KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

دیگر نیست! همین!

معلق

چند سال از امشب بگذره تا من فراموشت کنم

تا با یه دریا تو خودم ، خاموش خاموشت کنم


چیزی نمی تونم بگم ، قراره از من بگذری

چیزی نگو می فهممت ، باید از این خونه بری

چند سال از امشب بگذره؟ ، تا من فراموشت کنم
تا با یه دریا تو خودم ، خاموش خاموشت کنم

تنهاییامو بعد از این ، با قلب کی قسمت کنم؟
واسه فراموش کردنت ، باید به چی عادت کنم؟

تو باید از من رد بشی ، من باید از تو بگذرم
کاری نمی تونم کنم ، باید بیفتی از سرم

بعد از تو باید با خودم ، تنهای تنها سر کنم

یک عمر باید بگذره ، تا امشبو باور کنم


چند سال از امشب بگذره؟ ، تا من فراموشت کنم
تا با یه دریا تو خودم ، خاموش خاموشت کنم

چندسال ازامشب بگذره؟ ،با من یکی هم خونه شه
احساس امروزم به تو ، تنها یه شب وارونه شه

تنهاییامو بعد از این ، با قلب کی قسمت کنم؟
واسه فراموش کردنت ، باید به چی عادت کنم؟

تو باید از من رد بشی ، من باید از تو بگذرم
کاری نمی تونم کنم ، باید بیفتی از سرم

بعد از تو باید با خودم ، تنهای تنها سر کنم

یک عمر باید بگذره ، تا امشبو باور کنم

چند سال از امشب بگذره؟ ، تا من فراموشت کنم
تا با یه دریا تو خودم ، خاموش خاموشت کنم

چندسال ازامشب بگذره؟ ،با من یکی هم خونه شه
احساس امروزم به تو ، تنها یه شب وارونه شه

چیزی نمی تونم بگم...


روزبه بمانی

نظرات 15 + ارسال نظر
کیارش مظفری یکشنبه 15 شهریور 1388 ساعت 16:14 http://کیا فیلم دات کام

با با سپر ؛ زدی تو خط باز ی های عشقیـ :دال ./

رفت دیگه :دال

سروش فرنودی یکشنبه 15 شهریور 1388 ساعت 17:55

سپهر یه خورده شفاف سازی کن
شاید بتونیم کاری برات بکنیم

شفاف تر از این رفت دیگه!!!
مرسی داداشی ...
من که نرفتم اون رفت...

هادی بدری‌زاده یکشنبه 15 شهریور 1388 ساعت 18:50

سپـــــــــهر!
اوکیی؟‌

آره داداشی زنده ام...تو خوبی؟
ممنون میشم نظرتو راجب پست بدونم

سلام یکشنبه 15 شهریور 1388 ساعت 21:25

رفت که رفت به ما چه؟

سید مرتضی قاسم پور یکشنبه 15 شهریور 1388 ساعت 21:34 http://www.kntoosi.com

رفتنی ها زود میرن

رفتنی ها ؟
بودنی ها ؟
و شدنی ها ؟ فکر میکنیم که کی چی بوده؟
چی شده؟
کجا رفته؟

محمدحسین باقری یکشنبه 15 شهریور 1388 ساعت 22:38

به سلامتی

نظرت چیه؟...
به خوبیو خوشی در کنار هم زندگی کردن قصه ما بسر رسید کلاغه خونش نرسید...

علیرضا قهرمانی یکشنبه 15 شهریور 1388 ساعت 23:30

اگه خواست بره جلوشو نگیر.چون از اولشم نبوده که بخواد جایی بره

اصلا بذار بره.داداشی سپهر خودمو عشقه

اصلا داش علیرضا خودمون عشقه که داداش بزرگمونه...
نظرت راجب صحبت های حامد چیه؟

حامد هوافضا یکشنبه 15 شهریور 1388 ساعت 23:44 http://hamedneveshte.blogspot.com

آقا اینا میگن بذار بره اما تو گوش نکن داداش !
ما گذاشتیم بره حالا پشیمونیم در سطح تیم ملی ! رومون هم نمیشه بریم بگیم بیا !

مرسی از نظرت
گاه برای ساختن باید ویران کرد...
وگاه برای داشتن باید گذشت...
و گاهی در اوج خواستن باید نخواست ...

س-ت کام یکشنبه 15 شهریور 1388 ساعت 23:47

شاید بیاید با غالب دیگر با چهره ی دیگر.....

ما بخدا ایمان داریم همینو بس..

علی منتجبی دوشنبه 16 شهریور 1388 ساعت 02:58

عشق در حال تبدیل است؛بعدا بیشتر در این مورد صحبت می کنیم.
فکر می کنم شاید چند سال دیگه مصداق حقیقی عشقت رو پیدا می کنی و به تجربه های امروزت که الآن واقعا احساس می کنی عشقه؛می خندی

ممنون از نظرت
ولی صحبت های افراد در این نظرات مثل اینکه به سمت منه !!
تو که در مورد من حرف نزدی !! کلی بود دیگه!!

بنده از همینجا اعلام میکنم نظرات افراد در این پست نظر شخصی آنهاست و نظر ما ( نوبت شما بی بی سی ) نیست و حتی ربطی به ما نداره .

علیرضا قهرمانی دوشنبه 16 شهریور 1388 ساعت 11:58

عزیزم حامد داره اشتباه میکنه. منت کشی توی عشق کار اشتباهیه .

اگه کسی توی عشق برات یه قدم برات برداشت توئم یه قدم براش بردار اما اگه اون حاضر نشد برات قدمی برداره مطمئن باش عشقی در کار نبوده !

هیچوقت اینقدر کسی رو بزرگ نکن ( اینقدر ازش ستایش نکن و احساساتت رو بهش نشون نده ) که خودتو کوچک و حقیر ببینه ! این یه توصیه بود داداشی

ممنون برادر عجب توصیه ای؟! عالی بود
حالا نظرت راجب پست چی بود

فاطیما دوشنبه 16 شهریور 1388 ساعت 14:29

اگه عشقی در کار باشه(یعنی هر دو عاشق هم باشن)، طرف مقابل هم حتما داره زجر میکشه. خودش بر میگرده


شاید این هفته،همین روزا، بیاید، شــــــــــاید

یاد شاید این جمعه بیاید شاید افتادم
ممنون از بیان نظرتون

حسین رنجبر دوشنبه 16 شهریور 1388 ساعت 20:15

" اگه اون نیاد یه وقت مرگ دلم صد درصده !
حتماً این مسأله از پرونده ی قتل بدتره ! "

دیشب دیدمش ، موضوعش در مورد این تکدی گرا بود.

پس بچرخونش کمرو
امشب درباره ظاهرگرا ها بود.

حسین رنجبر سه‌شنبه 17 شهریور 1388 ساعت 00:57

_ ولی یه چیز دیگه ، آقای بمانی هم ترانه سرای خوبی هستن ؛ خوب ؛

چندی پیش یه مطلبی خوندم یادمه مثه که می گفت یه لقبی واسه خودش گذاشته ولی حالا هر چی فکر کردم یادم نیمد.

آره منم داره یادم میره رفیقی بنام حسین داشتم خب پسر یه زنگی زونگی نیستی برادر
ولی ما دوست داریم در سطح داش حسین

حسین رنجبر سه‌شنبه 17 شهریور 1388 ساعت 04:05

توی دلمون جا داری داداشی نوکرتم.
خاموش خاموشت نمی کنم هیچ وقت.
تهران که نیستم ٬ چند هفته ای ام بود پیوسته سر نمی زدم به همکلاسی ٬ نمی تونستم.
حالا اگه ان شا الله اومدم واسه مراسم شیرخوارگاه میبینمت.

قربونت حتما. خوشحال میشم ببینمت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد