KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

چهار ماه و سه هفته و دو روز

این یک برداشته شخصی است

نوشته ای از محسن

اولین بار که اسم این فیلم را شنیدم جشنواره فیلم کن سال پیش بود که این فیلم برنده نخل طلایی شد و چقدر هم سر و صدا کرد. بعد از اون کمی در باره داستان فیلم که نو آوری بود برای خودش، خواندم و دیگر خبری از این فیلم نشد تا روزی به شکل اتفاقی وبلاگی دیدم . در اون وبلاگ کلی به فیلم خورده گرفته بود که این دری وری ها چیه و این فیلم نبود مستند پزشکی بود! و…
این پست اون بلاگ انگیزه شد تا زودتر از این ها فیلم را ببینم. تا دیشب که دیدم و این فیلم پر نقص و ایراد بد جوری به دلم نشست. اصلا شیفته ایراد هایش شدم نه اینکه چون خیلی ها از اون ایراد گرفته اند نه. این دومین تجربه این هفته من بود که از سینمای تجملی! هالیوود با آدمک هایش دل بکنم و بفهمم سینمای متعالی یعنی چی؟* سینمای بدون امکانات اما با تفکر. سینمایی که تنها دارایی اش اندیشه پشت فیلم خواهد بود. این فیلم محصول رومانی است و کارگردان جوان او پیش از این هرگز به موفقیتی مانند این نرسیده بود.

از داستان فیلم چیز زیادی نمی نویسم تا اول برای کسانی که فیلم را ندیده اند بی ارزش نشود و دوم برای آنها که دیده اند ملال آور نباشد! اما همین قدر بدانید که داستان در باره سقط جنین در عصر حکومتی کمونیست و دیکتاتور است. و مصایبی که در این ماتم سرا بر دو دانشجو می رود، تلاش برای بقا…
داستان کشش های لازم برای ادامه را دارد اما سکانس های این فیلم به نظر من بیش از معمول طولانی بود و اتفاقا در چند جا این طولانی شدن سکانس همراه بود با سکوت بازیگران در صحنه که البته برای شخص من جالب بود. اما بخش های مختلف از جمله آمدن آن به اصطلاح دکتر به هتل، رفتن دختر به خانه دوست پسرش و … سکانس های بسیار طولانی بودند که گاهی هم بیننده را خسته می کردند. از نکات دیگه فیلم هم جای خالی موسیقی متن به شکلی که باید بود البته نمی دانم نسخه ای که من داشتم اینطور بود یا این فیلم در کل به این شکل بود. نحوه فیلم برداری هم در جاهای مختلف زیبا بود. از جمله صحنه هایی که شخصیت اول از جلوی دوربین حرکت می کرد و دوربین بر روی دست فیلمبردار او را تعقیب می کرد و بعد از چند قدم بدرقه می ایستاد و او دور می شد تا از نظر پنهان شود.

نحوه فیلم برداری هم در جاهای مختلف زیبا بود. از جمله صحنه هایی که شخصیت اول از جلوی دوربین حرکت می کرد و دوربین بر روی دست فیلمبردار او را تعقیب می کرد و بعد از چند قدم بدرقه می ایستاد و او دور می شد تا از نظر پنهان شود.

و اما پایان فیلم و پیام های فیلم که هیچ کدام از پیش مشخص نبود نحوه تمام شدن مثل این بود که کسی آدم را میان خوابی که میبیند بیدار کند که من از این گونه پایان لذت بردم و پیام ها و مفاهیم فیلم هم اشارتی بود کوتاه که هر روزه در سینمای جهان بیشتر باب می شود و دیگر اگر فیلمی بخواهد مفاهیمش را به شکل مستقیم بیان کند استقبال لازمه انجام نمی شود.
به هر حال این فیلم چه خوب و چه بد برای نیمه شب من عالی بود و فیلم دل نشینی در آمد. راستی اگر فیلم را هم دیدید؟ از بازی شگفت انگیز کریستین دختر نقش اول غافل نشوید.

* تکرار می کنم ابدا منظورم این نیست که سینمای غیر هالیوود مترادف است با سینمای متعالی.

نظرات 1 + ارسال نظر
سعید اسماعیلی فرد چهارشنبه 13 آبان 1388 ساعت 15:25 http://liverpoolfc.ir

من این فیلم رو دوبار دیدم یه بار همون پارسال بعد از بردن نخل طلا و یه بار هم 2-3 ماه پیش. به نظر من هم فیلم جالبی بود. همین عدم وجود یه موسیقی متن قوی و واضح باعث میشد تمرکز روی فیلم مخصوصا تو سکانس های طولانی و به قول برخی ملال آور بیشتر و بیشتر بشه. بازی کریستین فوق العاده تاثیر گذاره. داستان فیلم هم که خیلی تازست. ولی به نظر من پایانش میتونست بهتر هم باشه. درسته با این پایان بیننده مدتی تو فکر فرو میره و میتونه چند پایان متفاوت برای خودش متصور شه ولی این پایان های متنوع خیلی به هم نزدیک میشن چون توی سکانس های آخر تقریبا داستان رو بست و خیلی جای مانور به ذهن بیننده نداد. ولی به کسانی که ندیدن این فیلم رو پیشنهاد میکنم که ببینن و خوب بهش فکر کنن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد