دلم هوایت را کرده کاش بودی و باهمه خستگیها می خندیدیم
تو می دانی دلم بهانه چه چیز را می گیرد ذره ذره وجودم پر از بهانه است
بهانه نبودنت
************************************************************************
می بخشمت .... بخاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی
.... بخاطر تمام غمهایی که بر صورتم نشاندی
.... نمی بخشمت .... بخاطر دلی که برایم شکستی
.... .. بخاطر احساسی که برایم پرپر کردی
ق.ظ): اشکی که بیصداست پشتی که بیپناست دستی که بسته است پایی که خسته است دل را که عاشق است حرفی که صادق است شعری که بیبهاست شرمی که آشناست دارایی من است ارزانی شماست
در ژرفای جانم ترانه ای دارم که هیچ کلامی آن را نمی پوشاند در دانه دلم آوازی دارم که همچون جوهر بر کاغذ نمی لغزد این آواز همچون ردایی ململی احساس مرا در بر میگیرد و هرگز مانند رطوبت بر زبانم جاری نمی شود. جبران خلیل جبران
تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیست ... تنهایی را دوست دارم زیرا عشق دروغی در آن نیست ... تنهایی را دوست دام زیرا تجربه کردم ... تنهایی را دوست دارم زیرا خداوند هم تنهاست .. . تنهایی را دوست دارم زیرا.... در کلبه تنهایی هایم در انتظار خواهم گریست و انتظار کشیدنم را پنهان خواهم کرد
مهم نیست کف پات رو شسته باشی یا نه ! حتی مهم نیست که کف پات نرمه یا زبر ! مهم اینه که وقتی پات رو تو زندگیه کسی میزاری و از زندگیش عبور می کنی وقتی که مهلتت تموم شد و فقط رد پات موند انقدر اون رد پا خواستنی باشه که به کسی اجازه نده پاهاش رو روی رد پات بذاره
می بخشمت برای همه آنچه باید میگفتی و نگفتی. برای عشقی که داشتم و پاسخش ندادی.
می بخشمت برای خلوتی که برای من و غم و دلم ساختی...
بخشیدن خیلی سخته، اما به سبکی بعدش می ارزه
تو می دانی دلم بهانه چه چیز را می گیرد ذره ذره وجودم پر از بهانه است
بهانه نبودنت
و کسی میگوید:
سر خود بالا کن
به بلندا بنگر
به بلندای عظیم
به افق های پر از نور و امید
و خودت خواهی دید
وخودت خواهی یافت
خانه دوست کجاست...
خانه دوست در آن عرش خداست...
خانه دوست در آن عرش پر از نور خداست...
وفقط دوست خداست...
فوق العاده بود.ممنون