وقتی همه خوابیم عنوان فیلمی سینمایی ساخته بهرام بیضایی محصول سال ۱۳۸۷ ایران است. بهرام بیضایی پس از یازده سال که از ساخت سگ کشی می گذشت تصمیم به ساخت فیلم جدیدی گرفت. این فیلم بیشتر به لایههای پنهان سینمای ایران توجه دارد و بعضی از مناسبات آن را به چالش میکشد.
چکامه چمانی (مژده شمسایی) که همسر و فرزندش را در تصادف اتومبیل از دست داده است با فردی که تازه از زندان آزاد گشته آشنا میشود و از طرفی با فشار وکیل خانواده راننده برای دادن رضایت مواجه شده است. زندانی تازه آزاد شده برای چکامه دلیل زندانی و آزاد شدنش را برای او تعریف میکند...
این اولین فیلم بیضایی در نقد سینما است. هر چند خود او اعلام نموده است که این فیلم در نقد سینما نیست. بلکه شرایط سینما را نشان میدهد بدون اینکه قضاوتی در مورد آن انجام دهد.
نقد و بررسی از الهام تهماسبی
فضای نزدیک به تئاتر در میزانسن، دیالوگ و بازیگریهای این فیلم بیش از آنکه به قول عدهای سبک کار بیضایی و امضای او در فیلمهایش محسوب شود، شاید حاصل سالها دوری این استاد کهنهکار از سینما و ارتباط بیشتر او با دنیای تئاتر است؛ فضایی که باعث میشود لحن بیانیه مانند فیلم بیشتر به چشم بیاید(میزانسنهایی که در اغلب کارهای بیضایی حتی مسافران هم دیده میشود)؛ هرچند این موضوع را نمیتوان نادیده گرفت که این فرم در کارهای بیضایی همیشه حضور دارد و تبدیل به مولفه کارهای او شده است و شاید ساختاری است که آگاهانه توسط او به کار گرفته میشود.
البته در وقتی همه خوابیم، بهعلت ساختار روایی و بازیدربازی بودن داستان، این فرم بازیگری تا حدی به کمک فیلم آمده، مثلا مژده شمسایی در فیلمی که در حال ساخته شدن است نقش زنی را دارد که شوهر و فرزندش در تصادفی کشته شدهاند. در لحظاتی که ایفاگر این نقش است، بازیهای اغراق شدهتری دارد و وقتی که با کات کارگردان از نقش خارج میشود، فرم بازیاش طبیعی و متعادل است. این تفاوت تا حدی به جداسازی این دو فضا در فیلم کمک میکند.
وقتی همه خوابیم کنایهای به اهالی سینماست که در مقابل بسیاری از تغییرات ناخواستهای که در جهت پرفروش شدن فیلمها انجام میشود، انگار خواب هستند و سهلگیرانه سکوت کردهاند. بیضایی در این فیلم میخواهد تمام گلههایش را یک جا و در حجم زمانی یک فیلم بگوید، به همین دلیل فیلم به شکوائیه محض از فضای سینمای امروز ایران تبدیل شده است. گله از سبکشمردن کار فرهنگی و طعنه به فیلمسازانی که با سکوت در برابر خواستههای تهیهکننده یا به عبارت بهتر در این فیلم، سرمایهگذار فیلم، سکوت میکنند. موج کاذب ستارهسازی و ستاره سالاری و ترجیحدادن اقوام تهیهکننده به جای بازیگران حرفهای و عوامل اصلی فیلم و بیارزش شمردن هرنوع سینمایی به جز سینمای گیشه، کلیت فیلم وقتی همه خوابیم را میسازد.
اما آنچه این فیلم، سگکشی و سایر فیلمهای بیضایی و در مجموع سینمای او را از سایر فیلمسازان متمایز میکند، تسلط او بهعنوان کارگردانی حرفهای بر تکنیکها و فنون سینمایی است و صرفنظر از کنایههایی که به حضور رنگی از تئاتر در کارهای او میپردازند، بیضایی یکی از معدود کارگردانهای سینمای ایران است که تسلط بیچون و چرای او را بر اصول صحیح کارگردانی نمیتوان نادیده گرفت. استفاده از تکنیکهای درست سینمایی و فیلمسازی و آگاهی به این اصول چیزی است که در فیلمهای ایرانی اغلب کم رنگ است.
اما صرفنظر از محتوا، فیلمهای بیضایی و فیلم اخیر او- وقتی همه خوابیم- بر مبنای اصول صحیح کارگردانی و دکوپاژی دقیق و حساب شده ساخته شدهاند. دکوپاژ عالی فیلمهای بیضایی نکتهای غیرقابل انکار در تمام فیلمهای اوست که در ساختار این فیلمها به وضوح دیده میشود.
بیضایی در وقتی همه خوابیم، دل پری از سرمایهمداری در سینما دارد اما اشکال اینجاست که کم فیلم میسازد و وقتی پس از سالها فیلم میسازد، میخواهد همه حرفها و دلخوریهایش را هر چند جسورانه اما در محدوده زمانی یک فیلم بگوید و همین میشود که فیلم میخواهد هزاران حرف و گله را در مدتی کم و پر فشار بگوید و در نتیجه در جاهایی دست به دامن نمادپردازیهای شعاری در تصویر (مثل نشان دادن سردر سینمایی قدیمی که زیر آن چکامه کشته میشود) و یا استفاده از دیالوگهای شعاری میشود. شاید اگر بیضایی بهعنوان کارگردانی کهنه کار، با مهارت و تسلط تکنیکی بسیاری که بر کار خود دارد، در فاصله سگ کشی و این فیلم، مجال ساختن فیلمهای دیگری داشت، مجبور نبود تمام کلیت درام در یک فیلم را به شکوائیههای بسیار در هر لحظه فیلم تبدیل کند.
