دختر کوچکى با معلمش درباره نهنگها بحث مىکرد.
معلم گفت: از نظر فیزیکى غیرممکن است که نهنگ بتواند یک آدم را ببلعد، زیرا با وجود این که پستاندار عظیمالجثهاى است، امّا حلق بسیار کوچکى دارد.
دختر کوچک پرسید: پس چه طور حضرت یونس به وسیله یک نهنگ بلعیده شد؟
معلم که عصبانى شده بود تکرار کرد که نهنگ نمىتواند آدم را ببلعد. این از نظر فیزیکى غیرممکن است.
دختر کوچک گفت: وقتى به بهشت رفتم از حضرت یونس مىپرسم.
معلم گفت: اگر حضرت یونس به جهنم رفته بود چى؟
دختر کوچک گفت: اونوقت شما ازش بپرسید.
خط یکی مونه به آخر درست نیست! یارو یه چیزی پرونده شماها جدی نگیرید!

]
[حالا میان کلی فحشمون میدن چرا به حضرت یونس توهین کردی!!
قشنگ بود
ghovoonet
بوووووووووس
یخ نکنی یه موقع.....

فحش دوس دارییییییییییییییییییییییییییییییی؟؟؟؟؟
بوس!
اینم از درس هایی بود که گاهی کودکان به ما یاد میدن بدون اینکه ما واقعا بهشون توجه کنیم.کاش اون معلم به جای اینکه سعی کنه بحثو عوض کنه حق شغل خودشو ادا می کرد....
پس مواظب باشیم ما اون معلمه نشیم
یه حسی به من می گه: اون دختر بچه من بودم........
خیلی خوشمل بود