ظهور و سقوط موسوی در ۴ اپیزود
اپیزود اول: آمدهام بر ریل قانون
اواخر اسفندماه 87 و پس از توأمان شدن کاندیداتوری سید محمد خاتمی و میرحسین موسوی، درنگی پدید آمد تا گزاره «یا من یا میرحسین» از سوی رئیس جمهور دوم خرداد محقق شود و خاتمی بهدلیل عدم اقبال عمومی، تردیدهای فرارو و اصولاً هراس از «ریسک رأی» و «ریسک هواداران» از نامزدی انتخابات ریاست جمهوری انصراف دهد تا کشتی اصلاحات را کشتیبان دیگری بیاید!
نخستوزیر دهه 60 پا به عرصه رقابت نهاد تا بوم نقاشی خود را با رنگهای سیاسی درآمیزد. وی اساس حضورش را بازگشت قطار اجرایی کشور بر ریل قانون عنوان کرد و در روز ثبتنام با نوشتهای که در دست داشت در جمع خبرنگاران گفت:«من میرحسین موسوی، فرزند کوچک انقلاب اسلامی به صحنه آمدهام چون روندهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی موجود را نگرانکننده یافتم... آمدهام تا کرامت انسانها را پاس بدارم... آمدهام تا وسیلهای باشم برای بازگرداندن اقتدار، عزت و هویت ایرانی...»
پس از این، حامیان و هواداران سیدمحمد خاتمی با انتشار بیانیهها و برگزاری محافلی با تحلیلی مبنی بر اینکه موسوی در نظر و عمل بسیار بیش از آنچه به او نسبت داده میشود اصلاحطلب است و تنها بدیل احمدینژاد در انتخابات است، جهت پیکان حمایت خود را به سوی میرحسین معطوف و عنوان کردند «در معرفی میرحسین موسوی به جامعه تلاش خواهیم کرد.»
اپیزود دوم: عملیات روانی قبل از 22 خرداد
میرحسین موسوی با یارگیری تشکیلاتی از تمامی فرصتهای پیش رویش، در ابتدا گروهک غیرقانونی نهضت آزادی را محترم شمرد و با طیفهای افراطی اصلاحطلبان مانند حزب مشارکت و حتی سازمان مجاهدین انقلاب که به فتوای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم یک سازمان غیر شرعی است، درصدد ایجاد موجی از حمایتهای مردمی در قالب نمادهای رنگی و راهاندازی طیف موسوم به موج سبز برآمد.
تا قبل از انتخابات بیشترین ظهور و بروز تجمعات با شکلگیری زنجیره انسانی بدون مجوز در خیابانهای تهران انجام گرفت که همه اینها در قالبهایی به شهرستانها نیز تسری داده میشد. سناریوی برپایی تجمعات بدون مجوز که ذیل ساختار «کمپین پویش خاتمی» شکل گرفته بود طراحی میشد که برآوردی از آن حدود 300 هزار نفر عضو را نشان میداد و قرار بود این ساختار در قالب «شبکهای خوشهای» مجموعهای را به وجود آورد که پایه و بانک اطلاعاتی از ناظرین صندوقها و کمک به راهبرد صیانت از آرا باشد. از طرفی گروهی موسوم به «ستاد 88» در ستاد میرحسین موسوی بنا بود با عضویت 88 جوان در سراسر کشور، 88 جوان در استانها و 88 جوان در هر یک از شهرستانها ساختار خوشهای را در عضویتگیری از افراد به پیش ببرد که براساس آن و با پیشرفتن این ساختار شبکهای بیان میشد که این مجموعه نیز دارای 35 هزار عضو بر مبنای همین ساختار است که تماماًّ توسط همین گروهها سازماندهی شده بود. این ساختار به گونهای طراحی شده بود که در آن جوانان میداندار حرکتها باشند بدین صورت که جوانان در برنامهها با محوریت خود، ساختار را اینگونه جلوه دهند که کسی به عنوان ناظر وجود ندارد و از این طریق میزان جذب جوانان در این شیوه رفتاری افزایش چشمگیری مییافت.
در کنار این مجموعه، استفاده از نمادهای رنگین، جلوه دادن نگرانیها از سلامت انتخابات که قالب مشترک شکلدهی «انقلاب رنگین» در برخی کشورها است، آغاز یک عملیات روانی گسترده که نتیجه آن مخالفت با نظام و قانون اساسی و مفاهیم ارزشی بود را در اذهان عمومی متبادر میکرد.
در این باره:
1- همپوشانی گروهکهای غیرقانونی و سازمانهای بدون مجوز با ستادهای موسوی.
2- عملیات مخملین راهبرد نمادسازی و مشابهتهای تاکتیکی با تعلیمات جینشارپ.
3- ایجاد شبکههای خوشهای و «طرح هزار سخنرانی» با القای افراطیترین مواضع نسبت به ساختار نظام و دولت قبلی.
4- ایجاد حلقههای اتصال اصلاحطلبان با رسانههای خارجی.
5- طرح «کمیته صیانت از آرا» با القای عدم سلامت انتخابات.
6- اعلام پیروزی قبل از شمارش آرا.
همگی نشان از وسعت «عملیات روانی و تشکیلاتمحوری» میرحسین موسوی تا زمان قبل از انتخابات داشت.
اپیزود سوم: رونمایی ابعاد رادیکال
پس از برگزاری انتخابات و پیروزی احمدینژاد، افراطیون دوم خردادی با احیای نظریه نخنمای سعید حجاریان (فشار از پایین، چانهزنی از بالا) با ایجاد این باور در میرحسین موسوی که او پیروز انتخابات است و نظام اسلامی میخواهد حق وی و هوادارانش را پایمال کند، با استفاده از بستر و فرصت پدید آمده، درصدد تکرار اغتشاش و درگیریهای مدل 18 تیر برآمدند و نظر به اینکه میرحسین موسوی دارای حدود 13میلیون رأی بود وی را در مسیری قرار دادند تا با دعوت هواداران و حامیانش برای حضور در خیابانها با اعلام «طرح تقلب» و «طرح ابطال انتخابات» زمینههای لازم برای تزلزل پایههای نظام اسلامی و امحای وحدت و گفتمان عدالتخواهی را مهیا سازد. در این حال میرحسین موسوی به ساز و کارهای قانونی تمکین نکرد و دست به بیانیهنویسی و دعوت مردم برای استقامت و مبارزه زد.
وی در بیانیه شماره 5 خود مینویسد:«ما به دستاندرکاران توصیه میکنیم برای برقراری آرامش در خیابانها مطابق اصل 27 قانون اساسی امکان تجمعهای مسالمتآمیز را نهتنها فراهم کنند بلکه چنین گردهماییهایی را تشویق کنند»-29 خرداد و خطبههای مقام معظم رهبری، چون آب سردی بر آتش معرکهبیاری میرحسین موسوی و جریانات اپوزیسیون ریخته شد و قلب شهروندان را آماج غیرت و تعصب دینی کرد.اما جریان همسو با میرحسین موسوی، به امید آنکه مردم با آنها همراه میشوند، حادثه 30 خرداد که به کشتن چند تن از شهروندان بیگناه انجامید را رقم زدند، در این حال موسوی در بیانیه شماره 6 خود که پس از حوادث تلخ 30 خرداد منتشر شد، ضمن حمایت از آشوبگران و کسانی که با حملهور شدن به مأموران و نیروهای انتظامی و امنیتی موجب سلب آرامش جامعه و وارد کردن خسارت سنگین به اموال عمومی و خصوصی شدند، نوشت:«به کسانی که مردم را به خاطر اظهارنظر قانونشکن نامیدهاند خبر میدهم که بیقانونی بزرگ عدم افشا و نقض اصل 27 قانون اساسی از سوی دولت در عدم صدور مجوز برای اجتماعات مسالمتآمیز است.»در این بازه زمانی چندین نفر از عوامل اغتشاش دستگیر و بازداشت شدند و نهایتاً در دادگاه علنی که از رسانه ملی پخش شد مورد محاکمه قرار گرفتند و چند تن از تئوریسینها و سرشاخههای اصلی این جریان لب به اعتراف گشودند و خواستار محاکمه میرحسین موسوی شدند.
