مرثیه فیلمی متفاوت از تقابل عشق و پیری
به ادامه ی مطلب مراجعه کنید تا ببینید این فیلم ارزش دیدن دارد یا نه!!!
نام فیلم: مرثیه (Elegy)
کارگردان: Isabel Coixet
بازیگران: بن کینگزلی، پنه لوپه کروز
----------------------------------------------
سال ساخت: ۲۰۰۸
مدت زمان: ۱۱۲ دقیقه
ژانر: درام / عاشقانه
درجه: R
امتیاز آی ام دی بی: ۶.۹
----------------------------------------------
فیلم خانه:
قصه، سرگذشت پروفسور معروفی است که کلاسهایش همیشه شلوغ است و صحبتهایش، پای ثابت رادیو و تلویزیون است تا نقد های ادبیاش را برای مخاطبین بگوید. او که گاهی پروفسور تی وی هم خطاب میشود در یکی از کلاسهایش مجذوب دختری کوبایی میشود که سی سال از خودش کوچکتر است. علاقه او به این اثر هنری کوبایی هر دم بیشتر میشود تا آنکه تلاش میکند در مراسم جشن پایان تحصیلی سر صحبت را با او باز کند و به رابطه اش عمق بخشد.
دیوید کپش، در سن و سالی زندگی میکند که عموم جامعه آن را پیر میداند اما به گواه یکی از دیالوگهای ابتدایی فیلم خود او “پیری” نمیکند. چرا که آن چیزی که در سر دارد همان است که در جوانی بوده است. او با وجود داشتن همسر شیفته و واله دختری کوبایی است و چه بی پروا با او ارتباط بر قرار میکند و حتی ابایی ندارد که با این سن و سال او را به اتاق خواب دعوت کند.
داستان فیلم روایتی سینمایی از رمانی است که فیلیپ راث نوشته است و این اثر را نیکلاس میر به فیلمنامه برگردانده است. مسئله مهمی که هم در رمان و هم در فیلمنامه مورد توجه قرار داده شده است مفهوم زمان است خصوصا که با سن و سال پروفسور، او هر لحظه بیشتر به پایان نزدیک میشود و این نکته ای است که در رابطه دیوید و کنسوئلا (پنه لوپه کروز) مهم و تاثیر گذار است. همان مفهومی که دیوید را از رفتن به مراسم جشن خانوادگی فارغ التحصیلی کنسوئلا منصرف میکند. در میان دیوید یک مشاور هم دارد. جورج مشاور و دوست خوب دیوید است و از ابتدای این رابطه دیوید را سرزنش میکند که هر کاری بکن، جز اینکه در این سن و سال عاشق شوی. اما حرفهای او به گوش دیوید نمیرود و حتی دیوید زمانی که کنسوئلا را برای خداحافظی آخر به ساحل میبرد، قول جهانگردی را به او میدهد و این یعنی محکمتر شدن رابطه به جای پایان دادن به آن.
داستان عاشقانه موجود در فیلم یک داستان مرتب و منظم است. به شکلی که من موقع تماشای فیلم به یاد فیلمنامه هایی افتادم که از روی خود آموزهای فیلمنامه نویسی نوشته شدهاند به این مفهوم که تمام موارد اولیه برای شکل گیری داستان در آنها رعایت شده بود. به شکلی که داستان ابتدا میانه و پایان داشت و گره افکنی و گره گشایی در زمان بندی مشخص، درج گردیده بود و این از داستان یک اثر معمولی ایجاد میکرد اما چیزی که باعث شد تا این داستان که نه غیر منتظره بود و نه خیال انگیز این قدر دلنشین باشد یکی بازی بازیگران اثر بود. بن کینگزلی که بعد از دو فیلم نه چندان موفق در این اثر در حد و اندازههای نام خود ظاهر شده بود در کنار کروز به خوبی درخشیدند و این فیلم کم کاراکتر را از لحاظ بازیگری کم نقص جلوه دادند در کنار این مسئله دوربین ثابت و رام فیلمبردار به کمک کارگردان نه چندان مشهور آمد و قاب های طلایی را در فیلم ماندگار کرد.
منبع: www.movieland.ir
نقد از: محسن
بسیار عالی بود