آن مدیر المدراء آن معلم العقلا ،
آن یگانه وبلاگ نگار فی الممات و حیات ، آن همیشه شر و
در بند بالذّات ،
آن معاند احمدی ، آن فکور سر مدی ،
آن یک تنه همکلاسی نگهداشته ، همان که
سر میان سر ها بر افراشته ،
آن عالم بالعَمل ، آن نگارنده ی بی مَثل ،
آن صاحب قلم و حکمت ، آن نگارنده ی
قانون طول معیار بالمزیّت ،
آن زاینده ی
کی ان طوسی ، آن که نسوان جملگی در فکر عروسی ،
آن صاحب
افکار ضالّه ، آن نگارنده ی قوانین نا نگارده ،
آن سکنی به
گوهر دشت داشته ، آنکه
ریشش همی بر باد افراشته ،
آن صاحب
مچبند سبز ، آن
خاشاک که هرگز نکرده اظهار عجز ،
آن
تعلیق شده برای همکلاسی ، آن که عالم و آدم از دست ایشان عاصی ،
آن یگانه سرویس دهنده ، آن دانشجوی دیروز و آینده ،
شیخنا،
حمید توکلی «رضی الله عنه ».
نقل است چون مادر مر او را بزاد،ملائک جملگی مدیرش خواندی و بر بارگاهش تلمّذ گزیدندی ؛احسنت گفتندی و گفتندی ، تا به این هیبت رسیدندی
سوالاتی طرح ، و پاسخ طلبیدندی .
پس پاسخهایی بابت منوّر نمودن ذهن ایشان الصاق گردیدندی
پرسشهای دامت برکاته و پاسخهای حقیر
1- اصول همکلاسی را خوب می شناسید و حساسیت شما برای اجرای دقیق آنها باعث شد که برای شورای نظارت اعلام آمادگی کنید اما چرا برای سرویس دهنده شدن کاندیدا نشدید؟
تجربه و زمان کافی برای قبول این مسئولیت رو ندارماگر این توانایی را در خود می دیدم مطمئنا کاندیدا می شدممی دونم مسئولیت بسیار زمانگیر و دشواریهطبیعتا زندگی برای سرویس دهنده ی بعدی نصف خواهد شد 2 - در اولین متنی که در تعریف شورای نظارت منتشر شد، پیش از شروع تعریف شورای نظارت، دو مرحله ی نظارت یادآوری گردید، مرحله ی اول، نظارت سرویس دهنده بر خود بود و مرحله ی دوم نظارت کلیه مدیران بر سرویس دهنده، در مرحله ی آخر که مرحله ایست که مدیران از پاسخگویی سرویس دهنده ناامید شده و سرویس دهنده بی توجه به اصول، همکلاسی را از مسیر طبیعی خارج کرده است، تازه شورای نظارت احساس می کند که باید تشکیل جلسه دهد، تا چه میزان قبول دارید که وظیفه ی شما در قالب شورا باید در مرحله ی آخر نظارت صورت بگیرد؟فکر می کنم در کل کار به آنجا نخواهد کشیدبا این افرادی که به عنوان کاندیدای سرویس دهندگی می بینماما اگه همیشه همه چیز طبق پیش بینی پیش می رفت ، هیجان زندگی می ریخت
3 - شورای نظارت، یک شورای غیرفعال است، قدرت و مسئولیت خاصی هم ندارد، اعضایش هم مثل سایر مدیران همکلاسی! فقط در جایی شورای نظارت فعال شده، و قدرتش به جایی میرسید که توانایی عزل سرویس دهنده را خواهد داشت که سرویس دهنده از رعایت اصول همکلاسی فاصله گرفته و با هیچ تذکری هم از سوی مدیران، اصلاح نشود!
اما اگر سرویس دهنده کاملا اصولی برخورد کرد و همه چیز هم طبیعی بود، به عنوان یکی از مدیران در نظارت های مرحله ی دوم(نظارت کلیه مدیران بر سرویس دهنده) مشارکت خواهید کرد؟ چرا؟ مسلمه !
امروز که یه نویسنده هستیم حق خود می بینیم که اظهار عقیده کنیم
اگر فردا نظارت هم بر این مسئولیت اضافه شد، یعنی مسئولیتی دو چنداننه اینکه از رسالت ابتداییمان هم بگذریم! 4 - سرویس دهنده پس از نظرخواهی از مدیران تصمیم میگیرد که قالب موقتی طراحی کند، فرض کنید موضوعات زیر برای طراحی قالب در نظر گرفته شده است:روز جهانی ایدز، نیمه شعبان، 22 بهمن، عید نوروز، داریوش کبیر، روز مهندسی، روز دانشجو، مایکل جکسوناگر بخواهید به عنوان یکی از نویسندگان همکلاسی نظر شخصی خویش را در مورد طراحی قالب های مذکور بدهید، با طراحی کدام یک موافق و با طراحی کدام مخالف خواهید بود، دانه به دانه با ذکر دلیل بگویید! بجز اتودهای اولیه که بعنوان قالب همکلاسی تست شد،جز لوگوی همکلاسی با نمای خلیج همیشه فارس و البته لوگوی یکسالگی همکلاسی و البته بزرگداشت خواجه نصیر الدین طوسی،
فکر نمی کنم مناسبتهای دیگه تغییری در قالب ایجاد شده باشه
من کلا با تغییر موقت قالب موافق نیستم
فکر می کنم این قالب شخصیت خاصی پیدا کرده
ترجیح میدم تغییر کوچکیکی در لوگو داده بشه
مثلا گوشه ای از لوگو نمادی از مناسبت مهمی که در پیش است قرار داده بشه
در ضمن با بیان مستقیم مناسبتها موافق نیستم
مثلا نوشته شه 22 بهمن یا چمیدونم عید غدیر...
حالا دونه دونه با ذکر نظر:
روز جهانی ایدز : فکر می کنم حرکت قشنگی می تونه باشه اگه یه روبان سرخ کنار لوگو قرار بگیره
مثلا یه همچین چیزی 
نیمه شعبان : موافقم می تونه همراه با قرص ماه تمام کنار لوگو باشه
22 بهمن : موافقم می تونه با اضافه کردن پرچم ایران کنار لوگو همراه باشه
عید نوروز : موافقم هفت سینداریوش کبیر : چه روزی مثلا؟ روز تولد داریوش؟ :D
روز دانشجو : حتما موافقم میتونیم یکی از بچه ها رو آویزون کنیم کنار لوگو
مایکل جکسون : فکر نمی کنم مناسب باشه و البته فکر هم نمی کنم موافقت بشه
اون خدا بیامرز رو چه به وبلاگ دانشجویی!
5 - قرار است در شورای نظارت منصف و بی طرف باشید، آیا فکر میکنید خارج از جایگاه عضویت در شورای نظارت، زمانی که به عنوان یکی از نویسندگان متن منتشر میکنید، باز هم لازم است که بی طرف باشید؟ مثلا فرض کنید که قلبا طرفدار فلان سیاستمدار هستید، آیا فکر میکنید باید برای بی طرف بودن، نظر واقعی خودتان را مخفی کنید یا خیر؟
فکر نمی کنم بی طرفی واژه ی صحیحی باشد
باید منصف باشیم
فرقی هم نمی کنه به عنوان یک نویسنده یا عضو شورای نظارت یا نظر دهنده
باید انصاف را رعایت کنیم نه اینکه بی طرف باشیم
با توجه به شناختی که از متنهای من پیدا کردید، شاید متوجه شده باشید
ممکنه سرب غورت بدم ولی حرفی رو که احساس می کنم حقه و باید زد رو هرگز نمی خورم
6 - دانشجویی از همکلاسی لغو عضویت می شود، به یکی از دوستانش می گوید که در همکلاسی از طرف او متنی منتشر کرده و توضیح دهد که لغو عضویت به نا حق صورت گرفته است(مرحله نظارت مدیران)، اما از این کار نیز نتیجه ای نمیگیرد، سپس به سمت شما آمده و خواستار قضاوت میگردد، کار شما رسیدگی به این مسائل نیست، اما اگر فرضا هر کدام از طرفین بدون ارائه ی مدرک حرفی را زدند که با هم تناقض داشت، حرف کدام یک را باور خواهید کرد؟ دانشجوی شاکی یا سرویس دهنده؟ چندان در جریان قوانین لغو عضویت نیستم
مثلا ، اگه درست یادم باشه یک بار گفتید دلیل اینکه اخطار توهین آمیز بودن متن رو می دید و 6 ساعت بعد اگر اقدام به تصحیح نشد، متن را چرکنویس کرده و در صورت تکرار فرد لغو عضویت می شود، اینه که مدیران دیگه ببینند و بفهمند که چرا این برخورد با این شخص صورت می گیره
همونطور که هفته ی قبل شاهد این موضوع بودیم
طبیعتا سرویس دهنده باید مدرکی مبنی بر تخلف ارائه بده
7 - سرویس دهنده در مورد حذف منوی آخرین یادداشت های نظرخواهی میکند، اکثرا می گویند حذف کن و فقط شما می گویید حذف نکن، با توجه به اینکه شما منتخب یک جمع هستید، فکر میکنید نظر شما باید با نظر دیگران تفاوت کرده و بیشتر به آن بها داده شود یا خیر؟ چرا؟داخل پرانتز ، این مسئله ای هست که در بیرون از همکلاسی بسیار در موردش اشکال مطرح کردم
«بلا تشبیه»
گفتید که «شورای نظارت، یک شورای غیرفعال است، قدرت و مسئولیت خاصی هم ندارد، اعضایش
هم مثل سایر مدیران همکلاسی! فقط در جایی شورای نظارت فعال شده، و قدرتش
به جایی میرسید که توانایی عزل سرویس دهنده را خواهد داشت که سرویس دهنده
از رعایت اصول همکلاسی فاصله گرفته و با هیچ تذکری هم از سوی مدیران،
اصلاح نشود!»پس جای هیچ حرفی نماند
عضو شورای نظارت یک مدیر عادیست،
تا زمانی که از سرویس دهنده تخلفی سر نزده
8 – سوالاتی که پرسیدم سخت بود یا خیر؟
تکراری بود
9 - اگر لازم بود سوالی بپرسم که نپرسیدم، خودتان بپرسید و پاسخ دهید!سوال:
مدتی گفته می شد چرا همکلاسی انتخاباتی شده
بعد گفتند چرا همکلاسی سیاسی شده
هنوز هم درگیر است
به نظر شما این موارد با اهداف شکل گیری همکلاسی همخوانی داشت؟
همکلاسی یه وبلاگ پویاست که با فکر اعضا پیش می ره
هر چند مدتی حس می شد زیاده روی صورت می گیره
اما همان هم به اقتضای شرایط بود
بعضی وقتها سکوت چندان نمود خوشی ندارد
متشکرم!
سپاس
_____________________(نزدیک می شیم به سالگرد تولد همکلاسی)پیشنهاد دوستم ، حسین مالکی رو تکمیل می کنم :فکر می کنم برای قدر دانی از حمید توکلی روز تولد همکلاسی روز مناسبی باشه
تذکر دو نکته :
1- با توجه به اینکه نمی توانستم هیچ خطی از نوشته را حذف کنم، پس لطفا در مورد طول معیار تذکر ندید
قول می دم جبران کنم
(یه متن تو همین صفحه می نویسم و به جای سه خط ، شیش خط کم می کنم ازش) :D
2- قصد دارم این گونه نوشتن رو ادامه بدم با عنوان تذکرِة الحسین
یا یه اسمی تو همین مایه ها
با درونمایه ای تقریبا طنز
خوشحال می شم اگر نظرتون رو در مورد هر دو موضوع (یعنی نوشته ی اول و همینطور پاسخم به سوالات) بدونم
آن دانشجوی دیروز و آینده










میشه بگی در آینده چه جوری می خواهد دانشجو بشه بیچاره اخراج شده تو هیچ دانشگاهی راش نمی دن
آفرین این طوری بهش روحیه بدید خوبه
خیلی ها با این سیستم آموزشی مسخره ی ضعیف کنار نیومدن
30-40 درصد ورودی های 86 انصراف دادند یا مجبور به ترک شدند
کاستی ای که شما داری باعث شده مثل ترسوها نقاب بزنی و حرفهای صد من یه غاز بگی
چرا ناراحت میشی؟
من چه کاستی از حمید دارم؟ اینکه دانشجوی اخراجی نیستم کاستی می شود؟وباید به این موضوع از حمید رشک ببرم؟
اگر منظورت از کاستی ریش است در این ضمینه از حمید کاستی دارم
ولی بدان به ریش نیست به ریشه است
کاستی تو از حمید اینه که اون برای حمید توکلی شدن، و بالا آمدن، دیگران رو کشید بالا و تو برای بالا کشیدن خودت، سعی داری اون بالایی ها را بکشی پایین، بالا رفتن اون کجا و سعی در بالا رفتن تو کجا؟
امثال حمید به عنوان دانشجو معنا میدن و امثال تو از عنوان دانشجو معنا میگیرن
ممنونم از لطف بسیار تو دوست عزیز!
و متشکر از اینکه به سوالات پاسخ دادی!
موفق باشی!
سپاس بی کران
متشکرم از پاسخ هات...سودمند بود...موفق باشی
ممنون
موفق باشید
من نمی خواهم بالا روم چون بالا هستم
و حمید نیازی به پایین آوردن ندارد چون پایین هست
حالا که خودت خواستی فقط کافیه در گوگل سرچ کنی حمید توکلی
حمید توکلی مترادف با : جنسی ، رابطه جنسی ، ایدز، ... و خیلی عناوین زشت از آنجا که من و خیلی دیگه از همکلاسی ها افرادی خانواده دار هستیم از نوشتن بقیه این کلمات خودداری کردم اگر مایل بودی خودت سرچ کن و بقیه کلمات را پیدا کن
حمید قصد داشت با این عناوین خود را مشهور کند
عنصر خود بزرگ بینی در خون شما به مراتب بیشتر از یک انسان عادیست
تلاش در زمینه ی اصلاح اخلاقیات جنسی در هر زمینه و در هر گستردگی قابل تقدیر است
از این به بعد نظرهای نامربوط به متن پاک خواهند شد
جالب است آنان که تا این حد غرق و رقاصی هستند که اسم خودشان را می گذارند رقاص باله. و به این جهت که هویت اصلی اشان را اگر بخواهند مطرح کنند؛اعضای همکلاسی طردشان می کنند به هویت های جعلی پناه می برند.
خود را بالا و بالاتر دیده و دیگران را در سفلا.
همین ها از خدمات بی بدیل حمید توکلی در زمینه ی اطلاع رسانی علمی و دینی روابط جنسی انتقاد می کنند.در حالی که حمید با این کارش به عده ی بسیاری خدمات فراوانی کرد.هر چند که او هیچگاه این موضوعات را در همکلاسی مطرح نکرد.
حسین جان سبکت جالب بود.
از جوابت به سوالات هم بسیار ممنونم.
موفق باشی.
ممنون
موفق باشی
من حتی آموزش رقاصی می دهم و در رقص باله استاد هستم و تو عربی و اسپانیایی هم مهارت دارم ولی هنوز نمی تونم آموزش بدم
رقاص بودن خیلی بهتر از این است که چند ماه به همکلاسی هایم خیانت کنم و خودم را با عنوان دانشجو مدیر یک وبلاگ دانشجویی معرفی کنم و من هم از 1 ماه پیش که فهمیدم حمید دیگر دانشجو نیست و از این خیانت با خبر شدم دیگر با نام اصلیم نظر ندادم
احسنت شیخ حسین ...
آن چشمه زلال بیغش ، آن میراث دار حمید و کیارش
آن حمید را تجسم انسان غایی ، آن صاحب نظر جیگر طلایی ، آن دوستدار هر کائنی ، شیخنا حسین هاشمی
آن یکه تاز تبلیغات انتخابات ، آن استفاده کننده ی شیوه ی محمودِ شکر شکن ِ شکلات
آن نشاننده ی لبخند بر لب ، فی الکل الحال ، آن دوست زیبا گفتار و عزیز با حال
آن پاس کننده ی ناپلئونی ریاضی ، همان که زوجه ی آینده احتمالا از ایشان راضی
آن رپر قهار پارس ، آن دوستدار هیچکس و عرفان و یاس
سارجانی حفضة الله به العافیة
گویند چو مادرش بزاد قابله ها قصد خاموشی اش داشتندی
پس پستانکی به دهانش نشاندندی.
ناگاه پستانک از دهان به در کرد و یار دبستانی بر زبان راند
پس دکتر ها بر دستش برچسبی سبز منقّش به نام سپهر بزدند و به چهره اش نگریستند و به آینده اش بگریستند و بگریستند
--------------
واجب شد در آینده چند سطری افشاگرانه من باب الطائف الخلق شما هم بنگارم
آن زاینده ی کی ان طوسی، آن که عالم و آدم از دست ایشان عاصی،
!
!
آن یگانه سرویس دهنده ، آن دانشجوی دیروز و آینده ...
ایول خیلی عالی بود!!
و جواب هاتون نیز!!
موفق باشید!
ممنون
موفق باشید
خیــــــلی جالب بود!

!
ممنون از متنتون و پاسخ به سوالات.
ممنون
موفق باشید
آن سکنی به گوهر دشت داشته ، آنکه ریشش همی بر باد افراشته