خاک بر سر دانشجویی که حق قانونیشو نگیری و پس کلشو بیاره بگه بزن مرسی
این چه تحصیل کرده هایی هستن که نمیفهن باید برای این حجم فشرده که آخر ترم به تحمیل کرد باید وقت گذاشت و خوند تا بره تو کله آدم تا بتونه بیاره رو کاغذ
باید بریم وزارت علوم اعتراض کنیم خلافه قانونه هفته های آموزش کمتر بوده تازه فرجه هم ندادن و هم چنان درس میدن
این حق قانونی ماست و دانشگاه زیر مجموعه وزارت علوم و باید به قونین مصوب وزارت علوم احترام بزاره!
اگر بازم کله شق بازی در آوردن باید دیوان عدالت شکایت کنیم که دستگاه دولتی خلاف قوانین خودش عمل میکنه و خود به خود عقب میوفته
یا در آخر مثل علم صنعت و امیر کبیر که امروز اعلام اعتصاب کردن در اعتراض به این وضع اعتصاب کنیم
لغتنامه ی دهخدا: سخن کنایه آمیز: [ ک ِ ی َ / ی ِ ] (ن مف مرکب ) کلمه یا عبارتی توأم با کنایه . (از فرهنگ فارسی معین ). آمیخته با گوشه و کنایه . || کلمه یا عبارتی مبنی بر توهین و تعریض . موارد ذکر شده، در هر دو قسمت اشاره شده
شما لطفا برو به این پست http://www.kntoosi.com/1388/10/14/post-13475/ با اسم واقعی یا مخفف یه ستاره بزن
پ.ن.ما مجازیها که باید برای احقاق حقوق خودمون هم که شده کاری بکنیم.نمیشه دو روز مونده به امتحان تازه برنامه کلاس حضوری دادن!که اصلا خیلیها نتونستن خودشونو برسونن و شرکت کنن!باید جاهایی که دوستان همو میبینن اطلاع رسانی کنیم و در یک حرکت جمعی با اکثریت جلوشون بایستیم.اینا دارن از اینکه ما لابی نداریم و نمیتونیم هماهنگ باشیم سوءاستفاده میکنن!من که ستاره زدم!امیدوارم دوستان کم نیارن،عادت کردیم به دیدن حق کشی و سکوت اختیار کردن!
روزانه و شبانه و الکترونیکی نداره مهم با هم بودن و یکی بودنه!
پ.ن مربوط به بیانیه دانشجویان روزانه بود که بعلت وجود برخی کلمات!!امکان درج آن وجود نداشت!
دوشنبه، ۱۴ دی، ۱۳۸۸
دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر در اعتراض به وقایع اخیر و بازداشت گسترده دانشجویان از جمله دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر بیانیه ای صادر کردند.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر این دانشجویان در بیانیه خود اعلام کردند که تا زمان آزادی همکلاسی هایشان در امتحانات شرکت نخواهند کرد. متن این بیانیه به شرح زیر است:
به یک نکتهی جالب توجّه کردم: اینکه همیشه وقتی امتحان دارم و باید همهی حواسم رو معطوف درسم کنم، یه گندی میزنم که مجبور میشم برای درست کردنش تمام توانم رو بذارم یه جای دیگه ... حالا چه این گند بزرگ باشه چه کوچیک (که غالباً هم گند بزرگیه!)
دو تا از امتحانام رو در حد خوب رو به بالا دادم، خدا کنه بقیه اش هم خوب باشه، البته این خوب دادن امتحانم به خاطر انرژی های مثبتی بود که م برام میفرستاد
ولی همین دو تا امتحان پشت سر هم پدر از من درآوردا!
سه شب بیخوابی کشیدم، وقتی دیروز از امتحان برگشتم بیهوش شدم و خوابم برد تا وقتی موبایلم زنگ زد. حالا بی خوابی بماند، آدم سالمشم که بود اگه شش ساعت روی صندلی بود تا حالا کمرش داغون شده بود چه برسه به من! دو ساعت رفت، دوساعت سر جلسه، دوساعت هم برگشت!!! خدا به داد دو هفته ی دیگه برسه که یک هفته پشت سر هم امتحان دارم! اگه زنده بمونم جای تعجب داره!!!
خلاصه اینکه درد کمرم به طور نامحسوس دوباره عود کرده! خب کاریشم نمیتونم بکنم! یه فرضیه ی دیگه هم هست که نمیدونم تا چقد باور کردنیه! اصلا نمیدونم بگم یا نه! میگم ولی برداشتی ازش نکن. اینکه وقتی یکی از دوستات رو میبینی که مدت زیادیه داره درد جسمی رو تحمل میکنه. از خدا میخوای این درد رو تو تحمل کنی تا اون دیگه دردی نکشه و وقتی خوب شدن دوستت با شروع شدن کمر درد تو مصادف میشه، شاید بشه به این فرضیه جور دیگه ای نگاه کرد!!!
