KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

یک پایان تلخ بهتر از یک تلخی بی پایانه ( قضاوتی بر درباره الی)

قضاوت‌ درباره فیلمی که مضمون پیچیده و چندلایه‌اش اصلاً درباره "قضاوت‌"‌کردن است، کار ساده‌ای نیست. اتفاق‌ عجیب، نادر و منحصربه‌فرد جشنواره بیست‌وهفتم درست در همین‌جا شکل می‌گیرد و رخ نشان می‌دهد. بعد از چند روز گفتن و شنیدن، چند روز نوشتن و خواندن درباره این‌که ما (یعنی منتقد و نویسنده سینمایی) تا کجا و چقدر و چگونه حق و امکان و اجازه قضاوت‌کردن درباره کارها و آثار دیگران را داریم، ناگهان این نکته از دل یک فیلم و از پس پرده سینما بیرون آمد و همه‌مان را شگفت‌زده و مبهوت رها کرد.

هیچ سالی تا به امروز به یاد نمی‌آورم که بحث داوری و قضاوت درباره فیلم‌ها تا این اندازه جدی، پرحرف‌وحدیث و جنجالی شده باشد. روزنامه‌ها و ویژه‌نامه‌های این روزهای جشنواره را که مرور کنید، به نکته کلیدی و به رمز و راز گوهر نهفته در پس ظاهر ساده «درباره الی ...» می‌رسید. سینما به شکلی معجزه‌وار باز هم در یکی از عجیب‌ترین اشکال ممکن نشان داد که خودبازتابنده‌ترین و افشاگرانه‌ترین رسانه و هنری‌ است که ما آدم‌های امروزی در اختیار داریم تا در این آینه شفاف چهره‌های مختلف خودمان و دیگران (چه فرقی می‌کند؟) را ببینیم و بعد که همه‌چیز تمام شد و پرده فرو افتاد، ارزش‌گذاری‌اش کنیم و داوری و نظر و (باز هم تکرار می‌کنم) "قضاوت‌"‌مان را درباره چیزی که دیده بودیم در معرض نقد و داوری بقیه قرار بدهیم. این پیچیده‌ترین نکته‌ای‌ است که «درباره الی ...» را در جشنواره امسال به اتفاقی تکرارنشدنی تبدیل می‌کند و بر ماندگاری‌اش مهر تأیید می‌زند.

تکرار مکررات است نوشتن درباره «درباره الی...» با این اسم بامسما که مثل خود فیلم همان‌قدر ساده به نظر می‌رسد که پیچیده و آن سه نقطه‌ پایانی که این اسم ساده را تا فرسنگ‌ها دورتر از ‌چیزی که درباره‌اش تصور می‌کردیم امتداد می‌دهد، جلو می‌برد و همچنان مبهم و رازآمیز و بی‌پایان نگهش می‌دارد. تکرار مکررات است تعریف‌کردن از «درباره الی ...» و توصیف ویژگی‌ها و قابلیت‌های سینمایی‌ کم‌نظیرش در میان تولیدات سینمای ایران و تشریح و تحلیل دلایل این تمایز و تفاوت. این‌ها را این روزها حتماً آن‌قدر خواهید خواند و خواهید شنید که ترجیح می‌دهم عجالتاً از این روند پرشتاب و رقابت پرسرعت بر سر توضیح و توصیفشان دست بکشم و بگذارم تا زمان، خودش موقع و امکان داوری سینمایی درباره فیلم را  فراهم کند. چیزی که تصور می‌کنم تکرار مکررش لازم و واجب است و جایش میان این‌همه تعریف و تمجید به‌حقی که این روزها نثار کیفیت فیلم و فیلم‌ساز و تک‌تک عوامل یکه‌اش می‌شود خالی‌ است، اشاره به همین قابلیت خودبازتابنده و افشاگرانه‌ آن است.

«درباره الی ...» در سالی به جشنواره فجر آمد که همه مشغول قضاوت‌کردن دیگران بودیم. عده‌ای داوری فیلم‌ها و سازندگانش را بر عهده گرفته بودند و گروهی درباره این داوری‌ها و ارزش‌گذاری‌ها قضاوت می‌کردند و می‌کنند و خواهند کرد. لحظه‌ای به این موقعیت فرضی فکر کنید که «فیلم‌های جشنواره» همان الیِ فیلم «درباره الی ...»" هستند و هرکدام از ما که این روزها به‌قدر فضا و فرصت و امکانی که در اختیارمان بود، در مورد «فیلم‌های جشنواره» گفتیم و نوشتیم، همان «هم‌سفران و شخصیت‌های دیگر» فیلم هستیم. تازه حالا بازی پیچیده و رازآمیز اصلی شروع می‌شود که هرکدام در خلوت خودمان دوست داریم جای کدام شخصیت و کدام هم‌سفر الی باشیم و در نوشته‌ها و اظهارنظرهایمان کدامشان به‌نظر می‌رسیم. اگر بخواهیم این بازی دشوار را ادامه بدهیم، می‌شود جلوتر هم رفت و به این نتیجه رسید که اصلاً هرکدام چقدر امکان درست و فضا و موقعیت واقعی برای قضاوت در اختیارمان بود، چقدر از چیزی که قضاوتش کردیم شناخت و آگاهی داشتیم و از آن مهم‌تر داوری‌هایمان تا چه حد شفاف و از روی انصاف و براساس داده‌ها و اطلاعات و اعتقادمان بود و تا چه حد برمبنای خیلی چیزهای حاشیه‌ای و فرامتنی و دور از واقعیت دیگر.

درس مهم و اساسی و فراموش‌نشدنی «درباره الی...» شاید همین باشد که اصغر فرهادی با ساخت این فیلم - خواسته یا ناخواسته - ما را درگیر و گرفتار حقیقت و واقعیت قضاوت‌هایمان کرد. از این منظر، یک وجه جدی و شاید نادیده‌گرفته‌شده «درباره الی ...»، فرصتی‌ است که به تماشاگرش می‌دهد که در قضاوت‌ها و ارزش‌گذاری‌هایش در برابر چیزهای دیگر فکر کند و به  این نتیجه برسد که در جایگاه کدام شخصیت فیلم است و دلش می‌خواست جای کدام‌یکی باشد. الی این‌جا تمثیلی از فیلم‌ها و اصلاً خود سینماست و ما که بیننده و داور و منتقد و نظردهنده‌اش هستیم، رودرروی آزمون دشواری قرار گرفته‌ایم... و فرصت فکرکردن درباره این رودررویی دشوار و جذاب و خطیر مثل همان سه نقطه‌ انتهایی نام فیلم می‌تواند تا کجاها که امتداد داشته باشد.



قضاوتی از: نیما حسنی‌نسب

نظرات 15 + ارسال نظر
م جمعه 20 آذر 1388 ساعت 00:01

ممنون

شایان شهسواری جمعه 20 آذر 1388 ساعت 00:14

این فیلمای سبک و سطح پایین چیه نقد می کنی الکی پیکسلای همکلاسیو پر میکنی؟؟؟
برو در مورد فیلمای درستو حسابی فیلم بذار
مثل مادر زن سلام، آقای هفت رنگ، دو خواهر، خروس جنگی،‌نیش زنبور، چارچنگولی!!!
اینا فیلمای تاریخی سینمای ایران هستن.
دربازه الی کیلو چنده؟
دو نقطه دش ستاره
مساوی شیفت صفر شیفت صفر

۱. درباره الی نه دربازه الی
۲. فیلم اخراجی ها 2 یادت رفت، انشاالله ننگ سوم این فیلم هم میاد.
3. دو نقطه بی زد
دو نقطه دش شیفت هشت
دو نقطه دش اند

شایان شهسواری جمعه 20 آذر 1388 ساعت 00:18

تصحیح: خط دوم واژه ی یکی مونده به آخر:
فیلم بذار= نقد بذار
دو نقطه پی

تانیا، تانیا، تانیا با نانی بیا

هانیه کرمی جمعه 20 آذر 1388 ساعت 00:25 http://arnavaz.net

درباره ی الی قضاوت را در انسان هایی که خود را محق به قضاوت میدانند نشان میدهد....
قضاوتی که در سخت ترین شرایط میتواند کنترل موضوع را از چنگ دراورد.

درباره ی الی قضاوت را در انسان هایی که خود را محق به قضاوت میدانند نشان میدهد....
از این جمله خوشم اومد، ممنون از نظرتون

شایان شهسواری جمعه 20 آذر 1388 ساعت 00:27

بی پرستیژ این چه آهنگیه گوش میدی؟ خجالت بکش
برو آثار ارزشمند استاد جلال همتیو گوش کن بلکه یه کم درک هنریت بالاتر بره
تانیای سعید کرمانی هم شد آهنگ؟؟؟؟
(خودم 100 دفعه گوش دادم!!)
دو نقطه دی
دو نقطه دش از اینا: "
دو نقطه شیفت صفر شیفت نقطه دش

سبکش فوکل ایرانی بود دیگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دو نقطه دش بوسسسسسسسسسسسسسسسس
دو نقطه دش اند

ک جمعه 20 آذر 1388 ساعت 00:29

فیلم خوبی بود اما نه آنقدر که ازش تعریف و تمجید شد.

نظر ها متفاوت هست و قابل احترام

محمدحسین باقری جمعه 20 آذر 1388 ساعت 00:35

به نظرم آقای فرهادی اگه بیشتر تمرکزش روی کارگردانی باشه خیلی بهتره

کار کارگردانی فیلم عالی بود اما داستانش خیلی بد بود این مفهوم رو میشد با یک داستان خیلی خیلی بهتر رسوند

نظر ها متفاوت هست و قابل احترام
حالا باید دید چرا از نظر شما داسلان فیلم خوب نبود؟؟؟؟؟

ایمان زندیه جمعه 20 آذر 1388 ساعت 09:57

الی حقش بود که بمیره
چه معنی داره کسی که نامزد داره پاشه با یه مشت غریبه بره شمال
اون الی به نظر من نشاون دهنده شخصیت بعضی از این دخترای امروزی هست که در آنه واحد با ۱۰ نفر رابطه برقرار می کنن تا بین اونها بهترین رو به دست بیارن بدون اینکه به احساس اون بد بختا فکر بکنه
پس نتیجه می گیرم که داستان تلخ بود اما حقش هم همین بود که هم بمیره هم آبروش بره
اگه جز این اتفاق بیفته تو زندگی واقعی عدالت خدا کجا میره آخه؟
-------------------
چه نظر طولانی ای شد

یه طرفه داری قضاوت می کنی ایمان جان
فیلم رو دوباره ببین

مینا جمعه 20 آذر 1388 ساعت 10:46

نامزد منم حرف آقای زندیه رو زد
اما مردن بد نیست یعنی نمیشه بگی حقش بود که بمیره. چون گاهی وقتها مردن یه نعمته.به نظر من می موند تو این دنیا و بیشتر عذاب می کشید بهتر بود..

کیکانلو - کامپیوتر جمعه 20 آذر 1388 ساعت 12:47

من خیلی اتفاقی برای دیدن این فیلم به سینما رفتم و به هیچ وجه انتظار نداشتم بعد از مدت ها چنین فیلمی در سینما ببینم. هر کس نظر شخصی خودش رو داره اما از نظر من فیلم بسیار خوبی بود. مخصوصا نکته ای که ندیدم کسی دربارش صحبت کنه فیلم برداری بسیار جالبش ( حداقل برای من) بود . ( که البته موجب شد خیلی از بینندگان سردرد بگیرن.) داستان پردازی خیلی خوب و کارگردانی جالب هم از ویژگی های دیگه فیلم بود.
بهر حال امیدوارم تعداد فیلم های ارزشمند سینما افزایش پیدا کنه .

با شما موافقم
ممنون از نظرتون

رضا معمار جمعه 20 آذر 1388 ساعت 14:51

بازی بازیگران و کارگردانی عالی بود...
صحنه های گرفته شده واقعا real بود....
منم با نظر کیکانلو موافقم...
در مورد نظر آقا ایمان باید بگم که دوباره آخر فیلم رو نگاه کنید و اون ... (سه نقطه) بعد از الی خیلی چیزا رو مشخص می کنه...
فکر کنم الی یه شخصیت مبهم و سردرگمی بود که تکلیفش هم با خودش روشن نبود چه برسه با اطرافیانش....
در ضمن درباره‌ی اِلی به مخاطب خودش احترام می‌ ذاره، اون رو درگیر در داستان می‌کنه و به او اجازه می‌ده در مورد تک تک اتفاقات قضاوت بکنه و گاهی متوجه پیش داروی عجولانه‌ی خودش بشه و تصمیم دیگری بگیره و قضاوتش رو تغییر بده...
جذابیت کار اینجاست که جواب من با جواب شما و اطرافیانتان فرق می‌کنه..که پایان داستان چی شد؟...
ببخشید زیاد حرف زدم...

آقا رضا ممنون از نظرت
فکر می کنم فیلم دیدن در کنار شما برای من به شخصه خیلی لذت بخش باشه

محمد_صنایع 87 جمعه 20 آذر 1388 ساعت 17:16

به نظر من که واقعا عالی بود!!!
ممنون هوداد جان!!

دونقطه دش دال :دال
قربانت محمد جان

رودی جمعه 20 آذر 1388 ساعت 20:04

ممنون

مرتضی صفری جمعه 20 آذر 1388 ساعت 21:51

حاجی فیلم ته استرس بور خصوصا اونجایی که گلشیفته از شوهرش کتک خورد اخی انقدر دلم براش سوخت از اونجا به بعد من بهت زده شدم هوداد جان ولی خداییش ۸۷ ای دیگه!!!!!

ای خدا
من ۸۸ ایم :دال

مهدی اصغری شنبه 21 آذر 1388 ساعت 17:47

موضوع به نظرم حرام شد! نقد بهتری هم میشد بر این فیلم نوشت!

شما نمی خوندی خوب :دال

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد