرد را با گچ خط میکشند. جنازه را که برمیدارند، نقش یک گاو میبینیم که با گچ درست شده و این اشارهای است به اینکه مردها حتی مردهشان هم آدم نیست.
در حین بلند کردن جنازه چشم کارآگاه «تیزبین» که تنها مرد خوب جهان است به دست مشت کرده مرد میافتد که یک دسته موی بلند مش کرده در مشتش دیده میشود.
کارآگاه تیزبین: اسمش چی بوده مقتول؟
یکی از همکاران: هیبت دریانی.
کارآگاه تیزبین: اون موها رو از توی مشتش در بیارین بفرستین آزمایشگاه. یه لیوانم آب بریزین توی سوراخ سینهاش حالمون به هم خورد بس که دود کرد این یارو!
دستی یک لیوان آب روی سوراخ سینه مقتول میریزد. سینه سوخته مرد جِزّی صدا میکند و خاموش میشود.
روز- داخلی- دفتر کارآگاه تیزبین
کارآگاه پشت میز کارش نشسته و مشغول بافتن یک شالگردن با کاموای موهر نارنجی و بنفش است و ترانهای را زیر لب زمزمه میکند.
کارآگاه تیزبین: هوس، تو دلم داره میکشه نفس...
صدای در میآید.
کارآگاه تیزبین: کیهکیه در میزنه من دلم میلرزه آه! بیا تو.
منشی وارد میشود. یک نامه جلوی کارآگاه میگذارد و یک کیسه نایلون که تارهای مو در آن است. کارآگاه کاغذ را میخواند.
کارآگاه تیزبین: به نام خدا. نتیجه آزمایشات نشان میدهد که رشته موهای مذکوره با رنگ موی اورآل (Loreal) N.7/1 رنگ شده سپس به شکل سوزنی از زیر کلاه مش درآمده، ابتدا دکلره شده، آن گاه با استفاده از رنگ موی ایگورا رویال (Igora royal) N.6 مش گردیده است.
کارآگاه سری به تأسف تکان میدهد.
کارآگاه تیزبین: اینا دیگه کیین؟! این مو تابلوئه که رنگ مشش ایگورا رویال N.3 است. این مو کاملاً کاهیه!
غروب- داخلی- دفتر رئیس
رئیس مردی 55 ساله و بسیار خشن است.
رئیس: ببین تیزبین! این پرونده برای ما خیلی اساسیه. عوض اینکه توی ساعت اداری واسه زنت بافتنی ببافی، باید تا 4 ساعت دیگه نتیجه کامل این تحقیقات رو بذاری روی میز من. وگرنه مجبوری بعد از اخراجت دائم توی خونه واسه زنت بافتنی ببافی.
کارآگاه تیزبین: البته باعث افتخاره. ولی چشم.
شب- داخلی- منزل تیزبین
- تیزبین در حال جارو کشیدن.
- گذر زمان.
- تیزبین در حال شستن ظرفها.
- گذر زمان.
- تیزبین در حال پهن کردن رختهای شسته شده.
- گذر زمان.
- تیزبین در حال تعویض پوشک بچه.
- گذر زمان.
- تیزبین در حال پختن غذای فردا.
- گذر زمان.
- تیزبین خسته و کوفته و خرد و خراب در حالی که پرونده قتل هیبت دریانی را زیر بغل دارد به هال خانه وارد میشود. همسر تیزبین که یک کاسه پاپ کورن (پففیل) و یک دلستر خانواده و یک کاسه تخمه آفتابگردان روی میز کنار دستش دارد، روی کاناپه لم داده و مشغول دیدن قسمت هفتم از فصل هشتم سریال «ویکتوریا» است. تیزبین چراغ هال را روشن میکند.
زن: خاموش کن اون صاب مرده رو. مگه نمیبینی دارم سریال میبینم. اَه! از دست این بیملاحظهگیای تو!
تیزبین: خب آخه میخوام پرونده رو بخونم.
زن: دیگه چی شده. باز کدوم مرد ذلیل مردهای به زن معصوم و بدبختش شک کرده و به خاطر خیالپردازی ذهن بیمار ومعلولش زن بیگناهرو با چاقو تیکهتیکه کرده؟!
