صدای خش خش برگهای پاییزی را گذراندم
صدای چک چک بارون ...
صدای آرام نوازش برگهای زرد به دست باد زمستون ...
صدای شیون های دیو سرما ...
همه این صدا ها را شنیدم
به بهار به اوج زندگی رسیدم
ولی باز در سرم چیزی نبود جز،صدای دیو سرما
ترس رسیدن دوباره به صدای خش خش برگها
آنقدر ترسیدم که بهار را حس نکردم
به خود آمدم دوباره سرما ، خش خش برگها و... را در مقابلم دیدم
ولی هیچ از بهار نفهمیدم، بهار را از دست دادم باز حسرت نصیبم شد
آری این منم که افسوس فرصت های رفته را می خورم مشکل منم، نه روزگار
گاهی به این نتیجه میرسم که زندگی کردن هنر استفاده از فرصت هائی که دارن از دست میرن
ادمین طول معیار رعایت نکنه وای به حال بقیه!



بابا؟!!
آره شاخم
چیه؟ حرفیه؟
این روزها همه شاخند
شما چه طور
شایان ببینمت خفت می کنم
جریمت اینه که ایندفعه بشینی تو ماشینم دست فرمونمو تحمل کنی
:دی
افسوس اون آدم فروشی ها رو بخور که توی اون دنیا باید جواب پس بدی بی ناموس.
خواهش میکنم این چه حرفیه
آدم فروش از خودتونه
یه بار دیگه هم گفتم دوست عزیز بهت
شما ادم فروشی نمیکنید
ولی همه چیز میفروشین
حتی ناموس
می خوای اسمتونم بگم
دوباره دهن منو باز نکن
آفرین
;)
حیف شد اومده بودم چرک نویس اش کنم!
!!

قشنگ بود!
ادمین خلافکار
بنده الان دچار شرمندگی هستم برای نقض قوانین
اسمایل شرمنده
اسم بابات رو لو بدی که فایده نداره...
آبرو خودت می ره!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آدم باش، یک ذره شعور داشته باش، یک ذره لقمه حلال بخور...
حلال خور مرد بار میاد
حروم خور نامرد
حلال خور مردونه با اسم خودش نظر میده و پاش وایمسته
حروم خور با اسمای دیگه خرف میزنه و همیشه زیرش میزنه
کلا صفات خودتو ب بقیه نسبت نده
آفرین
سلام امیر جان این مطلبت بسیا عالی قشنگ دلنشین بود. خیلی لطف می کنی باز هم از این مطلب ها برامون بذاری شز این مطالب استفاده می کنیم.خیلی ممنون بازم مهندس .