شادم از شادی شادی هایت
شادیم از شاد بودن شادی هایمان
همه شادیم از شادی فراموش شده
گویا شادی گم گشده به کنعان باز گشته غم مخور؟
کدوم شادی آقا ما را در غم شاد بودن شاد کردن
شادی را شادی های گذشته برد
دگر بار امید شادی جدید داری؟
بدنبال آنی که شادی فردا را با شادی امروز خراب کنی؟
پ.ن:زین پس به جای واژه غریب (( شادی )) از واژه آشنای امروزی که همان (( غم )) میباشد استفاده فرمایید. با تشکر سازمان حمایت از شادی های مردمی
.
.
حالا یک فنجان قهوه برای خودت بریز
نه انگار صدای گریه ای غریب
ازشادی های سفید دختری
ایینه ات را خاموش می کند
تو قهوه ات را بنوش
پاییزت از راه رسیده
دیگر دلواپست نیستم
میروم و تا همیشه به حرمت رنگ چشمانت، به سردی پاییز شادی هایت که دی ماه را در خود دارد سکوت می کنم
...
یه خواهش ؛ اون پ.ن این متن را بردر اگر ممکنه! این یه خواهش از طرف منه ؛ دلیلشم نپرس میتونی انجام بدی میتونی انجام ندی ..
آخه بعضی کلمه ها خیلی حرمت دارد نمیشه باهاشون این کارارو کرد !!!
ممنون می شم.
ممنون بابت شعر زیبا و طبع زیبا و لطیفت
یک فنجان قهوه یک سیب سرخ یک لبخند
این تنها آرزوی دخترک زیبای کنار من است اما من...
یک فنجان طلا یک چای تلخ یک سیب زرد
حیف شادی نیست که در پاییز زندگیت گرفتار است؟حیف غم نیست که در بهار جاودانگی محصور است؟
در مورد پی نوشت ابتدا تشکر مکنم اما منظور من از پی نوشت ایجاد طنز تلخ-پارادکس اجتماعی بود و منظورم کاهش ارزش واژه زیبای شادی نیست و نبوده.
بازم ممنون بابت نظر