تیزبین: نه قضیه این یکی فرق میکنه.
زن عصبانی تلویزیون را خاموش میکند.
زن: اه! نمیذاری یه سریال ببینم که. این زن بدبخت...
تیزبین: ویکتوریا؟
زن:... نه بابا دوستش. از دست شوهرش سرطان گرفته میخوان عملش کنن. حالا باشه فردا و پسفردا و پس اون فردا هر سه تا تکرارشو میبینم. اون جوری واینستا منو نیگا کن. پاشو برو یه چایی نبات با عرق نعنا بیار، نفخ کردم.
بعدم بگو ببینم قصه چیه.
تیزبین با چای نعنا و نبات برمیگردد.
تیزبین: میدونی چی عجیبه؟ وقتی دور جنازه با گچ خط کشیدیم شکل یه گاو دراومد.
زن: خب اینکه طبیعه. چیز غیرطبیعی چی دیدی؟
تیزبین: آهان! سینه جنازه سوراخ بود و سوخته. دود میکرد. توی دست جنازه یه مشت هم مو بود خرمایی N.7.1 با مش سوزنیه N.3
زن: N.3؟! عمراً. الان N.6 مده.
تیزبین: نه جون تو رنگش به کاهی می زد. N.3 بود.
زن: نه حتمآً دکلرهش زیاد مونده بوده رو سرش.
یادت نیس پارسال عید پروین عمه اقدس اینا چه گندی زد به موهای سهیلا جون؟ از بس که دکلره رو دیر ورداشت.
تیزبین:
آره! گندش بزنن. این پروین عمه اقدس اینا فقط بند و ابروش خوبه. ولی من دس به قیچی و رنگشو اصلاً قبول ندارم.
زن: خب. گفتی یارو سینهاش سوخته بوده؟
تیزبین: آره.
زن: طرف جز جیگر زده بوده. لابد زنشو کتک زده، اونم نفرینش کرده و گفته جز جیگر بزنی. اونم جز جیگر زده. طرف به مرگ طبیعی مرده. خوبم شد که مرد.
روز- داخلی - دفتر تیزبین
تیزبین بافتن شالگردن موهر صورتی و بنفش همسرش را تمام کرده و آخرین دانه بافتنیاش را هم کور میکند و همزمان میگوید:
تیزبین: کور بشه چشم حسود و بخیل و هر کی چشم نداره ببینه.
پایان
نقد فیلم
کور بشه چشم حسود!
(نقدی بر فیلم مرگ بر مرد...)
نوشته: شیلا ویتاکر
ترجمه: پروین عمه اقدس اینا
«مرگ بر مرد» در ظاهر فیلمی ساده است، اما معانی پیچیدهای دارد و یک اثر متافوریک کامل است. گنجینهای است که یک کلید کوچک دارد. کلیدی طلایی که در این صندوقچه پرجواهر را میگشاید. این کلید برای بیننده با شعور در همان سکانس اول جاسازی شده: نقش گاوی که بعد از برداشتن جنازه مرد بر زمین مانده. این یعنی همه چیز . میلانی در همان ابتدا به ما میگوید که «مرد» در واقع حیوانی است که هیچ بویی از لطافت نبرده. گاوها با شاخهای مهیبشان در چمنزارها راه میروند و به جای بو کردن گلها، آنها را نشخوار میکنند و تاپاله میاندازند. گاوها کارخانههای زنده، متحرک و شاخدار تبدیل گل به تاپاله هستند.
در چنین احوالی مردی مثل تیزبین واقعاً نعمت است. مردی که وقتی دانه آخر بافتنی را کور میکند میگوید: «کور بشه چشم حسود...» و این هم استعارهای زیباست. کور کردن بافتنی و جمله فوق.
به نظر من زن تیزبین باید قدر شوهرش را بداند و همیشه برای بند و ابرو برود پیش پروین عمه اقدس اینا که بند و ابروش حرف ندارد. برای مش هم باید همانجا برود. آن یک دفعه هم پروین حواسش پرت شده بود که موهای او را خراب کرد. ضمناً آدرس آرایشگاه پروین هم تهران- بلوار فردوس - ... طبقه دوم میباشد. لطفاً قبلاً وقت بگیرید. ساعت کار 14 تا 22. ضمناً روزهای دوشنبه مدل مجانی میباشد.
