درد من حصار برکه نیست ؛
درد من زیستن با ماهیانی ست که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده است ...
!
به خودم می گویم اگر از خواب شب یلدا ما برخیزیم اگر از خواب بلند یلدا ، برخیزیم ما همین فردا کاری خواهیم کرد کاری کارستان
Wonderful Quote !!!!!!
باید این ماهیها رو تحمل کرد.شاید...
از حقیقت نمیتوان فرار کرد!درست است که تا حقیقت بخواهد کفشش را بپوشد ، دروغ هزار بار دور دنیا را گشته است!اما وقتی دروغ ده سال راه رفت حقیقت خودش را با یک قدم به او میرساند!!!
من هم همینطور
ولی مبادا همرنگ جماعت شوی
" آزادی" معبود من استبه خاطر آزادی، هر خطری بی خطر؛ هر زندانی رهایی؛ هر جهادی آسودگی؛ و هر مرگی حیات است!
بعضی واژه ها کشیدنیند نه نوشتنی ؛ مثل "درد" .
"درد" حرف نیست ؛ درد نام دیگر من است! من چگونه خویش را صدا کنم؟!
و چه دردی میکشد ماهی کوچکی که دیگر نمیخوهد ماهی کوچک برکه بماند
و من درد می کشم و درد می کشم از این حصار در حصار تنگ و تاریک ناآگاهی ؛ همچنان که ذوق رویش یک جوانه را سرودخوان می شوم همراه با سبزینگی رویش هر انسان!
دقیقا
به خودم می گویم
اگر از خواب شب یلدا ما برخیزیم
اگر از خواب بلند یلدا ، برخیزیم
ما همین فردا
کاری خواهیم کرد
کاری کارستان
Wonderful Quote !!!!!!
به خودم می گویم
اگر از خواب شب یلدا ما برخیزیم
اگر از خواب بلند یلدا ، برخیزیم
ما همین فردا
کاری خواهیم کرد
کاری کارستان
باید این ماهیها رو تحمل کرد.شاید...
از حقیقت نمیتوان فرار کرد!
درست است که تا حقیقت بخواهد کفشش را بپوشد ، دروغ هزار بار دور دنیا را گشته است!
اما وقتی دروغ ده سال راه رفت حقیقت خودش را با یک قدم به او میرساند!!!
من هم همینطور
ولی مبادا همرنگ جماعت شوی
" آزادی"
معبود من است
به خاطر آزادی، هر خطری بی خطر؛
هر زندانی رهایی؛
هر جهادی آسودگی؛
و هر مرگی حیات است!
بعضی واژه ها کشیدنیند نه نوشتنی ؛ مثل "درد" .
"درد" حرف نیست ؛
درد نام دیگر من است!
من چگونه خویش را صدا کنم؟!
و چه دردی میکشد ماهی کوچکی که دیگر نمیخوهد ماهی کوچک برکه بماند
و من درد می کشم و درد می کشم از این حصار در حصار تنگ و تاریک ناآگاهی ؛ همچنان که ذوق رویش یک جوانه را سرودخوان می شوم همراه با سبزینگی رویش هر انسان!
دقیقا
به خودم می گویم
اگر از خواب شب یلدا ما برخیزیم
اگر از خواب بلند یلدا ، برخیزیم
ما همین فردا
کاری خواهیم کرد
کاری کارستان