لب دریا، جدال تور و ماهی،
ز وحشت می رود چشمم سیاهی،
تپیدن های جان ها بود بر خاک،
کنار هم، گناه و بیگناهی !
***
فریدون مشیری
جویا جان؛زیبا بودممنون
به زیبایی کلام های شیرین شما نمی رسه دادا
جویا جان؛زیبا بود
ممنون
به زیبایی کلام های شیرین شما نمی رسه دادا