KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

قالب جدید:: همکلاسی برای همه









هیچوقت نمی‌توانید با مشت گره‌ کرده دست کسی را به گرمی بفشارید.



گاندی                

نظرات 6 + ارسال نظر
سید حسین هاشمی چهارشنبه 20 آبان 1388 ساعت 22:01

با تشکر از خانم خدا بخش که این اثر زیبا رو خلق کردند

حوریه جعفری-کامیوتر چهارشنبه 20 آبان 1388 ساعت 22:07

وااای چه عکس قشنگی!!!!

هیچوقت نمی‌توانید با مشت گره‌ کرده دست کسی را به گرمی بفشارید!!

ممنون!!

3pehr چهارشنبه 20 آبان 1388 ساعت 22:37 http://3pehr.tk

خیلی قشنگ بود داداشی

مخلص داش سپهر هستم!

حسین رنجبر پنج‌شنبه 21 آبان 1388 ساعت 06:25

عجب ! چقده قشنگه !
باریکلا ٬ باریکلا ...
--------------------
تهدید :
حسین جون اگر موضوع این پستت هم یادداشت
سیاسی بود وارد عمل می شدم.
با توجه به این نکته که هیشکی در این یونی
رزومه کامل من رو دراختیار نداره و نمی دونه من چیا بلدم و چیا بلد نیستم.چیکارا می کنم ٬ چیکارا نمی کنم و ۳ ... (نقطه)
شوخیــ کردمــ البتهـ
---------------------
حالا ٬
میشه لطفا خالق این اثر هنری در مورد این اثر ماندگار یک کمی ٬
توضیح بده بیشتر آشنا بشیم ؟!
ــ که دوستان و علاقمندانی که میخوان وارد عرصه قهرمانی و اِ
مدال آوری بشوند ٬ بدونند و از تجربیات ایشون بهره مند بشن‌ !

ممنون می شویم. :دی

مخصوصاً از مصالحی که در ساخت این پدیده استفاده شدهــ ...

چسب آبکی بوده یا هر چی بوده ... به طور کل لطفا توضیح بدن ! سنگ مرمر بوده ٬ خط میخی و
سنگ پای قزوین بوده ٬ یا هر چی بوده رو لطفا
توذی بدن که همکلاسیاشون یا بازدیدکنندگان همکلاسی هم در جریان قرار بگیرند !

۱ـ این که چقدر زمان برده خلق این اثر ٬
۲- از چه روزی شروع به ساختنش کردند ؟<
اِ دیگه اینکه ٬
۳- توی کدوم کارگاه آموزشی این ساخت این مجسمه رو برای اولین بار تجربه کردند ؟

۴- اساتیدشون چه کسانی بودند ؟

۵- این چندمین کارشون هست.

۶- دیگه سوالی نیستش ٬ همین !

۷ - صحبت خاصه دیگه ای نیستش.

تشکر و خدانگهدار.

شما بیا بزن زخم و زیلی کن منو
اگه چیزی گفتم٬

اثر از خانوم خدا بخشه!
که لطف کردند و قابل دونستن

من فقط اینو وصل کردم به دیوار و ازش عکس گرفتم و یکمی روش کار کردم!


طریقه ی ساختش هم اینطوریه:
اول طرحش رو روی گل کشیده ُ بعد با ابزار در آورده ، گذاشته خشک شه
بعد معمولا برای قالب گیری از سیلیکون استفاده می کنن که ایشون از چسب حرارتی استفاده کردن

و اینجور که می گفتند دستشون هم تاول زده بود واسه این کار!

بعد غالب که خودش رو گرفت، جداش کرد و این ها رو با گچ قالب گیری کرد . گذاشت خشک شه!

مثل اینکه با کمک خانوم احمدی رنگ آمیزی شده و روبانها هم چسبونده شده و... دیگه همین دیگه


نمی دونم این امیر رباط چیکار کرده بود که چند نفر هم از اون تشکر کردن!
شاید روبانشو اون چسبونده بود!
همونم ناقص بود!
خودمون قیچیش کردیم!

تو تجمعی (غیر سیاسی) که در تاریخ 8-8-88 در پارک ملت انجام دادیم و عکساش هم یکی از دوستان چند پست بالا تر قرار دادن، این اثر به چند نفر از دوستان اهدا شد
این حالت روبان هم هدفشون در آوردن هشت بوده به همین مقصود اینجوری نصب شده!


خودمم یه همیچین کاری می خواستم انجام بدم!
البته خیلی وقته گل بازی نمی کنم (منظورم مجسمه سازی آماتوریه)!


خانوم خدابخش هم اینطور که گفت، کنکور هنر داده امسال و می خواد بره مجسمه سازی!

حسین رنجبر پنج‌شنبه 21 آبان 1388 ساعت 06:51

راستی حالا که زووم میکنم بیشتر مشخص میشه !
ــ هـان راستی یک چیز دیگه این کنده کاری روی چوب نیستش یا همون منبت کاری ؟
اشتباه شد تصور کردم سنگه ٬ مثه که این چوبه !
نیستش ؟ چوب هستش ؟
روباناشم زرد و نارنجیه !
مثل بعضی از زمان هایی که این وبلاگ زرد میشه دیگه .
بحث شیرینی توی ذهن تداعی شد . ممنون.
بازم ائینا ---> یه بار دیگه دو بار دیگه تا سه نشه بازی نشه پس

قاطی کردیا!

یه مشت و مال اساسی نیاز داری! (جدی ِ جدی)

حسین رنجبر پنج‌شنبه 21 آبان 1388 ساعت 16:37

مشت و مال :دی آره بیا مشت و مالم بده .

ولی ببین داری توو زندگی خصوصی مردم دخالت میکنیا ! آفرین آدم موفق باشه خوبه .

شوخی کردم من هیچی بلد نیستم.
لاف آبادانی زیاد زدم توو این وبلاگ .
من یه روده ی راست توی شکمم نیست. :دی

_ دلتنگ همه بچه هام .

روو گل چیجوری طرح کشیدن!
به حق چیزای ندیده !

هشت ؟

هشت دیگه چیه ؟

" و اینجور که می گفتند دستشون هم تاول زده بود واسه این کار! "

من دستام خیلی وقته تاول نزده.

"سیلیکون" دیگه چیه ؟
بابا این درجه ها سربازی توی پست حمید
یاد گرفتنشون آسون تره ایناست.
من تا حالا ازین کارا نکردم.
بلد نیستم.

امیر کارش درسته .
خیلی زحمت میکشه واسه وبلاگ.

خانم احمدی رو هم که باهاشون آشنا شدم.
در اردوگاه شهید آوینی .
همه دوستان سالم و سلامت باشن ان شالله.
دستشون درد نکنه.

ایشالا همه مدیران همکلاسی به آرزوهاشون برسن.

در اولین فرصت!
فک کردی شوخی کردم!


نه بابا خصوصی چیه خودشون بهم گفتن!

من که همه ی حرفاتو جدی گرفتم!

روی گِل با سوزن و یه سری ابزار ظریف شبیه سوزن طرح رو می کشن و کنده کاری می کنن
بعد می ذارن خشک شه!

منظورم از سیلیکون، لاتکس بود!
اشتب شد!

تصور کن!
آدم یه چیز گلی که خواهرش درست می کنه رو اول کلی تعریف کنه و آخرش بگه حالا این کُپه گِل چی هست!

نمی دونی چقد حال می ده !
(خنده ی شیطانی)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد