اولین پست ، یک پیشنهاد

سلام دوستان گرامی

این اولین پستی که من در همکلاسی قرار میدم و به نظرم اومد که بهتره اولین پستم یه پیشنهاد باشه و اونم اینکه حالا که امتحانات تموم شده و به نوعی وقت آزاد همه بیشتر شده بعضی دوستان پیشنهاد رفتن به کوه و یا سینما رو میدن و به نظر من بیاییم در این روزهای گرم تابستانی سعی کنیم به معرفی کتابای که تا حالا خوندیم(خارج از درس) بپردازیم

سلام دوستان گرامی

این اولین پستی که من در همکلاسی قرار میدم و به نظرم اومد که بهتره اولین پستم یه پیشنهاد باشه و اونم اینکه حالا که امتحانات تموم شده و به نوعی وقت آزاد همه بیشتر شده بعضی دوستان پیشنهاد رفتن به کوه و یا سینما رو میدن و به نظر من بیاییم در این روزهای گرم تابستانی سعی کنیم به معرفی کتابای که تا حالا خوندیم(خارج از درس) بپردازیم

مثالاٌ معرفی یه رمان یا یه چیزی شبیه به این که  از این طریق هم برای خودمون یادآوری میشه که به سراغ کتاب خوندن بریم و هم دوستانمونو به کتاب خواندن تشویق میکنیم که شاید ازین طریق سرانه کتابخونی کشور که فکز کنم چند دقیقه ای بیش نیست زیاد بشه و اولین معرفی کتاب رو خودم از یه اثر از جی.دی.سلینجر به نام نغمه های غمگین شروع میکنم.

این کتاب که توسط آقایان امیر امجد و بابک ترابی ترجمه شده و در انتشارات شرکت چاپ مصور به بازار عرضه شده و این کتاب همچون بیشتر آثار  سلینجر مجموعه داستان میباشد که این مجموعه شامل داستان های :

قلب یک داستان پاره شده – بر و بچه ها – دخترکی که در سال 1941 که اصلاٌ کمر نداشت – برادران واریونی – این ساندویچ مایونز ندارد –دختری که می شناختم – قٍلق – یادداشت های شخصی یک سرباز پیاده نظام – برو ادی رو ببین – نغمه های غمگین

البته زمان زیادی برای بیان خلاصه تمام داستان ها نیاز است ولی به نظر من 3داستان قلق و یادداشت های شخصی یک سرباز پیاده نظام و برو ادی رو ببین از زیباترین داستان های این مجموعه است که اسکن شده داستان جالب قلق رو براتون در یک فایل rar شده قرار دادم.

البته این نکته را اضافه کنم که جی دی سلینجر یکی از محبوب ترین و نام آور ترین نویسنده های کنونی به حساب می آید و واقعا زیبا و جذاب می نویسد به طوری که مثلا در داستان نغمه های غمگین از همین کتاب  در قسمت های پایانی که :  پسرک (چارلز) نگاهی به او انداخت و تقریبا با بالاترین صدایش،جواب داد   «من همینجام عزیزم» و لیدا لوییز لبخند زد ،چشمانش را بست ،و مرد ) هر خواننده ای که این داستان را خواند یقیناً غمگین کرد و یا در قسمت های ابتدای داستان که دخترک (پگی)به چارز گونه هایش را نشان میدهد و می گوید ببوس و چارلز با بی اتنایی و حس نوع دوستی بوسه میزند سپس پگی به چارلز نگاهی می اندازد و میگوید:«حالا ما با هم نامزدیم » در لبان خواننده های داستان گل لبخند ملیحانه شکوفه می زند.

واقعا پیشنهاد میکنم این کتاب رو بخونین چون بسیار زیبا و لطیف(و در جاهایی تند )می باشد.

اگر دوستان مایل باشند تا پایان تابستان با معرفی هفته ای یک یا دو کتاب (اکثراٌ رمان ) در خدمت شما دوستان هستم .