KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

گرن تورینو، قدیمی اما جسور

کلینت ایستوود از آن کارگردان، بازیگرانی است که در ایران و نزد سینما دوستان فارسی زبان بسیار محبوب است و این بسیار طبیعی است که هر کاری از جانب او بر پرده سینما از طرف ایرانیان به شدت پیگیری شود. شاید این مسئله درباره همه کارگردانان صادق نباشد اما در…

کلینت ایستوود از آن کارگردان، بازیگرانی است که در ایران و نزد سینما دوستان فارسی زبان بسیار محبوب است و این بسیار طبیعی است که هر کاری از جانب او بر پرده سینما از طرف ایرانیان به شدت پیگیری شود. شاید این مسئله درباره همه کارگردانان صادق نباشد اما در مود ایستوود درست است و ما در فضای مجازی هم برایش سنگ تمام میگذاریم. با جستجویی کوتاه می‌شود فهمید که چقدر نقد و تحلیل و بررسی برای آخرین حضور هری کالاهان در برابر دوربین نوشته شده. تازه این تنها در حیطه مجازی است و نویسندگان بزرگ بر عرصه کاغذ و قلم هم بیکار نبوده و در رسایش بسیار نوشته اند.

گرن تورینو را از دو دیدگاه می‌توان نگاه کرد. یکی از زاویه سینما و ظرافتهایش که در این دریا کسی چون ایستوود هم ناخدای سکان به دست است  و زاویه دیگر دنیای امروز ماست که به آثاری چون گرن تورینو بیش از پیش محتاج است.

در مورد بخش نخست بعضی این فیلم را نتیجه گیریِ کلینت ایستوودِ به پایان خط رسیده می دانند. حقیقتی تلخ که فکرش هم دلمان را می‌لرزاند. زمانی که پل نیومن که از دل صحراهای آمریکایی و از میان هفت تیر به دستان بیرون آمده بود، دوستدارانش را تنها گذاشت، تحملش ساده تر بود چرا که او سالها از پرده سینما پنهان بود. مارلون براندوی بزرگ هم وقتی که دیگر کار نمیکرد و بازنشست شده بود ما را ترک کرد اما اگر این روزها چنین خبر دهشتناکی را بشنویم که ایستوود هم درگذشت آن وقت شاید تصویرهای تازه‌ی زیادی باشد که بخواهد جلوی دیدگانمان رژه برود و ما را عذاب دهد. او پر کار است و مثل جوانان کار می کند و برای همین وقتی جایی اشاره می کند که بعد از گرن تورینو دیگر نمی‌خواهد جلوی دوربین ظاهر شود، دلمان میگیرد برای آن چشمهایی که تنگ می‌شد و دندانهایی که روی هم فشرده می شدند.

والت کوالسکی را از این روی میتوان عصاره ۵۰ سال حضور ایستوود بر پرده ها خواند او در این فیلم هم کابوی دوست داشتنی هفت تیر به دست است که صورت آفتاب سوخته‌ای دارد و هم آن پلیس فداکار. اگر هم دیدی که اخلاق تند و ناسازگاری دارد همه از رنج دوران است که بر او رفته  وگرنه او قتل و کشتار را ارزشمند نمی‌داند و به همین خاطر به مدالی که برای کشتار در جنگ به او می‌دهند افتخار نمی‌کند و مدال را در گنجه نگه میدارد.

گرن تورینو پادزهر بیماری دوران ماست. نژاد پرستی که خرد و کلان سرش نمی‌شود و علیرغم آن که خاستگاه آن را آمریکا نامیده اند امروز در همه جای جهان هویدا و آشکار است. ایستوود در این فیلم به این پدیده نامبارک و منحوس میپردازد و آن را به چالش می‌کشد و گروه خلافکار کره‌‎ای را محصول و مولد این رفتار ناهنجار می‌نامد. والت خود را هم قربانی میداند قربانی جنگی که در آن سیزده و یا شاید بیشتر جوان کره‌ای را کشته و عمری را با عذاب وجدان آن ماجرا سپری کرده است.

او می‌خواهد انتقام بگیرد اما نه از گروه خلافکاری که همسایه‌اش را آزرده، او از خود انتقام میگیرد. اعتراف حقیقی او و پاک شدن از گناه واقعی وقتی کامل می‌شود که او در برابر گلوله‌های جوانان محصول زشتی کره‌ای سوراخ سوراخ شود و برای آنکه پدر روحانی قولش به همسر والت را نشکند برای اعتراف پیش او میرود.

نقدهای ایستوود بر کلیسا و مذهب مبتنی بر کشیش‌ها را بارها دیده‌ایم و در این اثر هم چه نیکو این سیستم را ناکارآمد می‌خواند. کشیشی که همه چیز را بر اساس کتاب‌ها و تعالیم مدرسه‌ای می‌داند و از واقعیت آنها بی اطلاع است حتی درباره مفاهیم اصلی و اساسی که باید درباره آنها بداند یعنی مرگ و زندگی چیز زیادی نمی‌داند. جوانکی که می‌خواهد گناه‌های یک پیرمزد لجوج را پاک کند و چه هوشمندانه عمل می‌کند والت، وقتی که برای اعتراف به کلیسا می‌رود و از رنجهای درونی اش چیزی نمی‌گوبد. بزرگترین گناه خود را بوسیدن زنی عنوان می کند و سود حاصل از فروش یک قایق. او اعترافاتش را بی واسطه برای کسی که باید می‌گوید.

توضیح: این نوشته نقد و تحلیل گرن تورینو نیست چراکه با جستجو در اینترنت گاهی به نقدهای حقیقی و خوب هم میتوان رسید. این متن تنها احساساتی است که بعد از اثری خوب و به قول براردینلی با شکوه بروز پدا می کند.


منبع: www.movieland.ir

نقد از: محسن

Gran Torino in IMDb

Trailer


نظرات 2 + ارسال نظر
سعید اسماعیلی فرد جمعه 15 آبان 1388 ساعت 15:00 http://liverpoolfc.ir

به نظر من که خیلی جالب نبود این فیلم. خیلی من رو جذب نکرد.

حمید توکلی جمعه 15 آبان 1388 ساعت 18:11

من ندیدم این فیلم رو!

دادا ببینش فیلم خوبیه از نظر من

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد