رعایت قاعده رقابت همیشه به اندازه اصل رقابت ارزش دارد. اگرچه این ارزشی است که انتظار رعایت آن تنها از ارزشمداران می رود.
انتخابات با سرانجام شگفتی آفرین آن برای جهان و دوستداران و دشمنان این انقلاب به پایان رسید و اکنون فرصت مرور ذهنی شعارها، ادعاها، فرافکنی ها و تمام آن دروغهایی است که در این مدت به مردم گفته شد.
این قلم اگرچه دوست ندارد در فرصت شیرین پیروزی مردم، تلخی ها را مرور کند، اما اتفاق توهین به آراء قبلی و فعلی مردم چیز کمی نبوده است. این هیچ کم نیست که با شعار دفاع از مقامات معزول و قدیمی، رئیس جمهور یک کشور را به نام مناظره به محاکمه گروهی بکشانند. نتیجه اگرچه درس بزرگ مردم در انتخابات به آنان بود، اما این واکنش انقلابی از عمق حداکثری تلاش آنان هیچ کم نمی کند. آنان همچنان مدعی اقبال واهی خود، سعی در زیر سؤال بردن نتیجه انتخابات رادارند تا مبادا خود دوباره زیر سؤال بروند!
اتفاق ساده نبود، رئیس جمهور شجاع اما مظلوم کشور را آوردند و در پیش چشم مردمی که طی سالیان اخیر شاهد تلاشهای بی شائبه او بودند، به او انواع تهمتها و اهانتهای ناروا را روا داشتند. او مظلوم و محبوب شنید و تنها لبخند زد و در برابر چشم نفرت آنان بارها و بارها به کسانی که با پز متانت از کوره در می رفتند، گفت من شما را دوست می دارم! پاسخ اما به شیرینی سخن نبود و تلخ بود. تلخ از این جهت که مردم می دیدند با ادعای امام و انقلاب، چگونه ظلمی اخلاقی روا داشته شده و به کمترین عکس العملهای یک مسئول ارشد- در مقام نه دفاع بلکه پاسخگویی- چگونه برچسب بی اخلاقی زده می شود!
اتفاق ساده نبود چون تمام توان مخالفاتها صرف مخالفت با کسی شد که مردم با اکثریتی شگفت موافقت دوباره خودرا با او اعلام کردند. او که خود با اذعان بر مشکلات و کاستی ها ادعایی نداشت و فقط و فقط از تلاشهای چند ساله دولت خود حرف می زد. مردم مهربان ما اما این تلاشها را دیده و قدر نهاده، مظلومیت او را هم دیدند و بیش از این ناجوانمردی ها را بر او برنتابیدند.
و اما داستان هاله! داستانی که بیشترین ظلم بر او بود. او به محضر عالمی پا گذاشت و از کرامتی سخن گفت که به او منتقل شده بود، صحبتی که خلاف انتظار نبود و اگر به او خلاف گفته بودند، او را چه تقصیر بود.
او را با این هاله بسیار کوبیدند و او در دفاع از خود چیزی نگفت. هاله ای که بودن و نبودنش هیچ از قدر تلاشهای او کم نمی کرد. هاله ای که فرافکنی ها را به سمت تخطئه او کشاند و سکوتش را به دروغ نمایاند.
اکنون اما نوبت رأی و دفاع ملت بود. مردم این بار در صدقی آشکار پیرامون مسئول خدوم خود هاله کشیدند و اتفاق بزرگ آراء مثبت خود را به او آفریدند. اکنون اما مخالفان این هاله را نیز کتمان و تخطئه خواهند کرد؟!
از دشمنان انقلاب هیچ کاری بعید نیست، دوستان را بگو دشمنی کار خوبی نیست!
آقایان استراحت بفرمایید محمود احمدی نژاد انتخابات 22 خرداد را برد. حریفان می گویند از نتیجه انتخابات بهت زده شده اند. حق دارند. نوبت به مراحل بعد از «بهت» هم خواهد رسید. مطابق آخرین آمارهای اعلام شده در حالی که بیش از 84 درصد مردم در انتخابات شرکت کرده اند، رای احمدی نژاد حدود 70 درصد است. طبیعی است که چنین نتیجه ای تمام ناظران خصوصاً آنها که در ماه های گذشته خود و هوادارانشان را با کوهی از دروغ فریب داده بودند، حیرت زده کند و بلکه اختیار رفتار خود از کف بدهند. پیروزی نیاز به شجاعت دارد اما مهم تر از آن شکست است که پذیرش آن، وفق دادن خود با آن و تدبیر برای جلوگیری از تکرار آن، شجاعتی بس بزرگتر طلب می کند و این دومی فوق العاده نایاب است.
