یه شب مهتاب ماه میاد تو خواب
منو می بره ، از توی زندون مث شب پره ، با خودش بیرون!
می بره اونجا ، که شب سیاه تا دم سحر ، شهیدای شهر
با فانوس خون ، جار می کشن تو خیابونا ، سر میدونا :
عمو یادگار ! مرد کینه دار !
مستی یا هشیار؟! خوابی یا بیدار؟!
مستیم و هشیار ، شهیدای شهر!
خوابیم و بیدار ، شهیدای شهر!
آخرش یه شب ، ماه میاد بیرون از سر اون کوه ، بالای دره
روی این میدون ، رد میشه خندون
" یه شب ماه میاد "
پ.ن: قسمتی از شعر « شبانه » سروده ی احمد شاملو، سال 1333 در زندان قصر
فرهاد هم کم از دست اینها نکشیده بود
نمیدونم چرا محبوب شدن تو کشور ما همیشه با رنج و سختی همراه بوده ...
چرا؟!
بغض
بغض!
ولی
یه شب ماه میاد!
شاملو تکه.. تک..
شنیدهام عدهای از بچهها دارن کتابهای جمعه رو برای نشر روی نت آماده میکنن..
جمله ای در وصفشون ندارم ...
ممنون به خاطر خبر خوبی که دادین؛ مشتاقانه منتظریم :)
خندون!
مرسی ;)
عالی !
عمو یادگار ! مرد کینه دار !
مستی یا هشیار؟! خوابی یا بیدار؟!
شاملو تکه اول فکر کردم پست هادیه خوشحالم شاملو دوستا دارن زیاد میشن