فیلم با ضرباهنگ خوبی، با ماجرای زنی شروع میشود که شوهر و فرزندش در یک تصادف کشته شدهاند. این ریتم خوب تا نیم ساعت اول فیلم کاملا حفظ میشود اما با شکست روایت و روشن شدن بازی در بازی بودن فیلم و اینکه زن، بازیگری در حال بازی در یک فیلم است، ریتم شکسته میشود. از نقطهای که میفهمیم با یک فیلم در فیلم مواجهیم و وقتی همه خوابیم قرار است روایتی بر فیلمسازی باشد نه راوی داستان یک فیلم (ماجرایی که مخاطب را درگیر میکند و با کشمکشهای خوبی در درام پیش میرود ) ریتم افت میکند و از فضای اولیه خارج میشویم. با تغییر بازیگران فیلمی که در دل فیلم وقتی همه خوابیم در حال ساخت است و ما روند ساخت آن را میبینیم، حال و هوای کار تغییر کرده و فیلم به ورطه کشداری میافتد.
در تسلسلی ناامیدانه و تا حدی اغراق آمیز که شاید به قول بیضایی در این فیلم، ذات فیلمسازی در سینمای امروز ایران است، مدام عوامل فیلم به سلیقه و خواست تهیهکنندگان پدرسالار سینما تغییر میکنند و بیضایی تا آنجا پیش میرود که تهیهکننده کارگردان را هم کنار میگذارد و حاصل کار فیلمی میشود که ربطی به فیلم اصلی ندارد؛ فیلمی که تغییرات مدام و آشفتگی عوامل آنکه مدام عوض میشوند و هجویهای که در آن علیه روند فیلمسازی شکل میگیرد، وقتی همه خوابیم را هم آشفته کرده است.
حضور بازیگرانی مثل نواب صفوی و شقایق فراهانی در نقشهایی که در آنها به نابلد بودن و تحمیل آنها بر فضای فیلم تاکید میشود، میتواند به شکلی ناخودآگاه ذهن بیننده را به این سمت ببرد که آنها در مقایسه با بازیگران مقابل و در خارج از فیلم هم بیاستعدادند و این حتی به قیمت بازی در فیلم بیضایی، کاری جسورانه است. فیلم به شکلی آرمانگرایانه که حاکی از عشق فیلمساز و دلبستگی او به سینما و فرهنگ است به پایان میرسد.
این فیلم در وب گاه IMDb امتیاز 6.9 از 10 را به خود اختصاص داده است.
نقد خوبی بود
تقریبا چیزی از قلم نیافتاد
دیدن این فیلم برام اندازه ده تا فیلمی که میشد بعد از سگ کشی ساخت لذت بخش بود
فیلم خوبی بود
خیلی جالب بود من کاملا این فیلم رو یادمه! برقا روشن شد نصفه سالن خالی شده بود !
و من تو فکر اینکه چرا نباید انعطاف داشت ؟؟
همه ی فیلم ها قطعا مثل هم نیستند!
من این فیلم رو به صورت VCD دیدم.
خوب بود جای بحث داشت این فیلم.
از نظر من نتونست مثل سگ کشی خودی نشون بده ولی در جایگاه خودش فیلم خوبی بود.
من تنها گله ای که از آقای بیضایی دارم این هست که چرا از خانوم شمسایی همیشه تو فیلماشون اون هم به عنوان هنرپیشه نقش اول استفاده می کنند، این کار باعث می شه فیلم انعطاف خودش رو از دست بدهد، چون من به شخصه در هنگام مشاهده ی فیلم دیالوگ های سگ کشی در ذهنم شکل می گرفت
باز هم رابطه به جای ضابطه.....
همون چیزی که امروزه روز گریبان گیر ماست...
ممنون...
امید وارم خوشت اومده باشه رضا جان
ممنون که خوندی
کمی دیر به سینمای ایران روی آوردم و فیلم سگ کسی رو یادم نیست که بتونم مقایسه کنم
اما این روزها هر هفته چند فیلم می بینم
این فیلم روفیلم قدرتمندی در زمینه های مختلف دیدم هم ایده هم سناریو هم کارگردانی
قبول که از جمع 5 نفری که به دیدن این فیلم رفتیم 4 نفر احساسی تا حد تهوع نسبت به این فیلم داشتند
ولی برای من یکی از به یاد ماندنی ترین فیلم های چند وقته ام بود
احتمالا دوباره ببینمش
منمیتونماین فیلم رو جزئ 5 فیلم برتری که دیدم قرار بدم
نقد در نقد خوبی بود مرسی تا انتهای متننت حرفه ای بود..
ممنون که خوندی
باز فیلمای سطح پایین تحلیل کردی؟

مگه فیلم سطح بالا نداریم که میری اینارو نقد می کنی؟
اثر تاریخی استاد ده نمکیو تحلیل کن حال کنیم
اون فیلمه که گفتی کن گرفته، تحلیل مصور اونو بذار!!
اتفاقا نقد اونم دارم : دال