تازه این ترم از مراقب های ترم قبل هم خبری نبود! همه ی راننده اتوبوس ها و آبدارچی هامون شده بودن مراقب!
یه چیزی که توی فصل امتحانا جلب توجه میکنه قیافه ظاهری بچه هاس! حالا پسرا که عین خیالشون نیست و اصولا موقع امتحانا خوشتیپ تر از روزهای دیگه دیده میشن! اما دخترا!!!!
وقتی دارم درس میخونم اصلا به این کاری ندارم که چی پوشیدم و موهام چقدر نامرتبه، و جلوی کسی هم آفتابی نمیشم! ولی سعی میکنم وقتی قراره برم بیرون مرتب کنم خودم رو حتی در حد ابتدایی! بعضی از بچه ها رو که دیروز میدیدم، فهمیدم که واقعا تمام وقتشون رو میزارن روی درس و به بقیه ی مسائل کاری ندارن طفلکا!
تازه ناخن هامم میگیرم قبل از امتحانات که نرن رو اعصابم! حالا بماند که پریروز موقع بستن در تاکسی، سه تا ناخن های دست چپم(انگشت اشاره، وسط، انگشتر) برگشت!!! راننده از تو آینه دید رنگم عوض شده و اشک تو چشمام جمع(خیلی خودم رو نگه داشت که جلوی بقیه مسافرا گریه نکنم)، گفت چی شد بابا!!! من که بغضم رو فرو خورده بودم با صدای لرزون گفتم ناخنم برگشت. و دوباره گفت خب مواظب باش بابا!!! من که دیگه تا خود ترمینال صدام در نیومد! بعد از اینکه رسیدم، پریدم تو بغل { } و کلی اشک ریختم! قشنگ وسط ناخن هام یه خط قرمز مشاهده میشود!!!
پی نوشت: من به شدت دارم درس میخونم و این از آپدیت کردن وبلاگ و گودرم پیداست
پی نوشت بعد: درسته در کنارم حضور فیزیکی نداری ولی حس بودنت شوق زندگی میاره
دلم واسه خیلی بچه ها تنگ شده روزی که ثبت نام کردم خیلی آرزوها داشتم که بیشترش برآورده نشد.باورت میشه نشد با کسانی که می خواستیم بشینیم روی دو تا صندلی روبروی هم دو کلوم صحبت کنیم.لاقل صداش رو یه ذره شنیده باشیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ حسین جون من جی میل ندارم. ولی به خاطر تو یکی میسازم. گفته بودی که منو اد کردی اما پیغامی مبنی بر این ندیدم. ممنون به خاطر اون نامه.
راستی کجا می خونی؟
من آی دی ئی که تو پروفایلت بود رو اد کردم! اگه چیز دیگه ای هست بگو اونو اد کنم
آخه ! (ناخونات) گریه نداره که! یه بار در دوران طفولیت با دمپایی رفته بودم کوچه توپ افتاد جلوی پام شوت کدم شصـ(ـسـ)ـت پام گیر کرد به آسفالت و دهنم آسفالت شد 23 درصد ناخون پام گیر کرد تو آسفالت ولی من مثل مرد رفتم خونه و یه ده دقیقه ای گریه کردم و چسب زخم زدم روش
ما می خوایم دست به تظاهرات مسالمت آمیز بزنیم و نسبت به فاصله ی امتحانات اعتراض کنیم
حس بودنو با من بودی؟! راس می گی؟
خدای من پسر تو خود انرژی مثبتی!
خوندی بالاخره! فوری بود شمارتو به ایمیلم بفرست یه گپی با هم بزنیم
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
خدا لعنتشون کنه
خدا ازشون نگذره
نه در اون حد دیگه!
kheyliiiii mardi
جون ِ داداش؟!
از سیبیلام فهمیدی؟!
bah bah cheghadr ina be ma tavajoh mikonan
mordim az tavajoh masoolin
az khoshi ziado barname rizi dorost darim mimirim
ieki nist ke toie in mamlekat....haghemono behemon bede?
injam band bande zoore?
lanat khoda ba masoolin
لعنت بر خر شیطون که اینا سوارش شدن
خاک بر سر دانشجویی که حق قانونیشو نگیری و پس کلشو بیاره بگه بزن مرسی
این چه تحصیل کرده هایی هستن که نمیفهن باید برای این حجم فشرده که آخر ترم به تحمیل کرد باید وقت گذاشت و خوند تا بره تو کله آدم تا بتونه بیاره رو کاغذ
باید بریم وزارت علوم اعتراض کنیم خلافه قانونه هفته های آموزش کمتر بوده تازه فرجه هم ندادن و هم چنان درس میدن
این حق قانونی ماست و دانشگاه زیر مجموعه وزارت علوم و باید به قونین مصوب وزارت علوم احترام بزاره!
