Victory ²

احسان جمعه 11 دی 1388 ساعت 19:14

سلام دوست عزیز ..... به نظر من victory^2 آخه کل ملت ناراضی اند

Victory ²

فیلم پیوستن چند نفر از این عزیزان به صفوف مردم بر روی نت موجوده

اینها هم برادرای ما هستند

یک عده، حتی شده با عبور دادن خودرو برای چند دفعه از جسد یک هموطن سعی در تحریک احساسات دیگران برای به جان هم انداختن برادران و سو استفاده ی شخصی برای توطئه ی خودش رو داره ، اما حساب وجدان اون دوستی که در لباس نیروی انتظامی در حال انجام وظیفه ی محول شده هسترو نکرند!

چند روز قبل با یک مامور نیروی انتظامی که اشک تو چشماش حلقه زده بود صحبت می کردم

حقیقت خیلی کثیفه

مهدی افتخاری جمعه 11 دی 1388 ساعت 19:25

یاد آور روزهای سال ۵۷ است.

زیباست ... واقعا انها هم از مردم هستند.

فیلمهای زیادی از برخورد انسانی مردم با نیروهای انتظامی و بسیج روی نت هست
یکی شون رو تلویزیون برای مدت زیادی پخش می کرد

موسوی در بیانیه ی خودش به این موضوع اشاره کرده

پیوستن ارتش به انقلابیون سال 57 ، ضربه ی محلکی رو به رژیم شاه وارد کرد

مدتی قبل و پیش از تشدید سرکوبها ، بیانیه ای منتشر شد از زبان سران ارتش

که البته فکر می کنم جعلی بود
ولی هر چه که بود،با شک به جعلی و واقعی بودن خودش لرزه بر اندام آقایان انداخت
شاید بی تاثیر نبود در حرکات اخیر به قصد زهر چشم گرفتن

ش-شیمی جمعه 11 دی 1388 ساعت 19:49

واقعیه؟

بله
دست کم به قدری واقعیه که می تونی با چشمهات ببینی
نه اینکه فقط بشنوی قرآن سوزاندند.

فاطمه جمعه 11 دی 1388 ساعت 20:05

وا خوب اونها هم واسه خودشون نظر دارن ولی باید با اشوبگر مقابله کنن مثلا فکر کردین سربازای آمریکایی دوست دارن واسه ارتش آمریکا بجنگند و خون این ادمای بدبختو بریزن ولی باید بجنگند چون وظیفشونه و سرباز اون کشورن خیلی هاشونم برای کشتن آدما گریه میکنن
یه کم فکر کنین و اینقد از ایران و کاراش ایراد نگیرین خیلی هم مملکت خوبیه

فقط یه خورده عزرائیل اینجا داره زیادی اضافه کاری می کنه
یه خورده هم مردم افسردگی گرفتن
یه خورده هم سیاه چالها پر شده
یه خورده هم روح بر و بچه های شعبون بی‌مخ شاد شده
یه خورده هم روح برادر نصیری رئیس ساواک خوشحال شده از اینکه راهش ادامه داره
یه خورده هم دانشگاهها زندون شده
یه خورده هم زندونا دانشگاه شده
یه خورده هم امام خمینی تنش تو مرقدش لرزیده
یه خورده هم آقایون بالا نشین قصد دارن تضاهر به مخملی بودن گوشهای خودشون و تفهیم این امر به مردمشون بکنن

ولی حالا که فکر می کنم ، دیگه از ایران و کاراش(!) ایراد نمی گیرم خیلی هم مملکت خوبیه

البته اینهام واسه تنوع بد نیست یه بار ملت خوشی زیر دلشون نزنه

نسرین جمعه 11 دی 1388 ساعت 20:44

شایان شهسواری جمعه 11 دی 1388 ساعت 22:41

دو نقطه شیفت صفر شیفت نقطه دش!!

در واقع دو نقطه ویکتوری

: وینک

شایان جمعه 11 دی 1388 ساعت 22:42

ببخشید یه سوتی دادم درستش اینه:

دو نقطه شیفت صفر شیفت نقطه دش!!

پژمان جمعه 11 دی 1388 ساعت 22:44

بعضی از تظاهر کنندگان از کجا تلفن ماهواره ای اوردند؟ از این جریانات حمایت مالی میشه
قبل از تظاهرات وانت وانت به ملت مانتو سبز مجانی میدادن الان هم ..

الله اکبر نامردا !
یعنی ما که اینهمه واسشون کتک خوردیم، یه دونه حق ما نبود که بهمون بدن!

