آیا موضوع به این بزرگی است؟
این اتفاق در راستای منافع کدام جناح است؟
مقصر کیست؟
نقش صدا و سیما بیان حقایق یا تشویش اذهان عمومی؟
آیا مسئله بی احترامی به امام است؟
1– آیا موضوع به این بزرگی است؟ تصویر پاره شده ی امام خمینی در این چند روز اخیر بارها و بارها در رسانه ملی پخش شده است.
فیلمی که تنها عکس پاره شده ای را بر روی زمین نشان می دهد و هیچ نشانه ای از عامل آن نیست!
همه ساله در راه پیمایی 22 بهمن ،13 آبان و... شاهد آن هستیم که مردم عکس ها و پلاکارد هایی از را از امام راحل در دست دارند. اگر تا به حال بعد از اتمام مراسم به خیابان های شهرتان رفته باشید بی شک شاهد جنایاتی بزرگ تر بوده اید!
زیرا نه تنها عکس های امام خمینی از دست افراد بر روی زمین افتاده است بلکه هتاکان کار را تا پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران ،عکس مقام معظم رهبری و پلاکارد های مرگ بر آمریکا و اسرائیل پیش برده اند!
شاید خوشبینانه باشد که این تصاویر را تنها یک اتفاق بدانیم و هدف از بیان این مطلب هم آن بود که با مثالی ساده روشن شود که این قضیه می تواند آن چیزی نباشد که ما فکر می کنیم؛ می تواند ساده تر باشد و یا حتی بسیار پیچیده تر!!!
2- این اتفاق در راستای منافع کدام جناح است؟هنگام وقوع هر جرم ابتدا اشخاص ذی نفع را بررسی می کنند پس ما هم چنین کاری را انجام می دهیم.
در این جریان سه دسته فکری حضور دارند:1- جنبش سبز و حامیان آن 2- حامیان دولت 3- عناصر ضد نظام
الف) جنبش سبز و حامیان آن: افتخار میر حسین موسوی نزدیکی بسیار به امام است تا آنجا که از هر 10 کلمه ی او 9 تای آن امام است!یکی از ارکان محبوبیت موسوی خاطرات مردم از او به عنوان مرید و امام(ره) به عنوان مراد است. پس آیا امکان دارد که کسی تیشه بر ریشه ی خود بزند؟به نظر شما به جز ضرر چه عاید او می شود؟
پس دسته ی اول متضرر ماجراست تا آن که صاحب نفع.
ب) عناصر ضد نظام: این دسته از هر گونه اختلاف در کشور سود می برند و نیازی به توضیح آن نیست!
ج) حامیان دولت:این گروه می توانند برداشت های گوناگونی داشته باشند:
1- تخریب وجهه موسوی و جنبش سبز
2- اتهام به موسوی و پرونده سازی برای بازداشت او
3- منزوی کردن جنبش سبز و تهدید آنها برای راه پیمایی های بعدی
4- اثبات ضد نظام بودن موسوی
و....
3- مقصر کیست؟در بعضی اظهار نظر ها میبینیم که موسوی را مقصر میدانند چه پاره کننده ی عکس از طرفداران او باشد و چه نباشد. زیرا او رهبر جنبش است و مردم را تحریک می کند و به خیابان ها می آورد.
با این استدلال باید جنایات منافقان پس از پیروزی انقلاب را به امام نسبت داد!زیرا آن ها به همراه تعداد زیادی از دیگر گروه ها که امروز مخالف نظام هستند در انقلابی حضور داشتند که رهبر آن امام (ره) بود.ولی امام از ابتدا مواضعش روشن بود و هیچ بهانه ای به منافقان و فرقه های دیگر نداد.موسوی نیز مواضعش روشن است و بارها بر آن ها تاکید کرده است تا چنین بهانه هایی به کسی ندهد.
علاوه بر این به گفته ی آقایان موسوی عامل بیرون آوردن مردم است یعنی مردم از او حرف شنوی دارند پس به عقاید او پایبند هستند.ولی حالا که به عقاید او بی احترامی هم شده باز هم او مقصر است.
چرا در دو حالت او متهم است؟هم عامل اغتشاش و هم عامل بی احترامی؟
هم توجه مردم به سخنان او، و هم بی توجهی به آن؟
4- نقش صدا و سیما بیان حقایق یا تشویش اذهان عمومی؟آیا صدا و سیما بیان حقایق می کند؟پس چرا صحنه های مضروب شدن مردم در تظاهرات بعد از انتخابات تا به حال جایی در برنامه های صدا و سیما نداشته است؟آن ها واقعیات نیستند؟آیا یک عکس پاره بر روی زمین واقعیات است؟چرا تصاویر بیلبورد آقای خامنه ای که کاملا پاره شدن و بی احترامی به آن مشهود بود جزو واقعیات قرار نگرفته است؟
آیا به جز این است که صدا و سیما قصد خرج کردن از اعتبار امام راحل ، در راستای منافع گروهی دارد؟و تصاویر دیگر در راستای منافع نیستند؟این رسانه ملی است یا شخصی؟
پس از 2 خرداد 76 صدا و سیمای ایران تبدیل و وسیله ای برای تخریب چهره ی اصلاح طلبان بوده است.همه خاطرات کنفرانس برلین را به یاد داریم.تصاویری که با یک سناریو از پیش تعیین شده منجر به زندانی شدنی حاضران در آن کنفرانس شد.
