من هرگز ندیدم و ندانسته ام....
ادامه مطلب...>>>
من هرگز ندیدم و ندانسته ام که تو به رنگ آمیزی و آرایش نیاز داشته باشی و از ابن رو است که بر زیبایی تو رنگ و آرایشی ننهاده ام ، من چیزی در یافته ام یا فکر می کنم که چنین یافته ام که تو از ستایش بی ثمر و بی ارزشی که نویسنده وظیفه دارد به تو بپردازد خیلی برتر و بالاتری...
و به همین جهت من در شرح ستایش تو به خواب رفته و غفلت کرده ام ، تا خودت که هستی و موجودی نشان دهی که قلم ناچیز معاصر چقدر نارساتر از آن است که درباره ارزش ، آن ارزشی که در تو رشد می کند و افزون می گردد ، چیزی بگوید.
این سکوت را گناه من دانسته ای در صورتی که لال و گنگ بودن بزرگترین هنر و افتخار من است ، زیرا من با گنگ بودن و سکوت ، به زیبایی تو آسیبی نمی رسانم ، در حالی که دیگران که می خواهند به آن حیات بخشند گوری برای آن فراهم می کنند.
در یکی از چشمان زیبای تو زندگی و حیات بیشتری وجود دارد از آنچه هر نویسنده در ستایش تو بیندیشد و طرح کند.
SIAVASH_PCE
زیبا بود!