غدیر یعنی استواری در نماز سرسپاری بر ولا بی آز و ناز
غدیر یعنی آشنایی بی فاصله نکته های منتهای قافله
غدیر یعنی درسها سوخته قصه ای از غصه ی ناموخته
غدیر یعنی خمّ می را پر کنی یا اگر نه ناله ها را دُر کنی
غدیر یعنی نالههارا ساختن سوختنوباخاکخود دُرساختن
***
غدیر یعنی ناله های فاطمه مشک پاره، گریه های علقمه
غدیر یعنی السقیفه ،لا اله دست حیدر بسته و او در سپاه
غدیر یعنی غوغا میان آسمان میخ در، دیوار و یاس مهربان
غدیریعنییکمحسنویکفاطمه فاطمه،محسن،اشک،فضّه،فاطمه
غدیر یعنی عمری را سکوت دست بیعت بهر دین با آل لوط
غدیر یعنیفرق کعبهچاکچاک خمّ میّ وتیغ تیزی چرکناک
غدیر یعنی زهرهای نا علاج رابع آل عبا ،مجتبای لا علاج
غدیر یعنی تیر کین انداختن تابُت*دین واژگونه ساختن
غدیر یعنی حنجر بُبریده اش یا که خون بردیدهی نودیدهاش
غدیر یعنی کربلا،کرب وبلا مشق عشق سیم ساق نینوا
غدیر یعنیآتشینشولایعشق اصغرواکبر همه مولای عشق
غدیر یعنی نغمه های العطش عاشقی در کودکی های عطش
غدیر یعنی خیمه های سوخته کودکان خسته و لب دوخته
غدیر یعنی داستان کربلا خطبه های زینب و شامِ بلا
غدیر یعنی انتظار منتظَر روح محزون علی در پشت در
***
غدیر یعنی در هوای کوی یار
فکرآندم کو بیاید ماش، یار
آندمی کامد برون خواهد کُشد
کینه ها را او به خون خواهد کِشد
شعر ما خواهد شدن بی محتوا
غدیر را معنی، نیک میفهمی دلا