ضربه مهلکی که توسط آقای موسوی و بهواسطه بر هم زدن قاعده بازی، به حیثیت و اعتبار جمهوری اسلامی وارد شده، بر کسی پوشیده نیست. گرفتاری بزرگی که تبعاتاش به زودی تمام نمیشود و آثار آن را به آسانی نمیتوان کمرنگ کرد
آقای میرحسین موسوی سالها دور از صحنه سیاست زیسته است؛ گوشهای گزیده و
در کسوت ریاست فرهنگستان هنر، گاهی نمایشگاه نقاشی برگزار کرده و زمانی در
مجامع علمی حاضر شده است، بی آنکه ردپایی واضح از او در مجادلات سیاسی بر
جا مانده باشد. اعلام نامزدی غیرمترقبه وی در زمستان گذشته، از سوی بسیاری
اقدامی در انتقاد از سیدمحمد خاتمی ارزیابی میشد که نامزدیاش را برای
انتخابات اعلام کرده و در میانه میدان بود و با حضور موسوی، مجبور
بهکنارهگیری از صحنه شد. حالا روزهایی است که موسوی یکهتاز اتخاذ
مواضعی نادر و عجیب شده است که نه تنها با مواضع وی (ابراز شده در ایام
همین انتخابات) تناسبی ندارد، بلکه گوی سبقت را از تندروها و ساختارشکنان
(تعبیری از وی برای بیان تفاوتاش با افراطیون) ربوده است.
اول. آقای موسوی، ممکن است بر اساس یک طرح به عرصه آمده است؛ بر فرض، او و
خاتمی با پیشنهاد مقابلهجویی با بخشهای از نظام (در صورت پیروزی یا
شکست) مواجه شدند و خاتمی چنین روشی را نپذیرفته و موسوی پاسخ آری داده
است. لحظات پایانی مناظره مهدی کروبی و موسوی، آنجا که کروبی، موسوی را
مخاطب قرار میدهد که آیا شما تا آخر در صحنه باقی خواهید ماند را به یاد
آورید، کروبی بر اساس چه باوری چنین سوالی را مطرح و در برابر پاسخی که
میشنود، آرام میشود و سکوت اختیار میکند؟ مصاحبه موسوی، در 20 خرداد با
هفتهنامه تایم هم این گمانه را تقویت میکند که او قصد داشته از ابزار
تظاهرات خیابانی (حتی در صورت رئیسجمهور شدن) برای پیشبرد اهدافاش
استفاده کند. چهرهای دیگر از این ماجراجویی، مکاتبات مکرر وی با مقامات
عالیرتبه نظام بود (که روزانه از سوی ابوالفضل فاتح اطلاعرسانی میشد)،
مکاتباتی که در وهله اول میتواند نشانهای از همگرایی باشد و اما از
زاویه موسوی، میشود آن را به معنای اتمام حجت تلقی کرد.
دوم. آقای موسوی از پایان رقابتهای انتخاباتی در چندین بیانیه و
اظهارنظر، حرفها و مواضعی را پیش کشیده که هیچ کدام با نص صریح قانون
تطابق ندارد. او که هدفاش را ابطال انتخابات اعلام کرده، حتی حاضر نیست
به طور رسمی به شورای نگهبان شکایت برد و فقط نامههایی سرگشاده انتشار
داده و در آنها مواردی را به صورتی مغشوش و پر ابهام بیان کرده است. وی
در گامی دیگر به میان کشیدن پای مراجع تقلید و علما را خواستار شده
(چهرههایی که به زعم موسوی اگر به وی رای نداده باشند، حامی محمود
احمدینژاد هم نیستند)، مراجعی که در تولید 20 سال گذشته تنها یکبار به
دیدار آنها رفته و دوران نخستوزیریاش، گویای اختلافات بسیار مهم با
برخی از ایشان است. او حتی از دادن یک بیانیه که حمایتهای خارجی را محکوم
و هرگونه تجمع را محدود کند، پرهیز کرده است و بهراحتی از خط قرمزهای
نظام عبور میکند. اینها همه در شرایطی روی میدهد که حجم بسیار وسیعی از
رایزنیها و مذاکرات با او (و برخی از چهرههای تاثیرگذار نظیر خاتمی)
صورت گرفته و در همه آنها کوشیده شده تا راه حلی برای عبور از وضع فعلی
یافته شود.
سوم. فضای انتزاعی حاکم بر نگاه موسوی که مثلا در دور قبلی انتخابات
ریاستجمهوری با طرح پیششرطهای نظیر در اختیار گرفتن نیروی انتظامی و یک
شبکه تلویزیونی برای رئیسجمهور (که هر دو اموری خلاف قانون اساسیاند)،
عملا مانع از وردوش به صحنه رقابتها شد و یا اینکه علتالعلل ورود به این
دور از رقابتها را جلوگیری از انحلال سازمان مدیریت و یا شوراهای 14گانه
عنوان میکرد، حالا رنگ و بویی دیگر گونه یافته است. او برنامه تلویزیونی
زنده بدون مجری، برگزاری تجمع در ورزشگاه آزادی و حضور اعتراضی در حاشیه
برخی مراسم را درخواست میکند تا بهزعم خود، بحران پایان بیابد.
برنامههایی که بهوسیله آنها موضوع ابطال انتخابات زنده نگه داشته
میشود، ریاستجمهوری احمدینژاد زیر سوال میرود و تنش تا مدتی نامحدود
ادامه پیدا میکند. مساله متهم کردن موسوی به توطئه نیست، اما دو واقعیت
بسیار نگرانکننده در میان است: اول آنکه همه انقلابهای رنگی از اختلاف
انتخاباتی آغاز شدهاند، ثانیا طرح این موضوع که ابطال انتخابات، کف
خواستههاست، احتمال در میان بودن اهدافی دیگر را جدی میکند.
ضربه مهلکی که توسط آقای موسوی و بهواسطه بر هم زدن قاعده بازی، به حیثیت
و اعتبار جمهوری اسلامی وارد شده، بر کسی پوشیده نیست. گرفتاری بزرگی که
تبعاتاش به زودی تمام نمیشود و آثار آن را به آسانی نمیتوان کمرنگ
کرد. مشی آقای موسوی در این روزها هم نشانی از مسالمتجویی و همراهی ندارد
و این یعنی بنبست در دستیابی به یک پایانبندی خوش برای بحران پس از
انتخابات. به راستی اگر نتیجه انتخابات چیزی جز آنچه اکنون بهوقوع پیوسته
میبود، آیا این نمایشهای خیابانی با ابعادی بسیار بزرگتر به اجرا در
نمیآمد؟ سالها دوری از سیاست، لجاجت و استقامت بیهوده را جایگزین تجربه
و تعهد کرده است و افسوس بر سرمایهای که از کف میرود.
الف
متاسفم !!!
متن مذکور را خوندم هرچه بیشتر می خوندم بیشتر متاسف می شدم به تحلیل سیاسیتون البته اینو می دونم که شما همچین قلمی ندارید چون اگه خودتون می نوشتین هیچگاه کپی پست نمی کردین !!!
مردم ناظر بودند !!!
جناب آقای باقری هنوز هم بر این باورم مهندس موسوی دلسوز نظام بوده هست و خواهد بود !!!
حق حقه چه به قلم من چه یه نفر دیگه !
موسوی دلسوز کسی جز خودش و ارباب های غربی و آمریکاییش نبوده و نیست!
این همه ساده انگاری و دوری از تفکر عاقلانه به دور از شان ماست که خود را دانشجو و روشنفکر میدانیم!
بیایید کمی بدون تعصب و جبهه گیری فکر کنیم! به ذهنمان اجازه بزرگ شدن بدهیم و نگذاریم با تعصبات بیهوده این ذهن روز به روز کوچکتر و محدودتر شود!
نکته مهم اینجاست که اکثرا با مسایل سیاسی احساسی و عاطفی برخورد میکنن، مثلا میگن ما از زبون درازی و قیافه احمدی نژاد خوشمون نمیاد ولی مثلا تیپ موسوی رو میپسندیم و به قافش میخوره که خیلی مهربون و دوست داشتنی باشه!
ولی اگه کمی بزرگونه تر و منطقی تر فکر کنیم میبینیم نه میشه گفت کسی بد مطلقه و نه کسی خوب مطلق! باید ضعفها و کاستی های نامزد مورد علاقه خودمونو بپذیریم و در مقابلش موضع عاطفی نگیریم!
بعدا اگه واقعا اون نامزدو با همه ضعفا و کاستی هایی که ازش سراغ داریم برتر از کسای دیگه دیدیم ازش حمایت و طرفداری کنیم (اونم نه اینجور سرسختانه و تعصبی!)
چیزی که مسلمه دنیای سیاست دنیای پیچیده ایه و مردم همیشه بازیچه دست دولتمردا! و نباید امروز طرفداری سرسختانه از کسی بکنیم و جوونیمونو پای کسی بذاریم که 4 روز دیگه تو زرد از آب در بیاد و پشیمون بشیم
بهتره کمی از تعصباتمون کم کنیم و فقط بخوایم که حقیقتو ببینیم نه از کسی بی جهت طرفداری کنیم
چه جالب
طی جملاتی متعصبانه دیگران رو به تفکر بدون تعصب و جبهه گیری دعوت میکنند
خدا پدر موسوی رو بیامرزه که چهره کثیف دولتمردارو برامون روشن کرد و باعث شد بفهمیم بعضی از افرادی که اطرافمون زندگی میکنند چه سطح فکر بچگانه ای دارن.
محض اطلاع دوستان آقای موسوی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بودن و از سیاست دور نبودن
فقط چه عنصر موثری !
جالب اینجاست کسایی که یه همچین تحلیل سیاسی انجام میدن اصلاً ذره ای از موسوی اطلاعتی ندارن و فقط رو حساب اطرافیانشون این حرف را میزنن !
اما باید بگم به قول دوستان که خدا پدر موسوی را بیامرزه که یه جنبش راه انداخت که مردم از روزمرگی 30 ساله دربیان و بفهمن دور و اطرافشون چه خبره !
برای اطلاعتون بگم این سرکوب کردن مردم بار اولی نیست اتفاق افتاده برای مثال میتونین از کسایی که بی طرف هستن و حافظه خوبی دارن بپرسین که کی رو سر مردم اسلامشهر با هلیکوپتر آب جوش ریخت ! چرا ؟ چون اومدن تو خیابون اعتراض کردن که آب سالم نداریم ! (حدود سال 70-72) پس این اولین سرکوب مردم نبود برای گرفتن خق مسلمشون !
اما اینبار موسوی حرکتی بین مردم راه انداخت که این حرکت آغازی برای شروع تازه و نو که نتیجه اش مدتها طول میکشه اما نتیجه سبزی خواهد داشت.
بله دیکتاتوری را یاد مردم داد !
امروز میتوانی با داستانسرایی وسیاهنمایی ستاره هایمان را تار و خاموش کنی،،،...فکر فردا باش ،فردا با خورشید چه میکنی؟
به ایمیل موسوی این متن رو بفرستید بهتره !
جدا این حرف هایی که میزنی خودت هم باور میکنی؟
آقای باقری حکومت ۷۰ میلیون جمعیت رو میگن دیکتاتوری و حکومت ۱۰ نفر رو بر ۷۰ میلیون میگن عین جمهوری!!!
با دروغ و تقلب روی کار اومدن معنیش دیکتاتوریه!! هر صدای مخالفی رو با سانسور و فیلتر و چماق و گلوله دادن دیکتاتوریه اخوی!! اینکه بر ضد مخالفت هرچی خواستی بگی ولی اون نتونه از خودش دفاع کنه دیکتاتوریه
اگه قانون بود که از راه قانونی و با نامه اعتراض میکردن. خودتونم میدونین برای سرکوب اعتراض و راه پیمایی بی سر و صدا باید چندتا اتوبوس و بانک آتش میگرفت !!
سرکار خانم سلیمه یساری فرمودید " موسوی دلسوز کسی جز خودش و ارباب های غربی و آمریکاییش نبوده و نیست!" واقعا تاسف آور بود برای من خواندن این مطلب از کسی دانشجوست و ادعای فهم سیاست داره و دیگران را بزرگتر شدن دعوت می کنه!!!
سوابق شغلی :
* عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی از سال ۱۳۵۷ - ۱۳۶۱
* رئیس دفتر سیاسی حزب جمهوری اسلامی از سال ۱۳۵۸ - ۱۳۶۰
* دبیر و مدیر مسؤول روزنامه جمهوری اسلامی
* وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران از سال ۱۳۶۰ - ۱۳۶۱
* رئیس ستاد انقلاب فرهنگی از سال ۱۳۶۰
* نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران از سال ۱۳۶۰ - ۱۳۶۸(آخرین نخست وزیر ایران)
* رییس بنیاد مستضعفان از سال ۱۳۶۰ - ۱۳۶۸
* رئیس شورای اقتصاد از سال ۱۳۶۰ - ۱۳۶۸
* مشاور سیاسی رئیس جمهور از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶
* عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام از سال ۱۳۶۸ تاکنون
* استادیار علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس از سال ۱۳۶۸ تاکنون
* عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی از سال ۱۳۷۵ تاکنون
* مشاور عالی رییس جمهور از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴
* رئیس فرهنگستان هنر ایران از سال ۱۳۷۸ تاکنون
فعالیتهای علمی و هنری:
* عضو هیئت علمی دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس
* تالیف سه عنوان کتاب
* آثار نقاشی و برگزاری چندین نمایشگاه نقاشی به صورت انفرادی و جمعی
* طراحی مجموعهٔ کانون توحید، تهران ۱۳۵۰
* طراحی اداره مرکزی آب و فاضلاب اصفهان ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۰
* طراحی طرح جامع دانشگاه شاهد
* طراحی تکیه (گلستان) شهدای اصفهان
* طراحی بنای یادبود شهید خرازی
* طراحی مجموعه فرهنگی - تجاری بین الحرمین در شیراز
* طراحی مسجد سلمان فارسی در نهاد ریاست جمهوری
* طراحی مرکز مطالعات استراتژیک
* طراحی بنای یادبود شهدای هفتم تیر
* طراحی سایت دانشگاه علامه طباطبایی
همه اینها نشان از وابستگی نخست و.زیری است که امام همیشه حامی او بودند !!!
کسی بنا به نوع پوشش مهندس موسوی از او حمایت نکرد بلکه از نوع تفکر او حمایت کردیم و خواهم کرد ..!
امثال مهندس موسوی - مهدی کروبی - هاشمی رفسنجانی - ناطق نوری- مقام معظم رهبری- بهشتی و دیگران اساس این نظام بودند چگونه گزینشی الان به خاطر حمایت فلان اقای تازه به دوران رسیده در سیاست بزرگان نظام را فراموش می کنیم ...!
چگونه مدعی انحراف آنها می شوید؟؟؟
شما و امثال شما لباسی از قرآن هم بهع تن کنید کسی باورش نمی شود میر حسین موسوی - کروبی و رضایی دست نشانده آمریکا باشند!!!
من شما را دعوت به تفکر می کنم
پیشنهاد میکنم در مورد استعفای موسوی دلایلش اتفاقات قبل و بعدش تحقیق کنید
جناب آقای مـحمـد حسـیـن بـاقــری
نگاهب گذرا به فعالیت های سیاسی قبل از ریاست جمهوری دکتر محمود احمدی نژاد داشته باشیم
# فرماندار ماکو
# فرماندار خوی
# مشاور استاندار کردستان
# مشاور فرهنگی وزیر فرهنگ و آموزش عالی در سال ۱۳۷۲
# استاندار استان اردبیل در سالهای ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۶
# عضو هیات علمی دانشکده عمران دانشگاه علم و صنعت از سال ۱۳۶۸ تا کنون
# شهردار تهران از سال ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۴
# موسس و عضو انجمن تونل ایران
# عضو انجمن مهندسین عمران ایران
# مدیر مسوول روزنامه همشهری
اما قبل از حضور به عنوان کاندیدای دوره نهم احمدینژاد پیش از شرکت در نهمین دور انتخابات ریاست جمهوری، در سال ۱۳۷۷ در انتخابات نخستین دوره انتخابات شورای شهر تهران شرکت کرد، اما رأی نیاورد. او در سال ۱۳۷۸ نیز، در ششمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی زیر عنوان «فهرست ۳۰ نفره ائتلاف خط امام و رهبری» در کنار هاشمی رفسنجانی، علی لاریجانی و غلامعلی حدادعادل در انتخابات شرکت کرد ولی شکست خوردکه به این معناست که او در میان کلان شهر تهران به عوان پایتخت ایران و قلب تپنده سیاسی کشور جایگاه خاصی ندارد !!!
دوست عزیز من جناب آقای دکتر احمدی نژاد در دوره نهم ریاست جمهوری با شعار " می شود و می توانیم " وارد عرصه رقابت شد ...که به اهم شعارهای ایشون نکاهی گذرا دارم :
* آوردن پول نفت به سر سفرههای ملت
* دولت کارآمد و عدالتگستر
* عدم وجود حرکت سختگیرانه در مورد حجاب بانوان ایرانی
* سلامت مدیران
* مبارزه با فساد اداری
* پیشگیری از بروز شکاف بین دولت و مردم
* تشکیل «دولت اسلامی»
* تثبیت و تقویت آرمانخواهی و برایت از ایدهآلیسم
* گفتمان خدمت به جای قدرت
* علمی کردن مدیریت
* کاهش نرخ تورم از طریق کاهش هزینههای دولت و کاهش نرخ سود بانکی
* بسط توسعه سیاسی از طریق بالا بردن قدرت نقد و مشارکت مردم
* اولویت دادن به تولید داخلی
* حضور دولت در هر استان برای حل مشکلات بخشی
* کاهش تصدیگری دولت
* بالندگی فرهنگ از طریق تقویت هویت ملی و تاریخی و اسلامی ایران
* ایجاد فضای آرمانی و آرمانخواهی در کشور برای مقابله با معضلات فرهنگی
که مردم قاضی خوبی بر اجرای این شعارها بودند و به همین خاطر موج سبز را حمایت می کردند!!
احمدینژاد در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۳۸۴ کابینهٔ پیشنهادی خود را به مجلس معرفی کرد. یکی از شروط گزینش وزرا از سوی احمدینژاد موافقت آنان با مفاد میثاقنامهای تحت عنوان «میثاقنامهٔ دولت اسلامی» و امضای آن بود. بر خلاف بسیاری از پیشبینیها مبنی بر انتخاب تمامی نامزدها از سوی مجلس شورای اسلامی، نمایندگان پس از تحقیق و بحث پیرامون وزیران پیشنهادی، در تاریخ ۲ شهریور ۱۳۸۴ چهار تن از آنان را فاقد صلاحیت احراز پست وزارت تشخیص داده و به بقیه رأی اعتماد دادند. آقایان اشعری، علیاحمدی، هاشمی و سعیدلو که به ترتیب برای وزارتخانههای آموزش و پرورش، تعاون، رفاه و تأمین اجتماعی و نفت پیشنهاد داده شده بودند موفق به کسب رأی اعتماد از مجلس نشدند.که دیگر درابره قضیه کردان ها و دیگر وزرا اطاله کلام نمی کنم اما بسیاری از وزرا و معاونینش آشنا هستند نامشان شاید برای شما نه ولی برای من به عنوان یک اردبیلی بسیاری از این عزیزان آنا هستند برای مثال یکی را معرفی می کنم جناب اقای مهندس محرابیان وزیر محترم صنایع و معادن که در اردبیل مدیر فروشگاههای زنجیره رفاه بودندو در زمان ایشان 2شعبه بیشتر نداشت که به دلیل عدم کفایت از کار برکنار شدند و در زمان تحویل فروشگاه بلای 70% کالا ها تاریخ مصرفشان تمام شده بود !!!!
اما بحث دانشگاه به عنوان دانشجو برایم اهمیت بیشتری داشت که امیدوارم مشا نیز مطالعه بفرمایید حداقل :
مطرح کردن «انقلاب فرهنگی دوم» توسط هواداران دولت، انتصابی شدن روسای دانشگاهها از طرف وزارت علوم، ستاره دار کردن دانشجویان و ممانعت از تحصیل عدهای دانشجویان منتقد، بازداشت و شکنجه دانشجویان توسط وزارت اطلاعات، انتصاب افراد روحانی به ریاست دانشگاه تهران و دانشگاه علامه طباطبایی، بازنشسته کردن برخی از اساتید منتقد نظام و اخراج برخی دیگر(۱۰۰نفر در دو سال اول دولت)، تعطیلی انجمنهای اسلامی منتقد دولت و توقیف نشریات دانشجویی(بیش از۱۳۰ نشریه در دوسال اول)، تنش و اعتراضات گسترده دانشجویی در دانشگاههای مختلف، انتقادات شدید احمدینژاد از دانشگاه آزاد اسلامی، مرگ مشکوک اکبر محمدی در زندان اوین و دفن شبانه جسد وی، احضار مجدد احمد باطبی و خروج وی از ایران، دستگیری دانشجویان چپ گرا، کاهش بودجه دانشگاهها در دو سال اول، اعمال سهمیهبندی جنسیتی در دانشگاهها، تحصن دانشگاه زنجان و اخراج دانشجویان بهایی از تحولات مهم دوره وی در دانشگاهها بود!!!!
محمود احمدینژاد در روز ۲۱ آذر ۱۳۸۵ برای سخنرانی در دانشگاه امیر کبیر حضور یافت که با استقبال عده از دانشجویان و اعتراض شدید تعدادی دیگر از دانشجویان مواجه شد. معترضین در این تجمع شعارهایی علیه اقدامات محمود احمدینژاد و وزیر آموزش عالی داده و شعار مرگ بر دیکتاتور سر دادند و عکس احمدینژاد نیز به آتش کشیده شد. خبرگزاریها گزارش کردهاند که درگیری لفظی و در برخی موارد فیزیکی مخالفان و موافقان آقای احمدینژاد در طول مراسم تکرار میشد. مخالفان به اقدامات احمدینژاد در دانشگاهها اعتراض داشتند. خبرگزاری فارس گزارش داد که رئیسجمهور ایران در واکنش به آتشزدن عکس وی در هنگام سخنرانی، خطاب به دانشجویان گفت: «اگر هزار بار هم بسوزیم، عقبنشینی نمیکنیم.»مدتی بعد، احمدینژاد در مطلبی تحت عنوان «آزادی» که در وبلاگ خود منتشر کرد، با اشاره به مراسم دانشگاه امیرکبیر از این ماجرا به عنوان جلوهای از آزادی در ایران یاد کرد و گفت که از اهانت تعدادی از دانشجویان ناراحت نشدهاست.
به چند قضیه اشاره می کنم و شما را به تفکر و مطالعه در آن باب دعوت می کنم :
# قضیه روزنامه ایران و فجایعی که در منطقه آذری نشین رخ داد من از نزدیک شاهد قضایا بودم چون ساکن یک منطقه آذری هستم !!!
# حمله به کوی دانشگاه بعد از انتخابات 22 خرداد 88 و عدم توضیح کافی در این باب و عدم عذر خواهی وزیر علوم از دانشجویان
# تورم 25 %
و ......
جناب آقای باقری بعد از نماز جمعه تهران بنا به وظیف شرعی و شخصی که خود را مطیع و سرباز ولایت می دانم نتیجه اعلامی را قبول کردیم اما این به این معنی نیست که هر کسی خواست به من و همه اون 16 میلونی که به آقای دکتر رای ندادند مطلب منتشر کنه و این ذخیر انقلاب ما را اینگونه زیر تیغ اتهام بکشه دوست من فردا روزی باید پاسخ گوی نوشته ها و گفته هایمان در مقابل یزدان بی همتا باشیم آخرتو خودتو واسه دنیای یکی دیگه فنا نکن
امیدوارم موفق و پیروز باشی
سرفراز باشی وطنم
دقیقا در حال حاضر چه مشکلی توی متن بنده پیدا کردید ؟
شما رئیس جمهور قانونی کشور بهش توهین میشه میرید اونجا مسخره کننده رو حمایت مکنید !
من الآن هیچ توهینی توی این پست به کسی نکردم !
اگه شده بفرمایید تا تغییرات مورد نظر شما رو اعمال کنم !
اما همون طور که به آقا کیارش گفتم اگه شما کلا میگید باید این پست حدف بشه به خاطر اینه که تحمل آرای مخالف رو ندارید !
آقای موسوی 13 میلیون رای داشت و همشون قابل احترام !
کسی تا اون موقع توهینی شاهد نبود از طرف این ور
با اینکه مدام از طرف آقای موسوی شاهد توهین بودیم !
اما وقتی که دیدن واقعا کمترند شروع کردند به توهین های شدیدتر و آتش زدن اتوبوس و . . . !
در مورد تورم هم بارها و بارها بحث شده فکر میکنم دیگه اون تورمی که بود حل شدهو اون فشاری که بود برداشته شده ! و وضعین رو به عالی شدن هست !
من هم مثل شما عاشق این طوری منطقی صحبت کردن هستم ولی وقتی یکی مثل شما قاطی مسخره بازی میشه ما هم دیگه صحبت منطقی کردن رو میذاریم کنار ! و ما هم روشی غیر از منطقی صحبت کردن که دوست داریم انجام میدیم !
فقط کافیه نظرات بالاتر رو بخونید تا شاهد باشید چه کسانی فحش دادن !
و ولی کسی منطقی صحبت کرده با جواب منطقی بنده مواجه شده !
محمد حسین باقری عزیز جواب سوالهای من در نظر فوق را ندادید ایا شما هم با نقدهای وارده بنده حقیر موافقید؟؟؟
فقط درباره متن مذکور بگم که مهندس میر حسین موسوی ضربه ای به حیثیت نظام وارد نکرده و آشوبگرانی که کارهای مد نظر شما را اجام دادند از حامیان مهندس نیستند !!!
دوست عزیز دکتر احمدی نژاد امام زمان نیست که هیچ ایرادی نداشته باشه ! اما بارزترین ویژگیش اینه که سالمه !
همه انقلاب کردند که یک فرد سالم بهشون حکومت کنه ! اگه قرار بود افراد ناسالم که میرن انواع و اقسام کارهای فاسدانه رو انجام میدن به ما حکومت کنند که شاه میموند دیگه !
من با اینکه میگن اینا طرفدار موسوی نیستند هم خیلی مشکل دارم . فکر میکنم دققا بخشی از کسانی هستند که بهشون رای دادن !
نمیشه بگیم رای شون مال ما هرکاری کردند مال خودشون !