ببیند آدم چه قدر بی فکر باشه که باز هم از شعارهای مرگ بر (مرد ) استفاده کنه !... :دی
من سه ۴ تا رو بیشتر ندیدم. خواستم قرار بزاریم با بچه ها بریم.
می دونستم مشغله کاری دارن بچه ها نمیان خودم رفتم.
من سه ۴ تا رو بیشتر ندیدم. دموکراسی توو روز روشنو خیلی خوشم اومد. اون یکیم بزارید اسم نبرم :دی
ممنون که وقت گذاشتید.
رنجبر برو کشکتو بساب
من که رفتم از خواجه نصیر ... شما هم بیا چایی میدن اینجا ...
من خانم ملکه رنجبر پارتیم شد رفتم.
ما اینجا در سالن همایشهای برج میلاد بسیار تحویلمون می گیرن.
پذیرایی در حد بسیار بسیار عالی...
بر و بچه های دبیرخونه جشنواره سنگ تموم گذاشتن بر و بچه های معاونت سینمایی همراهی خوبی کارگردانی دارن و من فکر نمی کنم که هیچ فیلمی از گردونه پخش و اکران جا بمونه.
من چندی پیش با جناب شمقدری معاونت سینمایی صحبت کردم.
فیلم آتشکار و سفر به هیدالو و زم هریر و پاداش بلاتکلیف بودن تا روز جمعه.
پنج شنبه هم یه اتفاقی افتاد بزارید بگم ، بعد از 28 سال برگزاری جشنواره ، برای اولین بار جلسه پرسش و پاسخ یک فیلم ، به یک درگیری به یک نزاع طرفینی تبدیل شد و بی نظیر ترین اتفاقی که وساه مطبوعات و خبرنگارا می اافتاد می افتاد ،
فیلم زم هریر به کارگردانی علی رویین تن،
در حالی که یک صندلی خالی پیدا نمی شد ، بالکن هم آدم نشسته بود.
و همه لبریز بودن هر یک رو که می شناسی اومده بود.
بعد از این که اکران تموم شد ما مثه جن زده ها مثه مبهوتا ، انگشت به دهن ، حیرون که این چه اتفاقی بود افتاده بود از سالن سینما خارج شدیم.
من با خانم شیرین بینا صحبت صحبت کردم ،حیرون !
این ورتر آقای علی متوسلی ! حیروون !
اصلاً یه وضعیت عجیب و غریبی.
نمی تونستیم با هم صحبت کنیم.
همه بی وقفه حرکت کردیم به سمت جلسه پرسش و پاسخ.
خبرنگار بود که از در و دیوار بالا می رفت آقااااااااااااا !
علی رویین تن اومد نشست .
اکثر بازیگراش ترجیح دادن به خاطر کیفیت وحشتناک به خاطر کیفیت وحشتنااااااااااااک یا بهتر بگم دهشتناک فیلم در سالن حاضر نشن !
آبروشونو وردارن برن.
یکی دو سه تاشون امدن ، از جمله که خب به هر حال ،رفیق خودمونه دیگه ، وحید جلیلوند ...
تدوینگر نیمد ... بیتا بادران اومد بقیه رفتن.
مطبوعات مرتب هووو می کشیدن ، دست می زدن ُ اعتراض می کردن ، شهرام شکیبا اعتراض می کرد ُُ اصلا نیم دونید چه بلبشویی بود.
کار به جایی کشید که علی معلم جیغ کشید.
کیوان کسیریان رگای گردنش زد بیرون.
این فیلم یه چیز عجیب و غریبی بود. مسعود ده نمکی می کفت من ندیدم این فیلمو البته فک نکنید مثه اخراجیهاست./
که تحریک و ترغیب نشید برید ببینید.
در تاریخ سینمای ایران بی نظیره این فیلم.
فقط می تونم بگم علی رویین تن با زرنگی خاص خودش همه حرفا رو گوش کرد. با ترفندهای مختلف یم خواس بپیچونه مطبوعات ول نمی کردن.
اصلا هیچی یه چیز عجیب غریبیه...
فیلم یک برداشت به دور از درایت و کاریکاتوری از اخراجی ها بود.
تا آخر شب تا دو سه ینم صب وایساده بودیم ... جیغ و داد و هوار../.
البته رویین تن دیگه اون وسطا گفت من اشتباه کردم فیلم ساختم.
یه چیز دیگم گفت روم نمیشه بگم :پی (:
ببین من فیلم اسکار امسالم می تونم نشون دادن.
فیلم هیچ بی نظیره ...
دیگه بقیه رو دیگه نگفتم بی نظیره خودشون منو می بخشن.
یا مثلا 100 سال به این سالا رو هم دو سه سال نشون ندادن .
این فیلم اصلا هیچ چیزی نداره...
خودشون موندن.
یعنی
اکران محدود گذاشتن ، هیچ مشکلی نداشت.
یه قصه خیلی معمولی که اخرشم یه نتیجه اخلاقی گرفته میشه.
اما شما آتشکارو ببین ، اینو نمی تونن نشون بدن ، میشه حالا باید ببینیم میزارن یا نه...
واقعاً ما با چن نفر توی سینما نیگا می کردیم اصلاً خجالت می کشیدیم.
منوچهر محمدی تهیه کننده فیلم مارمولک ، زیر نور ماه ،
که به هر حال به موضوعاتی که پیرامون روحانیون و اینا میگرده علاقه خاصی داره ، پسرش فیلمنامه این فیلمو نوشته...
کارگردان طلا و مس هم همایون اسعدیانه
همایون عجیب ترین کارگردانیه که من می شناسم.
کسیه که فیلم ده رقمی رو ساخته دیدید که...
فیلم نیشو ساخته
فیلم آخر بازی یکی از عجیب ترین فیلمای تاریخ سینما
بسیار عالی ساخته ...
فیلم مرد آفتابی رو ساخته ...
گوش میکنی ؟
یعنی اصلاً عجیب غریبه این آدم یعنی هر لحظه هر چی بخواد دلش می تونه بسازه..
طلا و مس رو بسیار خوب ساخته ...
بازیگر نقش اولش بهروز شعیبیه ....
از نقش صادق هدیات بازی کرده تا نقش یک روحانی.
نگار جواهریان مطمئنا کاندیدای نقش اول زن خواهد شد و تا این لحظه که دارمب اهات صحبت می کنم شاید سیمرغ رو بگیره ، ببین !
شاید سیمرغ رو بگیره ...
فیلمنامه هم کاندیدا خواهد شد... فیلم بسیار خوبیست.
خیلی فیلمای عجیب غریب دیدیم اما بهترین فیلم که تا حالا دیدم هیچه ...
به رنگ ارغوان حاتمی کیا ،هم آقای احمدی نژاد در موردش صحبت کردن...
کیهان نوشته آقای احمدی نژاد چرا گفته این فیلم فیلم خوبیه.
لطفاً مزاحم نشوید آقای عبدلوهاب ازون فیلماست که ببینیا رو صندلیا ریسه میری.
ملک سلیمان هم که میگن آواتاره و سه بعدیه ...
امروز تیتر همشهری جوان در این مورد بوده ...
عکس امین زندگانی هم خوبه...
جلوه های ویژه آنچنانی در حد او یک فرشته بود... گوش می کنی ؟:دی
شماها که 2012 رو توو خونه می بیند ارباب حلقه ها رو می بیند
تکون نمی خورید.
اما فیلم خوبیه ... که داستان نداره..
اما هنوز من مریم مقدسو بیشتر دوس دارم.
یه مشکل داره دیالوگاش خیلی بده ...
امین زندگانیش هم خوبه...
شما ببین نکته مهم یه فیلم داستانشه دیگه مثه مثلا حمید توکلی
مثلا گوینده ی خوبیه ولی نمی تونه صحبت کنه :ایکس
خانم کرمی اگه تونستی بیا می تونم بلیط مهمان واستون جور کنما :دی
امسال دارم برای کنکور ریاضی و هنر می خونم پس اگر در همکلاسی مطالبم هنری شد گیر ندید :دی .
ای بابا چه حوصله ای داری!!!!جواباتون خیلی طولانینا....

منم از افکار فمنیستی بدم می یاد ولی.......
کلا بافیلمای ایرانی حال نمی کنم