اگر بازم کله شق بازی در آوردن باید دیوان عدالت شکایت کنیم که دستگاه دولتی خلاف قوانین خودش عمل میکنه و خود به خود عقب میوفته
یا در آخر مثل علم صنعت و امیر کبیر که امروز اعلام اعتصاب کردن در اعتراض به این وضع اعتصاب کنیم
لغتنامه ی دهخدا:
سخن کنایه آمیز: [ ک ِ ی َ / ی ِ ] (ن مف مرکب ) کلمه یا عبارتی توأم با کنایه . (از فرهنگ فارسی معین ). آمیخته با گوشه و کنایه . || کلمه یا عبارتی مبنی بر توهین و تعریض .
موارد ذکر شده، در هر دو قسمت اشاره شده
شما لطفا برو به این پست
http://www.kntoosi.com/1388/10/14/post-13475/
با اسم واقعی یا مخفف یه ستاره بزن
خیلی برام جالبه بدونم شما پا به سن بذاری چه بلایی سر اطرافیان بیچاره میاری!!!!!!!!!!!
جدا جالبه؟!
حالا از چه نظر!
خب شاید اغراق کردن که گفتن همه هان!
ولی ما ناُمید نمیشیم
من جور دیگه ای بر داشت کردم
اگه به فروم داخلی سر بزنی می بینی تو یه پست فقط 270 نفر اعلام رضایت کردند!
نا امید نشدیم
با روش فشار از بالا و گمانه زنی از پایین پیش می ریم
:D
(-_-)
man ba motarez movafegham nemishe ke una maro kardan mushe azmayeshio dastgahe




tolide eskenas khob be nafeshune ma bioftim
دقت کنید که به نفعشون نیست که ما تشریف ببریم
حتما باید حرکتی برنامه ریزی شده و حساب شده انجام بشه
حق قانونی ماست
و قطعا یک قدم هم پایین نخواهیم آمد.
کافیست با هم باشیم
ستاره بزن
من 100 درصد موافقم این حق قانونی ماست و باید بهش برسیم.فقط چیکار باید بکنیم اخه؟
*
خدا بزرگه
ما هم پر رو
ـــ
ستاره تو بسم الله بزن
http://www.kntoosi.com/1388/10/14/post-13475/
پ.ن.ما مجازیها که باید برای احقاق حقوق خودمون هم که شده کاری بکنیم.نمیشه دو روز مونده به امتحان تازه برنامه کلاس حضوری دادن!که اصلا خیلیها نتونستن خودشونو برسونن و شرکت کنن!باید جاهایی که دوستان همو میبینن اطلاع رسانی کنیم و در یک حرکت جمعی با اکثریت جلوشون بایستیم.اینا دارن از اینکه ما لابی نداریم و نمیتونیم هماهنگ باشیم سوءاستفاده میکنن!من که ستاره زدم!امیدوارم دوستان کم نیارن،عادت کردیم به دیدن حق کشی و سکوت اختیار کردن!
روزانه و شبانه و الکترونیکی نداره
مهم با هم بودن و یکی بودنه!
خدا بزرگه
ایشالله حله
پ.ن مربوط به بیانیه دانشجویان روزانه بود که بعلت وجود برخی کلمات!!امکان درج آن وجود نداشت!
دوشنبه، ۱۴ دی، ۱۳۸۸
دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر در اعتراض به وقایع اخیر و بازداشت گسترده دانشجویان از جمله دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر بیانیه ای صادر کردند.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر این دانشجویان در بیانیه خود اعلام کردند که تا زمان آزادی همکلاسی هایشان در امتحانات شرکت نخواهند کرد. متن این بیانیه به شرح زیر است:
*
از انتشار بیانیه که انصراف دادم جاش ستاره زدم براشون
فقط یه چیزی
نمیشه این برخی کلمات رو تو قسمت نظرات اعلام کنن که بدونیم چی بگیم چی نگیم!!؟
واقعا اعصاب خورد کنه!
انگار نمی شه!
به یک نکتهی جالب توجّه کردم: اینکه همیشه وقتی امتحان دارم و باید همهی حواسم رو معطوف درسم کنم، یه گندی میزنم که مجبور میشم برای درست کردنش تمام توانم رو بذارم یه جای دیگه ... حالا چه این گند بزرگ باشه چه کوچیک (که غالباً هم گند بزرگیه!)
دو تا از امتحانام رو در حد خوب رو به بالا دادم، خدا کنه بقیه اش هم خوب باشه، البته این خوب دادن امتحانم به خاطر انرژی های مثبتی بود که م برام میفرستاد




ولی همین دو تا امتحان پشت سر هم پدر از من درآوردا!