م.برق جمعه 11 دی 1388 ساعت 23:03

شما برات این سوال پیش نیمد این سلاح های فوق پیشرفته و سر یی که فقط در فیلم های 007 جیمز باند دیده میشه دست پلیس چیکار میکنه؟......

مگه بعثی ها خدای نکرده حمله کردند که اینگونه باید مسلح بود؟....راستی کشوری هم که اینا را صادر کرده نکنه همون اینگلیس و آمریکایی باشند که تهمت همکاری باهاشون را به مردم میزنید؟

تا قبل از این اتفاقات «شات گان» تو عالم واقعی ندیده بودم

پژمان جمعه 11 دی 1388 ساعت 23:27

من تهمت همکاری طرفداران موسوی (یا بقول شما مردم) با امریکا یا انگلیس نزدم هر چند بیشترشان تحت تاثیر رسانه هایی نظیر voa یا bbc farsi قرار میگیرند
ایا اتش زدن بانک ها و خسارات به اموال عمومی جزو تظاهرات مسالمت امیز تلقی میشه؟
با کامیون پاره اجر خالی کردن توی خیابان و پرت کردن ان جزو تظاهرات مسالمت امیز تلقی میشه؟

ببین پسر خوب
قصد دفاع از حرکات خشونت بار رو نداتم

متاسفانه وقتی مسئولین بی کفایت کشوری بدون تدبیر عمل می کنند و اعتراض رو نادیده می گیرند عاقبتش همینه

قابل کتمان نیست که از این وضع بی سرو سامانی که مسبب اصلیش وزارت کشور هست، عده ای ممکنه سو استفاده کنن
یک دفعه محض رضای خدا مجوز صادر نشد

البته در روز مورد نظر به عمد اینگونه بر خورد کردند و مردم رو در جهت احساساتی کردن ، تحریک کردند تا تصاویرش رو به شما نشون بدن
و شما که اونو می بینی بهت بگن همینا قرآنم آتیش زدن

تصور کن این اتفاق بر عکس بود
شخصی با ماشین به صف تظاهرات کننده های شما حمله می کرد و چند نفر رو له می کرد و بعد دنده عقب می گرفت و دوباره از روی اونها رد می شد

آسفالت خیابونو گاز نمی گرفتی؟!

نکنه مث اون آقا شما تصور می کنی که بزغاله و گوساله ند و وسط خیابون باید ذبح شن!

احسان جمعه 11 دی 1388 ساعت 23:27

Brave Heart

WALLACE WALLACE WALLACE

هوراااااااااااااااااااااا

ویلیام والاس

My Hero

Check my profile
http://www.kntoosi.com/profile/267237894931207/

پویا صفری شنبه 12 دی 1388 ساعت 14:41

همه‌ی ما امیدواریم و امیدمان بدین پیروزی است...
از یاد نمی‌برم صحنه‌ای را در روز عاشورا که سربازی در نواب سلاح خویش را به سمت مردم اهدا نمود تا نشان دهد اینگونه همه دلشان چگونه و با چه راهیست و هر روز بر خیل این راهیان افزوده گشته و می‌شود...
Victory ²

تصویر پشت عینک ما:
من = تو = او = برادر

تاریخ قضاوت خواهد کرد

حسین رنجبر یکشنبه 13 دی 1388 ساعت 08:34

عجب تصاویری شکار می کنن بعضیا ها !
ای ول دارند اینها.
حالا اینو حذفش نمی کنی ؟
ویکتوری ۲ یعنی چی ؟
توی یکش چه دعوای چرتی با هم داشتیما !
۱۵ سال دیگه چندش میاد ؟
۳۰ سال دیگه چندش میاد؟
اصلا زنده ایم یا نه ؟
خیلی می بینم این روزا این مسائل رو ربط می دن به اون سالای اول انقلاب.
خندم میگیره نا خوداگاه ...
فیلمای زیادی رو یادم میاره.
موفق باشی حسین جون/

آره والله
ربط زیادی نداره
بیشترین ربطش اینه که اون اواخر ارتش بزرگترین مشکلش این بود که نیروهاشون تظاهرات کننده ها رو برادر خودشون می دونستن و در دستور شلیک بهشون نا فرمانی می کردن
الان هم خوشبختانه داره به سمتی می ره که همه همدیگه رو مجددا برادر بدونیم
الحمدلله
عکس فوق العاده ایه
چند روز پیش که تولد مادرم بود و دو شاخه گل مریم براش خریده بودم، یه مامور نیروی انتظامی رو دیدم کنار خیابون و یکی از شاخه های گل مریم رو بهش دادم.
اشک تو چشماش جمع شد.

خیلی می خوامت حسین جون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)

نام

ایمیل

آدرس وبسایت