برای فعالان حرفه ای عرصه سیاست در چند ماه آینده هیچ چیز مهم تر از آن نیست که پدیده 22 خرداد را به واقعی ترین شکل ممکن تحلیل کنند. چه کسی این انتخابات را برد، چگونه و چرا؟ طرف بازنده هم اگر خواهان ادامه حیات در جامعه سیاسی ایران است- که البته قرائن چندان این موضوع را تایید نمی کند- باید دقیقاً همین سوال ها را از خود بپرسد و در آنها اندیشه کند. در 6 ماه گذشته بزرگترین ائتلاف سیاسی-امنیتی قابل تصور برای جلوگیری از تکرار دولت نهم و با مشارکت تمامی بازیگران داخلی و خارجی ذی نفع در این پروژه شکل گرفت. راقم این سطور جزئیات فعالیت این ائتلاف برای «زمین زدن» - به تعبیر خودشان- دولت نهم را به دقت رصد کرده و عقیده دارد به سادگی می توان ثابت کرد چنین ائتلافی هم از حیث گستره و هم از جهت میزان انرژی، توان و سرمایه ای که پای کار آورد در تاریخ معاصر ایران، بی نظیر بوده است. همین ائتلاف بود که یکی از بی سابقه ترین پروژه های تخریب، دروغ، فریب و سیاه نمایی علیه دولت اصولگرا را طراحی کرد و در ابعادی بسیار بزرگ به اجرا گذاشت. بحث درباره انواع و اقسام ترفندهای عملیات روانی و دروغ پردازی ها و دشنام گویی های گوناگون مجالی جداگانه می طلبد اما تنوع و پیچیدگی این پروژه به حدی بود که نشان می داد طراحان آن هیچ خط قرمزی را به رسمیت نمی شناسند. این پروژه آنچنان بی رحمانه پیش می رفت و قربانی می گرفت که حتی به کاندیدای اصلاح طلب حاضر در صحنه هم رحم نکرد. در چارچوب همین پروژه بود که ذهن میرحسین موسوی را از انبوه اطلاعات غلط و بی مبنا درباره دولت انباشتند تا آنجا که او حتی نتوانست دریابد نموداری که به عنوان نمودار ارائه شده از جانب احمدی نژاد در مناظره با کروبی به دست او داده اند با آنچه احمدی نژاد واقعاً در آن مناظره ارائه کرد متفاوت است و قصه نهایتاً به آبروریزی انجامید. این مورد و موارد مشابه آن که تعداد آنها فراوان است، به خوبی نشان داد دوستان موسوی برای پیشبرد پروژه دروغگو جلوه دادن دولت و دیگر پروژه های عملیات روانی خود، حتی از قربانی کردن خود او هم ابا نداشته اند؛ دولت و مردم که جای خود دارد.
بیش از یک ماه از زمین و آسمان به مردم گفتند این دولت دروغگوست اما مردم خود به خوبی دیده بودند و می دانستند راست چیست و دروغ کدام است. گفتند این دولت کشور را به نابودی کشانده و عن قریب است مملکت بر باد برود اما مردم این را هم می دانستند که خدمت و خیانت را چگونه از هم باز می توان شناخت. گفتند این دولت ایران و ایرانی را ذیل کرده غافل از اینکه ایرانی همیشه عزیز، فرق عزت و ذلت را هم خوب می داند و بوریا را به جای حریر نخواهد خرید. گفتند احمدی نژاد سفره مردم را کوچک کرده است اما مردم به چشم می دیدند که این دولت از هرچه بگذریم برای خود سفره ای پهن نکرده و از آوردن آنچه متعلق به مردم است بر سر سفره های آنها مضایقه ندارد و مهم تر از این حقیقت آشکار برای مردم این بود که دولت اصولگرا اگر هم سفره ای را کوچک کرده باشد، آن سفره ویژه خواران و مفسدان است که صدای عربده آنها علیه دولت گوش فلک را کر کرده است. این بازی ها آنقدر عمق یافت که بازیگردانان را هم فریفت. با هدف فریفتن مردم دروغی گفته بودند و در میانه راه اوضاع چنان شلوغ شد که خود دروغ خویش را باور کردند و آن را عین واقعیت پنداشتند. خداوند مرحوم نصرالدین را رحمت کند که داستان دنبال آش نذری فرستادن کودکان مزاحم و سپس خود از پی آنها روانه شدن او هنوز هم مصداق دارد در فهم احوال مدعیان عقل و درایت راهگشاست. خروش انقلابی مردم ایران در 22 خرداد چون پتکی گران بر سر کسانی که چشم های خود را بسته و در توهمات خویش غرقه بودند فرود آمد و چه فرود آمدنی.
22 خرداد بسیاری از افسانه های بافته شده توسط غربی ها و دوستان داخلی آنها را به صریح ترین شکل ممکن به میدان آزمون آورد، باطل کرد و حقیقت ناب را به جای آنها گذاشت. اولین افسانه ای که در 22 خرداد زمین خورد، این بود که رسانه های خارجی و همکاران داخلی آنها مدت ها به صدای بلند می گفتند ارتباط مردم و نظام جمهوری اسلامی در آغاز دهه چهارم عمر جمهوری اسلامی به حداقل مقدار ممکن کاهش پیدا کرده و دیگر از آن شور و حال اول انقلاب که مردم خود را بخشی مهم و جدایی ناپذیر از نظام سیاسی می دانستند، خبری نیست. انتخابات 22 خرداد که در آن حدود 40 میلیون از مجموع 46 میلیون واجد حق رای در سراسر کشور پای صندوق های رای حضور یافتند، با قوتی بی مانند کل این افسانه پردازی را به باد فنا داد و ثابت کرد که اگر دولتی حرمت مردم را نگهدارد و خود را خدمتگزار آنها بداند، مردم قدرشناسانی موقع شناس و پرمهرند و خادمان خود را به بهترین شکل ممکن ارج خواهند نهاد. از حیث نظری، دستیابی به این میزان از مشارکت سیاسی در جامعه ای که بخش بزرگی از آن را طبقه متوسط شهری تشکیل می دهد توفیقی بزرگ برای دولت و مجموعه سیستم حکومتی است خصوصاً که به هنگام روی کار بودن دولتی که متهم به عدم پی گیری پروژه توسعه سیاسی و صرف کردن انرژی خود برای «جلب نظر توده ها» در مقابل نخبگان است. دموکراسی تا آنجا که یک ادعا است البته قدر و قیمتی بی مانند دارد اما وقتی به واقعیت بدل شد، ایدئولوژی ناظران است که معلوم می کند باید آن را ارج نهاد یا اینکه مخدوش و ملکوک ساخت. دولت ها و قدرت های مدعی دموکراسی وقوع حادثه ای چون 22 خرداد در ممالک خود را حتی به خواب هم نمی توانند دید اما چون رای مردم را تنها زمانی ارزشمند می دانند که به گزینه های مطلوب آنها تعلق پیدا کند، می بینید که به ابراز «تاسف» و «نگرانی» بسنده کرده اند. حال و اوضاع دوستان داخلی شان هم البته چندان بهتر نیست.
افسانه دوم را اصلاح طلبان غربگرای داخل ایران ساخته بودند و آن این بود که پیروزی اصولگرایان در انتخابات مختلف مردم ایران محصول «عدم حضور اکثریت» در صحنه است و نتیجه می گرفتند- همانگونه که از قول هاشمی رفسنجانی در پلاکاردهای بزرگ تبلیغاتی خود در سطح شهر تهران نوشته بودند- «هرگاه اکثریت از حضور در انتخابات خودداری کند اقلیت بر آن حاکم خواهد شد». اگر آقایان قبول داشته باشند که 85 درصد واجدین حق رای یعنی اکثریت ظاهراً مجبورند نتیجه بگیرند که آن خیالپردازی ها خالی از حقیقت بوده و اکثریت ملت ایران پای صندوق های رای آمدند اما انتخاب آنها دقیقاً خلاف آن چیزی بود که مدعیان «مالکیت انحصاری آراء خاموش» همواره می پنداشتند و تبلیغ می کردند.
