یکی از انگیزه هایی که دیکتاتوری پیش می آورد این است که
دیکتاتورها می بینند ملت همراهشان نیست،
اعمال دیکتاتوری می کنند. یکی از انگیزه هاست البته ،انگیزه های دیگر هم دارد. چنانچه ملت ها همراه دولت باشند، وجهی پیدا نمی کند که دیکتاتوری بکنند با ملت خودشان ، مجهز می شوند برای کسانی که به آنها حمله می کنند.
وقتی که ملت جدا باشد از دولت و دولت هم بخواهد از ملت استفاده کند و بدوشد ملت را ، دیکتاتوری پیش می آید.
در این رژیم های سابق شاهنشاهی وضع اینطور بود که مردم حال گریز داشتند، و اینها می خواستند آنها را با فشار نگه دارند و از آنها بدوشند،
از این جهت دیکتاتوری پیدا می شد.
منبع: صحیفه ی نور جلد هجدهم - صفحه 78
جالب اینجاست که این آقایان از هر دری که وارد گود می شوند ناتوان و درمانده اند . دیگر نه در اندیشه های امام پایگاه دارند ، نه در اسلام ، نه در مدنیت و نه ...
تنها چیزی که مانده بود برایشان زور بود که آن هم کم کم در حال انزوال است .
درود بر جنبش سبز ایران
ممنون تعریف کاملی بود
اصلا از این دست و پنجه نرم کردن ها خوشم نمی آید
از اخباری بودن هم کمی بیزارم
بگذارید خودمان فکر کنیم خودمان نتیجه بگیریم
متوجه نمی شم!
فکر کنید
ولی نباید موارد طوری قید شوند که عده ای اسم و اندیشه و اشخاصی را به نام خود مصادره کنند
حال اینکه در پایین ترین سطوح هم تظاهر به پیرو بودن می کنند
موافق این نیستم که عده ای هر چه می خواهند بنویسند و هر چه می خواهند بگویند و هر چه می خواهند بگیرند و مصادره کردند، از ملکها ، تا اندیشه ها و اسمها و شخص ها این می شه که امر بر ایشان مشتبه می شه که خب، همه را که داریم!
خدا هم مال ماست
پس کسی که مقابل حرف ماست ، مقابل خداست
می بینید که چه بی پروا در مورد امام زمان اظهار نظر می کنند و قاه قاه به حماقت عده ای می خندند!
راه فکر بسته نیست
موفق باشید
یه مدل فراموشی مصلحتی که یادشون میره سر قبلی ها چه بلایی اومد!
)
همشون به اشتباه خیال میکنند که پابرجان
(اول نظرم رو اشتباه تو نظرات آقای کریمی گذاشتم
آقای کریمی شما مگه فکر هم می کنید ؟
دیکتات ور ی زمانی به وجود می اید که عده ای یخواهند با شورش رییس جمهور تعیین کنند
مطمئن باشید همه د یکتاتوری رو نفی میکنند! مساله اینه که د یکتاتوری به چی اطلاق میشه! انشاءالله به زودی نظر امام خمینی رو در مورد د یکتاتوری با بیان مصداق خواهم گذاشت.
منظور من این بود که علاقه ندارم صحبت های دیگران را سند حرفم کنم و یا در مقابل دیگران کحه بخشی از اندیشه های امام را که به کارشان می آید بیان می کنند من نیز بخشی دیگر را که به کارم می آید بیان کنم
شخصا خوشم نمی آید
متوجه منظورتون شده بودم
با هر کس باید با زبان خودش صحبت کنیم
تا حداقل بیننده، بتونه با آگاهی بیشتر، برداشت کاملتری داشته باشه.
این حرکت و استفاده ی یک سویه از کلام امام، ذهنها رو علیه تفکر ایشون بر می انگیخت