بنابراین:
1- عدم تمکین موسوی به قانون اساسی و بازشماری آرا
2- اردوکشیهای خیابانی و ایجاد اخلال در نظم عمومی و فراهم کردن بستر برای تخریب اموال عمومی و تداوم بیانیهنویسی براساس کیش شخصیت.
3- اعتراف عناصر دخیل در اغتشاشات در برابر اذهان عمومی.
4- همسویی رسانههای غربی و عناصر سلطنتطلب با میرحسین موسوی.
همگی دلایلی بر این ادعاست که وی و جریانات همسو بر بعد رادیکال و آنارشیستی خود در برابر اذهان عمومی و قانون اصرار ورزیدند.
اپیزود چهارم: انحطاط و ریزش آرا
اکنون بر همگان ثابت شده که آرای 13 میلیونی میرحسین موسوی پس از جریاناتی که در این تحلیل بدان اشاره شد به ثمن بخس از دست رفته است و میرحسین موسوی با چوب حراج زدن بر آرای اکتسابی خویش، پایگاه اجتماعی قبل از انتخابات را بهسادگی از دست داده است. خود میرحسین موسوی که نگران کارنامه خود در ترازوی تاریخ است، میداند که اکنون اصلاحات بر باد تکیه کرده است. مدلول واضح این ادعا حضور شکوهمند مردم در روز قدس، شکست پروژههای اخیر آشوب در نماز جمعه و روز قدس، شکست پروژه آشوب در دانشگاه و ورزشگاه آزادی و عدم توجه شهروندان به بیانیههای اوست.
مضافاً اینکه اکنون موسوی دچار نوعی انحطاط تئوریک شده است. استقبال او از شعارهای حامیانش در روز قدس و دیدار با امثالی چون منتظری و صانعی و استفتائات میرحسین از ایشان و همنوایی با عوامل اغتشاش و... مدلول این ادعاست. روبه انحطاط نهادن و ریزش آرای قبل از انتخابات وی، یک واقعیت مسلم و انکارناپذیر است. دیگر کسی او را یار امام(ره) نمیشناسد و حرفهایی از جنس قانونگرایی و نجات کشور و حقوق شهروندی و دلسوزیهای پوپولیستی او جایگاهی در فکر و ذهن مردم آگاه ندارد و پس از این انحطاط و ریزش، سناریوی بیانیهنویسی و یا راه انداختن جبهه سبز و یا ایجاد حلقههای آشوب در دانشگاهها نمیتواند در دل ملت آگاه و شریف ایرانی موجی بیافرین
خداحافظ مهندس
ممنون. جالب بود
بد نیست یه نگاه به پست بالاییتون بندازین شاید رنگ خون یادتون بیاد !
آخه وقتی عامل اصلی اطلاع رسانی مردم تلویزیون باشه و اون هم دادگاه ها و اعترافهای خنده دار نشون مردم میده و همه اخبارها حاکی از اونه که آمریکا بدبخت شد و اوباما ذلیل شد و مملکت ما گل و بلبله وجود آدمهایی که از سر ناآگاهی حمایت کنند دور از ذهن نیست
متاسفم-همین
خیلی بامزه ای احمد . حیفه که تو سیرک کار نکنی .
راستی چقدر مزخرفه این چیزایی که توو پرو فایلت نوشتی:
درباره من شاید آن روز که آن شاعر گفت : تا شقایق هست زندگی باید کرد ، خبری از دل پر درد گل یاس نداشت
باید اینجور نوشت هر گلی هم باشد چه شقایق چه گل پیچک و یاس ،
تا نیاید مهدی(ع) ، زندگی غم بار است
زندگی دشوار است
همین شما فقط باید توو غمو بدبختی زندگی کنید
بدبخت به دنیا اومدید همه رو هم می خواید مثه خودتون بدبخت کنید
اتفاقاً تو یه سیرک کار میکنم ، اونجا وظیفم کشف استعداد هایی چون شماست. بیا اونجا شاید تونستم دستت رو بند کنم .( هر چی فکر می کنم نمیتونم استعدادت رو در ضمینه سرگرم کردن ملت رو نادیده بگیرم ، حتماً پیش ما بیا )
----------------------------
لذتی که این غم به ما میده ، هیچ شادی دیگه ای نمیده!
متاسفم که تاحالا این لذت رو نچشیدی !
--------------------------
راستی ، از بزرگترت اجازه گرفتی اومدی اینترنت؟
اینترنت محیط خطرناکیه عزیزم ، درضمن ،
وقتی چت میکنی هم مراقب باش ،
چت از اینترنت هم بدتره.
--------------------------
اهل جواب دادن به ابلهانی چون تو نیستم ، ولی چون امروز روز پرکاری رو داشتم خواستم یکم خستگیم در بره.
ممنون که نظر دادی و دل جماعتی رو شاد کردی
بازم بیا اینورا ، البته دفعه ی بعد حتماً از بزرگترت اجازه بگیر!
نگاه کنید چقدر از میر حسین می ترسند که هنوز ولش نکردنو دارن هی خرابش می کنند
سلام
منبع رو درست لینک نکردی
لینک اصلاح شد
ممنون
سقوط ماله شماست نه ما
آقای احمد آقا شما که خودتونو عاقل میدونید
نمیدونید این سبک حرف زدن با دوستتون بی ادبی بود؟
شما وقتی سرورتون صحبت میکنه چند درصد از حرفاشو باور میکنی
بعضی مواقع این نوع حرف زدن لازمه.
سرورمون؟
یعنی کی؟
منابعی که اخبار و اطلاعاتت رو بدست میاری متنوع کن و فقط از یک کانال به اخبار نگاه نکن.وقتی از کانال های مختلف اخبار بیشتری بدست بیاری بهتر میتونی تصمیم بگیری.در ضمن دوستان هم نباید بر ایشون خرده بگیرند به هر حال نظر اشخاص برای خودشون مهم و برای ما قابل احترامه.
منظورم از سرورتون
احمدی نژا ده
راستش من افراد با سبک شما زیاد دیدم و امثالشما رو نسبت به اون افراد بیقید و بی درد بیشتر میپسندم ولی ایراد کلی بعضی از این برادرا اینه که انگار یه جورایی مسخ شده هستن
خشکن یه بعدین انتقاد ناپذیرن
خلاصه فکر میکنن خودشون عقل کل بقیه گناهکارو جهنمی و کافرن
به خاطر همین هم هست که اقبال عمومی ندارن
البته من هم دانشکده ای شما هم نیستم و اصلا هیچ کدوم از نویسنده ها رو نمیشناسم
به هر حال ببخشید اینا بخشی از حرفایی بود که میخواسم به یکی از این برادرای بسیجی بگم
بسیج نباید مال یه ارگان یا در خدمت یه ارگان خاص با شه چون محبوبیت و مردمی بودنشو از دست میده
یا حق
دوست عزیز
نه سرور من احمدی نژاده
نه من بسیجی هستم
هیچکی رو هم جهنمی نمیدونم
وقتی وضعیت خودم تو اون دنیا معلوم نیست چطور میتونم کسی رو که نمیشناسم جهنمی و کافر بدونم.
با اینکه نماز میخونم ولی خیلی وقت ها به ایمان خودم شک میکنم.
اینکه آیه من شامل آیه ی "ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریه "میشم یا نه؟
با این اوصاف نمیدونم شما چه طور از بنده یا هرکس دیگه ای این برداشت هارو میکنی.
------------------------
خیلی دوست دارم بدونم این اقبال عمومی و اکثریت که میگید کیا هستند؟
کجا هستند؟
اگه اونجوری که میگید اینقدر زیاد باشید ، فقط کافیه هرکدومتون یه لیوان آب بریزه سمت پایتخت ، اونوقت تهران رو آب میبره
لطفاً اینقدر از اقبال عمومی و غیره نگید،
یا علی
جالب بود. ممنون
موسوی برای همیشه مرد زیرا با سوت غرب شاد شد و بدبخت فکر کرد جایی خبری است
موسوی و کروبی بیسواد خیلی وقت است که مرده اند