سه شب بیخوابی کشیدم، وقتی دیروز از امتحان برگشتم بیهوش شدم و خوابم برد تا وقتی موبایلم زنگ زد. حالا بی خوابی بماند، آدم سالمشم که بود اگه شش ساعت روی صندلی بود تا حالا کمرش داغون شده بود چه برسه به من! دو ساعت رفت، دوساعت سر جلسه، دوساعت هم برگشت!!! خدا به داد دو هفته ی دیگه برسه که یک هفته پشت سر هم امتحان دارم! اگه زنده بمونم جای تعجب داره!!!
خلاصه اینکه درد کمرم به طور نامحسوس دوباره عود کرده! خب کاریشم نمیتونم بکنم! یه فرضیه ی دیگه هم هست که نمیدونم تا چقد باور کردنیه! اصلا نمیدونم بگم یا نه! میگم ولی برداشتی ازش نکن. اینکه وقتی یکی از دوستات رو میبینی که مدت زیادیه داره درد جسمی رو تحمل میکنه. از خدا میخوای این درد رو تو تحمل کنی تا اون دیگه دردی نکشه و وقتی خوب شدن دوستت با شروع شدن کمر درد تو مصادف میشه، شاید بشه به این فرضیه جور دیگه ای نگاه کرد!!!
تازه این ترم از مراقب های ترم قبل هم خبری نبود! همه ی راننده اتوبوس ها و آبدارچی هامون شده بودن مراقب!
یه چیزی که توی فصل امتحانا جلب توجه میکنه قیافه ظاهری بچه هاس! حالا پسرا که عین خیالشون نیست و اصولا موقع امتحانا خوشتیپ تر از روزهای دیگه دیده میشن! اما دخترا!!!!
وقتی دارم درس میخونم اصلا به این کاری ندارم که چی پوشیدم و موهام چقدر نامرتبه، و جلوی کسی هم آفتابی نمیشم! ولی سعی میکنم وقتی قراره برم بیرون مرتب کنم خودم رو حتی در حد ابتدایی! بعضی از بچه ها رو که دیروز میدیدم، فهمیدم که واقعا تمام وقتشون رو میزارن روی درس و به بقیه ی مسائل کاری ندارن طفلکا!
تازه ناخن هامم میگیرم قبل از امتحانات که نرن رو اعصابم! حالا بماند که پریروز موقع بستن در تاکسی، سه تا ناخن های دست چپم(انگشت اشاره، وسط، انگشتر) برگشت!!! راننده از تو آینه دید رنگم عوض شده و اشک تو چشمام جمع(خیلی خودم رو نگه داشت که جلوی بقیه مسافرا گریه نکنم)، گفت چی شد بابا!!! من که بغضم رو فرو خورده بودم با صدای لرزون گفتم ناخنم برگشت. و دوباره گفت خب مواظب باش بابا!!! من که دیگه تا خود ترمینال صدام در نیومد! بعد از اینکه رسیدم، پریدم تو بغل { } و کلی اشک ریختم! قشنگ وسط ناخن هام یه خط قرمز مشاهده میشود!!!
پی نوشت: من به شدت دارم درس میخونم و این از آپدیت کردن وبلاگ و گودرم پیداست
پی نوشت بعد: درسته در کنارم حضور فیزیکی نداری ولی حس بودنت شوق زندگی میاره
دلم واسه خیلی بچه ها تنگ شده
روزی که ثبت نام کردم خیلی آرزوها داشتم که بیشترش برآورده نشد.باورت میشه نشد با کسانی که می خواستیم بشینیم روی دو تا صندلی روبروی هم دو کلوم صحبت کنیم.لاقل صداش رو یه ذره شنیده باشیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسین جون من جی میل ندارم.
ولی به خاطر تو یکی میسازم.
گفته بودی که منو اد کردی اما پیغامی مبنی بر این ندیدم.
ممنون به خاطر اون نامه.
راستی کجا می خونی؟
من آی دی ئی که تو پروفایلت بود رو اد کردم!
اگه چیز دیگه ای هست بگو اونو اد کنم
آخه ! (ناخونات)
گریه نداره که!
یه بار در دوران طفولیت با دمپایی رفته بودم کوچه توپ افتاد جلوی پام شوت کدم شصـ(ـسـ)ـت پام گیر کرد به آسفالت و دهنم آسفالت شد
23 درصد ناخون پام گیر کرد تو آسفالت
ولی من مثل مرد رفتم خونه و یه ده دقیقه ای گریه کردم و چسب زخم زدم روش
ما می خوایم دست به تظاهرات مسالمت آمیز بزنیم و نسبت به فاصله ی امتحانات اعتراض کنیم
حس بودنو با من بودی؟!
راس می گی؟
خدای من
پسر تو خود انرژی مثبتی!
خوندی بالاخره!
فوری بود
شمارتو به ایمیلم بفرست یه گپی با هم بزنیم