5-آیا مسئله بی احترامی به امام است؟پس از مرگ هر شخص بازماندگان ،خانواده و فرزندان آن مرحوم بخش اعظمی از میراث وی را تشکیل می دهند. این مورد در اشخاصی که همانند امام به چهره های ملی و جهانی تبدیل می شوند نمود بیشتری پیدا می کند. تا آنجا که مردم احترام به بازماندگان را احترام به آن مرحوم می دانند.در سراسر دنیا مردم هیچ کشوری بی احترامی و توهین به خود و خانواده ی اسطوره های خود را بر نمیتابند.
ولی در کشور ما هنگامی که خانم فاطمه رجبی در مقاله های خود به بیت امام و خصوصا حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی آن هم به دلیل نزدیکی تفکرات بیت ایشان به جریانی که از لحاظ فکری مخالف سرکار خانم است شدیدترین تعرضات را می کنند شاهد هیچ واکنش رسمی از حاکمان نیستیم.
پس از پخش تصاویر پاره شدن عکس امام توسط صدا و سیما و در مقابل انتشار سخنانی از امام در رابطه با این که" اگر روزی عکس مرا پاره کردنند" از سوی بیت امام شاهد آن بودیم که نه تنها به صحبت های منتشر شده ی امام توجهی نشد بلکه بیت امام را متهم به بی تفاوتی کردند.
حال چند سوال مطرح است:
آیا بی احترامی به بیت امام بی احترامی به خود امام نبود؟ پس چرا واکنش ها تا این حد متناقض است؟آنها از آن سکوت و این جنجال چه سودی می برند؟اگر امام در قید حیات بودند آیا باز هم کسی توان بی احترامی به بیت ایشان و نزدیکانی چون مهندس میر حسین موسوی ، حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی ، حجت الاسلام والمسلمین مهدی کروبی و آیت الله هاشمی رفسنجانی را داشت؟
کلام آخر:معاویه در جنگ صفین با بر سر نیزه کردن قرآن ها توانست افراد نادان سپاه امام علی (ع) را گمراه کند،دریغ که علی(ع) خود قرآن ناطق بود. بعد از 1400 سال عکس امام خمینی را بر سر نیزه های رسانه ای خود کرده اند تا ملت سبز و هوشیار ایران را گمراه کنند ولی زهی خیال باطل که هیچ تناقضی میان صحبت های امام و میر حسین وجود ندارد و مردم سبز ایران بسیار هوشیارتر از فتنه گران هستند.
چه در این سی سال گذشته که اشخاصی مانند آقای مصباح که مخالفت ایشان با افکار دموکراتیک امام(ره) بر همه آشکار است و در ابتدا جزو مخالفان آشکار و در اواخر مخالف خاموش آن حضرت بوده اند، اکنون در دفاع از آرمان های خمینی کبیر از یاران دیرینه و حتی بیت ایشان پیشی گرفته اند؟
آیا تبدیل شدن دوستان دیرینه امام به دشمنان کنونی و دشمنان دیرینه به دوستان فعلی به آن دلیل نیست که راه امام در حال تحریف به نفع حاکمین است؟
_________
پانوشتها:
پ ن 1: این نوشته ، توسط یکی از دوستانم تهیه شده
پ ن 2: جدا از عکس پاره شده ی امام فیلمی هم بصورت محو پخش شد و بیشتر در موردش صحبت شد که در اون، تصویر امام و آقای خامنه ای و آقای منتخـ(ـصـ)ـب به آتش کشیده می شود و بیشتر با هدف چسباندن سومی به دو تای اولیست
پ ن 3: در فیلم آتش زدن سعی شده نشان داده شود که پشت گوش ملت ایران مخملین است
پ ن 4: به ضعم نگارنده،فیلم مذکور در حیاط پشتی خانه ی فیلم بردار تهیه شده و به طرزی آماتوری میکس شده که احتمال توطئه ی غیر ایرانی بودن سازنده رو افزایش می ده. چون از هوش ایرانی بسیار بیش از این توقع می ره
پ ن 5: علی پیروزی در صفین را با حماقت برخی ، به حکمیت داد و حکمیت، با فریب ابو موسی اشعری به شکست بدل شد.
پ ن 6: نباید کار به حکمیت بکشد.
ببین شما یا خودت میخوای گول بزنی یا خودته باشه.. لطفا تحلیل هاتونو توی یک دفترچه بنویسید(دفترچه خاطرات قشنگ تره) داخل کمد گزاشته . بعد از چندین سال بیرون اورده و به ان نگاهی انداخته و یک لبخند ملیح بزنید. با تشکر و احترام فراوان
لایک واسه پ ن ۴
دوست سبزم!
همونطور که در پانوشت اول نوشتم، این نوشته توسط شخصی دیگه که نخواسته نامش فاش شود، نگاشته شده
و من فقط پانوشتها رو نوشتم
البته با درصدی از این نوشته موافقم
در اصل تحلیل ایشون، در راستای پاسخ به آقایون اشکال تراشی که در توطـئه و ساختگی بودن این موضوع شک دارند نوشته شده
دو حالت داره!
یا ما آتیش زدیم یا توطـئه بود
حالا بدست مسلمانان دولـت کریمه، یا نامسلمونای منافـق !
در هر حال
توصیه تون رو به نویسنده ی مطلب انتقال خواهم داد