این یادداشت مجال بسط فراوان دارد اما لازم است، فعلاً آن را با تذکر نکته ای بسیار مهم به پایان ببریم و الباقی نکات بماند برای بعد. آن نکته مهم مربوط به بسیاری از کسانی است که در روز 22 خرداد به میرحسین موسوی رای دادند. یکی از بدترین اتفاقات ممکن این است که کسانی تصور یا تبلیغ کنند که معنای رای آن 13 میلیون نفر، مبارزه جویی با گفتمان امام و انقلاب یا همراهی با اقلیت سوپررادیکال جبهه دوم خرداد بوده است. حقیقت کاملاً آشکار این است که تعداد بسیار زیادی از رای دهندگان به مهندس موسوی دلسوز انقلاب و نظام و پیرو آرمان های مقدس آنند اما به هر دلیل مصلحت انقلاب و کشور را در سپردن اختیار دستگاه اجرایی به موسوی دیده اند. حساب این اکثریت بزرگ از اقلیتی که هیچ اعتقادی به هیچ اصل و آرمانی ندارند و اکنون هم در تدارک فتنه و آشوبند قطعاً جداست.
کارمندان وزارت کشور آرای اصلی رو دادن بیرون:
افراد واجد شرایط رای: 49322412 افراد شرکت کننده در انتخابات: 42026078 تعداد آرای باطله: 38716 1 میرحسین موسوی خامنه 19075623 کروبی 13387104 محمود احمدی نژاد 5698417 محسن رضایی میرقائد 3754218 لطفا در اطلاع رسانی این خبر ما را یاری کنید
لطفاْ اطلاع رسانی کنید ... تمامی راههای اطلاع رسانی قطع شده است ... هر کسی تا جایی که میتواند اطلاع رسانی کند ...
میر حسین موسوی توجه توجه، فرمان الله اکبر صادر شد. امشب همه از بالای پشت بام، ندای الله اکبر را بر تهران طنین انداز کنند. اینترنت و موبایل در ایران به طور کامل قطع میباشد. لطفا تا میتوانید با شمارهٔ ثابت در ایران تماس بگیرید و اخبار را برسانید. فوری فوری فوری .. لطفا یک نفر این خبر را در سایت بالاترین قرار بده.
منبع : سایت رسمی موسوی در فیسبوک تحت نظر حزب کارگزاران
خبر فوری : کلانتری تجریش توسط مردم تسخیر شد سند تو آل کنین آهای مردم ما یعنی به اندازه مردم فلسطین غیرت نداریم که سنگ پرتاب کنید آرام نشنید بپاخیزید سند تو آل کن نامردی نکن
افراد واجد شرایط رای: 49322412 افراد شرکت کننده در انتخابات: 42026078 تعداد آرای باطله: 38716 1 میرحسین موسوی خامنه 19075623 ... Read More... Read More کروبی 13387104 محمود احمدی نژاد 5698417 محسن رضایی میرقائد 3754218 لطفا در اطلاع رسانی این خبر ما را یاری کرده و به دیگران خبر دهید
آن نکته مهم مربوط به بسیاری از کسانی است که در روز 22 خرداد به میرحسین موسوی رای دادند. یکی از بدترین اتفاقات ممکن این است که کسانی تصور یا تبلیغ کنند که معنای رای آن 13 میلیون نفر، مبارزه جویی با گفتمان امام و انقلاب یا همراهی با اقلیت سوپررادیکال جبهه دوم خرداد بوده است. حقیقت کاملاً آشکار این است که تعداد بسیار زیادی از رای دهندگان به مهندس موسوی دلسوز انقلاب و نظام و پیرو آرمان های مقدس آنند اما به هر دلیل مصلحت انقلاب و کشور را در سپردن اختیار دستگاه اجرایی به موسوی دیده اند. حساب این اکثریت بزرگ از اقلیتی که هیچ اعتقادی به هیچ اصل و آرمانی ندارند و اکنون هم در تدارک فتنه و آشوبند قطعاً جداست.
میزان رای مردم است
میزان اگر رای مردم بود
پلیس ضد شورش حتی قبل از این که اولین شمارش آرا اعلام شود در تمام شهر تهران و بعضی شهرهای دیگر پخش نمی شد
و سیستم اس ام اسی قطع نمی شد
و شمارش آرا با تفکیک استان انجام می شد
و سرعت شمارش آرا در تمام ساعات به طور یکسان بود
و رهبر تقاضای دیدار کروبی و خاتمی و موسوی رو می پذیرفت
و تعرفه ها در هر شهری با کمبود مواجه نمی شد
و در نهایت اگر خیلی راست می گفتند دوباره باز شماری می کردند و 4 نماینده مورد اعتماد مردم رو انتخاب می کردند برای نظارت تا این همه جنگ و خونریزی هم اتفاق نیافتد اینان حکومت دیکتاتوری علنا برقرار کردن فقط علنا اعلام نشده اینان برایشان خون مردم مهم نیست ولی ما از فلسطینی ها کمتر نیستیم ما هم باید برای گرفتن حقمان قیام کنیم
جشن فرخنده
برای: جوانان...
دوستی زنگ زد. صدایش می لرزید. بغضش ترکید. نتوانست رسا حرف بزند. اصرار داشت در یک جمله بگویم در ایران، در وطنمان چه اتفاقی افتاده است؟. گفتم، رهبری معظم تصمیم گرفتند حکومت اسلامی را جایگزین جمهوری اسلامی کنند. همه ما باید در این جشن فرخنده شرکت کنیم و از ژرفای دل و دیده شادمان باشیم..
این جوانانی که در خیابان های تهران و شهرستان ها کتک می خورند. با چهره های خونین بهت زده نگاه می کنند. آقای موسوی و کروبی و روحانیون مبارز که بیانیه می دهند ، گمان می کنند، می شود از جمهوریت نظام و رای ملت حمایت کرد. برای من مثل روز روشن است که 22 خرداد 1388 چهار ماه پس از سی سالگی انقلاب، عصر جمهوری در کشور ما به پایان رسید و آقای احمدی نژاد با تنفیذ ولایت مطلقه امر، آراء لازم را احراز کرد و پیروز شد. این پیروزی مبارک باد... البته هیچ جشنی بدون قربانی نمی شودو هر چقدر جشن بزرگتر باشد
قربانیان هم بزرگتر خواهند بود...
22 بهمن آغاز پیروزی انقلاب اسلامی بود و 22 خرداد ابتدای حکومت اسلامی...
سی سال عد د تامل انگیزی است. هم در تاریخ اسلام و هم در تاریخ انقلاب ، امام خمینی هم به سی سال اشاره کرده اند...
در عصر حکومت اسلامی که با مانور اقتدار پلیس و نیروهای امنیتی آغاز شد؛ رای و صندوق رای با صندوق کاغذ باطله چه تفاوتی دارد...
دوستم صدای گریه اش بلند شد. تلخ گریست.
.
سیدعطاءالله مهاجرانی
جشن فرخنده
برای: جوانان...
دوستی زنگ زد. صدایش می لرزید. بغضش ترکید. نتوانست رسا حرف بزند. اصرار داشت در یک جمله بگویم در ایران، در وطنمان چه اتفاقی افتاده است؟. گفتم، رهبری معظم تصمیم گرفتند حکومت اسلامی را جایگزین جمهوری اسلامی کنند. همه ما باید در این جشن فرخنده شرکت کنیم و از ژرفای دل و دیده شادمان باشیم..
این جوانانی که در خیابان های تهران و شهرستان ها کتک می خورند. با چهره های خونین بهت زده نگاه می کنند. آقای موسوی و کروبی و روحانیون مبارز که بیانیه می دهند ، گمان می کنند، می شود از جمهوریت نظام و رای ملت حمایت کرد. برای من مثل روز روشن است که 22 خرداد 1388 چهار ماه پس از سی سالگی انقلاب، عصر جمهوری در کشور ما به پایان رسید و آقای احمدی نژاد با تنفیذ ولایت مطلقه امر، آراء لازم را احراز کرد و پیروز شد. این پیروزی مبارک باد... البته هیچ جشنی بدون قربانی نمی شودو هر چقدر جشن بزرگتر باشد
قربانیان هم بزرگتر خواهند بود...
22 بهمن آغاز پیروزی انقلاب اسلامی بود و 22 خرداد ابتدای حکومت اسلامی...
سی سال عد د تامل انگیزی است. هم در تاریخ اسلام و هم در تاریخ انقلاب ، امام خمینی هم به سی سال اشاره کرده اند...
در عصر حکومت اسلامی که با مانور اقتدار پلیس و نیروهای امنیتی آغاز شد؛ رای و صندوق رای با صندوق کاغذ باطله چه تفاوتی دارد...
دوستم صدای گریه اش بلند شد. تلخ گریست.
.
سیدعطاءالله مهاجرانی