یه روز یه کشیش به یه راهبه پیشنهاد می کنه که با ماشین برسوندش به مقصدش… راهبه سوار میشه و راه میفتن… چند دقیقه بعد راهبه پاهاش رو روی هم میندازه و کشیش زیر چشمی یه نگاهی به پای راهبه میندازه… راهبه میگه: پدر روحانی ، روایت مقدس ۱۲۹ رو به خاطر بیار… ! کشیش قرمز میشه و به جاده خیره میشه... چند دقیقه بعد بازم شیطون وارد عمل میشه و کشیش موقع عوض کردن دنده ، پایش رو با پای راهبه تماس میده…! راهبه باز میگه: پدر روحانی! روایت مقدس ۱۲۹ رو به خاطر بیار!!! کشیش زیر لب یه فحش میده و بیخیال میشه و راهبه رو به مقصدش می رسونه…
بعد
از اینکه کشیش به کلیسا بر می گرده سریع میدوه و از توی کتاب روایت مقدس
۱۲۹ رو پیدا می کنه و می بینه که نوشته: به پیش برو و عمل خود را پیگیری
کن… کار خود را ادامه بده و بدان که به جلال و شادمانی که می خواهی میرسی
!!!
نتیجه اخلاقی اینکه اگه توی شغلت از اطلاعات شغلی خودت کاملا آگاه نباشی، فرصتهای بزرگی رو از دست میدی!!!
ای ول به سپهر البته شبیه این اتفاق یه بار واسه خودم پیش اومده یه بار با یه آتیش پاره یه جا تنها شدم.لابه لای صحبت بهم گفت دوست دارم الان بد باشی! اون موقع نفهمیدم منظورش چی بوده ولی چند ماه بعد تازه فهمیدم منظورش اون روز چی بوده
همینه دیگه باید بد میشدی ... البته اصلا مُهُم نیستَ ... دانی شیستَ ؟! از او بِتراش گیرت میاد.. چاکرتم
من فک میکنم اگه این کشیشه اون ایه رو هم رو دسس راستش خالکوبی میکرد بازم کاری نمیتونس بکنه.تو کار از همه مهمتر اینه که جرات داشته باشی و برا اون کار ساخته شده باشی.اطلاعات خودش میاد.گر پنجه زنی روزی در پنجه رستم زن.
yes
D:
how rele here is!!!
چو مُگویی؟! D:
مثل همیشه با خوندن پستی از پستهای عموسپهر
گشتم
جالب بود سپهر جان
می خوامت در سطح لالیگا - دوست داریم شدیدا غریبا
اصل مقدسی بود ها
باید توی بحر قضیه باشه...
ای ول به سپهر
البته شبیه این اتفاق یه بار واسه خودم پیش اومده
یه بار با یه آتیش پاره یه جا تنها شدم.لابه لای صحبت بهم گفت دوست دارم الان بد باشی!
اون موقع نفهمیدم منظورش چی بوده ولی چند ماه بعد تازه فهمیدم منظورش اون روز چی بوده
همینه دیگه باید بد میشدی ... البته اصلا مُهُم نیستَ ...
دانی شیستَ ؟! از او بِتراش گیرت میاد..
چاکرتم
هر کسی متناسب با شخصیتش پست میده
الان من اندازه خوبه؟ D:
با پستهات خیلی حال میکنم
منم با شوما... D:
لعنت بهت خیلی جالب بود ساعت 1:14 صیح کلی لذت بردم.
این لطفی که هی پرتاب میکنی دیگه حالی میدی مـــــــــــــــــــــــــرد
سلام گوگوری مگوی
سلام نونو تنوری
سلام کتری و قوری
سلام پری و حوری
تو که سنگ صبوری
کریستال و بلوری
فدات بشم چه جوری ؟
سلامی به گرمی آش رشته که روش با پیاز داغ نشوته مرامت منو کشته ...
(جالب بود.)
نوکرو عشق لاتیم چاکره زیره پاتیم
چروک رو لبتیم لبخند بزن فناشیم... D:
مرا « دختر خانم » می نامند.
مضمونی که جذابیتش نفسگیر است . دنیای دخترانه من نه با شمع
و عروسک معنی پیدا می کند و نه با
اشک و افسون ٬ اما تمام اینها را هم در بر می گیرد. من نه ضعیفم و نه ناتوان ٬
چرا که خداوند مرا بدون خشونت و
بی زور بازو می پسندد. اشک ریختن ٬
قدرت من نیست قدرت روح من
است. اشک نمی ریزم تا توجهی را به
خواسته ام جلب کنم ٬ با اشک روحم را می شویم
٬ همان وطر که با آب
ظرف ها و رخت های خانه را. خانه
بی من سرد و ساکت است چرا که
شور و هیجان زندگی با صدای بلند ٬
حرف زدن و موسیقی گوش دادن
نیست ٬ زندگی ترنم لالایی آرامش
بخشی را می طلبد که خدا در جادوی
صدای من نهفته است.
همیشه به یاد می سپارم که کمال
دختر بودن ٬ زن شدن نیست. دختر
بودن به تنهایی دنیایی پر از لطافت
و جذب است. اگر روزی مادر
شوم ٬ نیروهای قدرتمند احساس و
فداکاری را به حد کمال به نمایش
گذاشته ام و اگر نشوم نیازمند
احساس و فداکاری کسی نیستم تا
به گمان خود غمی را در قلبم التیام
بخشد ٬ چرا که مادر خفته در وجود
من ٬ بیدار شود یا نه ٬ روحم را به
زیبایی می آراید و مادری اش را در
تمام هستی جاری می سازد.
من آفریده شده ام نه به این دلیل
که مادر باشم یا زن باشم ٬ من دختر
آفریده شده ام تا جمال لطافت و
مهربانی خداوند را به مخلوقات
دیگر نشان بدهم و این ماموریت من
در زمین است.
من تنها با ازدواج و مادر شدن
نیست که معنا می گیرم ٬ من به
تنهایی معنا دارم ٬ معنای عمیقی در
واژه دختر بودن. اگر فرهنگ غلط و
کوتاه نظری ٬ مرا ضعیفه بخواند ٬ باز
هم قوی تر از قبل از پشت همین
واژه سر بلند می کنم و لبخند
می زنم چرا که خداوند مرا
دختر آفریده است و همین برایم
کافیست. ( نویسنده : زمان فشمی )
موافقم ...
ای بابا سپهر اصل ۱۲۹ رو به خاطر اوردیو این پستو زدی
. حالا حراست اصل ۱۱۰ برات بعدا تشریح میکنه
مرگ بر آمریکا... D:
من فک میکنم اگه این کشیشه اون ایه رو هم رو دسس راستش خالکوبی میکرد بازم کاری نمیتونس بکنه.تو کار از همه مهمتر اینه که جرات داشته باشی و برا اون کار ساخته شده باشی.اطلاعات خودش میاد.گر پنجه زنی روزی در پنجه رستم زن.
ناز نفست جراتتو بخورم خام خام ...
این نمکت منو کشته!!!
هلاکتم
راحبه مثل ان راحبه تو فرار از زندانه
اشتباه تایژی(ان نه اون)
خیلی با حال بود