به گرد کعبه میگردی پریشان
که وی خود را در آنجا کرده پنهان
اگر در کعبه می گردد نمایان
پس بگرد تا بگردیم ، بگرد تا بگردیم
در اینجا باده می نوشی
در آنجا خرقه می پوشی
چرا بیهوده می کوشی؟
در اینجا مردم آزاری
در آنجا از گناه عاری
نمی دانم چه پنداری!
در اینجا همدم همسایه ات در رنج و بیماری
تو آنجا در پی یاری
چه پنداری کجا وی از تو می خواهد چنین کاری؟
چه پیغامی که جز با یک زبان نمیداند؟
چه سلطانی که جز در خانه اش خفتن نمیداند؟
چه دیداری که جز دینارو درهم از شما سفتن نمیداند؟
به دنبال چه می گردی که حیرانی؟
خرد گم کرده ای شاید نمی دانی!
......
همای
این شعر همای هم مثل بقیه کاراش عالی بود. ممنون از این که نوشتیش واقعا همینه که شاعر جای دیگه میگه: معبود تویی کعبه و بت خانه بهانه
kharabetam dada.
hamin shaer mige : tora inja be gerede sang mijooyand
vaghean ke homay ye chiz digas
ممنون بسیار عالی!!
kare homay bad nemishe.
manam didam ba tavajoh be tatilie shanbe mitalabe in.
به کعبه گفتم تو از خاکی منم از خاک؛ چرا باید به دور تو بگردم؟... ندا آمد: تو با پا آمدی باید بگیردی. برو با دل بیا تا من بگردم..
کجا وی از تو می خواهد چنین کاری؟