عطاری برای خواجه ای بخوری مرکب از عود و عنبر و صندل درست کرده بود و به این دلیل به آن مثلث می گفت.روزی خواجه که قصد داشت به میهمانی برود به کنیز خود گفت آتشدانی درست کن و از مثلث بخوری زیر لباسم بسوزان تا لباس هایم خوشبو شود٬ کنیز آتشدانی آورد و زیر دامن خواجه گذاشت و گلوله ی کوچکی از مثلث را روی آتش انداخت٬ در این موقع خواجه دفع نفخی کرد و بوی بد آن به مشام خودش رسید.گفت این مثلث را بد ساخته اند که بوی بدی دارد٬ کنیز گفت: ای خواجه این بخور تا مثلث بود خوب بود وقتی آن را مربع کردی بد شد.
lsovi
bahal boodd
!!
ممنون!