دلایلم برای رای نه به ۴ سال
۱- بیزاری از بی صداقتی
۲- گشت ارشادی که خیابان را با میدان جنگ اشتباه گرفته
۳- تبدیل شدن مبارزه با مزاحمین نوامیس به مبارزه با نوامیس
۴- گم شدن یک میلیارد دلار
۵- نابودی صندوق ذخیره ارزی
۶- تورم روز افزون - ایران مقام چهارم در دنیا
۷- فاطمه رجبی!
۸- سیب زمینی انتخاباتی
۹- کشته شدن دانش آموزان بخاطر استقبال اجباری
۱۰- وزارت آقای محصولی با سابقه خوش!۱۱- عزل و نصب های خویشاوندی از قبیل بذرپاش و سایر نور چشمی ها
۱۲- کابینه ی هزار فامیل
۱۳- پرتقال اسراییلی
۱۴- وعده های پرداخت 60هزارتومانی غیرعملی
۱۵- سو استفاده از بیت المال برای تبلیغات
۱۶- دروغ پراکنی ها بر ضد رقبا
۱۷- مد شدن ارائه آمارهای تقلبی
۱۸- محمد مایلی کهن
۱۹- محمد علی آبادی - بی کفایت
۲۰- حق کشی های کنکور سراسری
۲۱- بی اعتباری در اجلاس ایتالیا و عدم دعوت ریس جمهور ایران به مراسم تشریفات ریس جمهور ایتالیا و به حضور نپذیرفتن پاپ
۲۲- آنچه که در دوربان گذشت
۲۳- تلاش در کاهش یارانه ها و ادعای جبران نقدی آن-غیر عملی
۲۴- تنش زایی به جای تنش زدایی در روابط با کشورهای منطقه
۲۵- باج دهی به کشورهای میکروسکوپی دنیا (کومور، جیبوتی، سنت وینست و غیره(
۲۶- تعویض مکرر وزرا به جای اصلاح سیاستها
۲۷- گروگان گیری و شهادت سربازان در بلوچستان و بی خیالی مسوولان
۲۸- معضل قطع مکرر برق و سایر مشکلات مشابه
۲۹- سیاست های بانکی و اعتباری غلط-تعویض مکرر روسای بانک مرکزی
۳۰- قطع گاز در دومین تولید کننده گاز دنیا
۳۱- تبدیل ایران به یک کشور بلوک منهدم شده شرق (با تمایل به چین، روسیه، کره شمالی، ونزوئلا، کوبا و سایر کمونیستهای محترم) البته ایکاش حداقل این کشورها ما را متحد خود حساب میکردند
٣٢- ترکمانچای گازی با ترکمنستان
All inter (national) things we have -۳۳
من به دکتر رای میدم چون هرچی هست دست خیلی هارو رو کرد و من عاشق شجاعتشم...دکتر دوست داریممممممممم
به نظر می رسه چشم بسته انتخاب کردی و انتخابت رو قفل کردی
جمله ای از یک بزرگ:
شجاعت و حماقت تفاوت در خواستگاه دارند
باسه بدی هام مدرک هست رامین جان
چشم بینا میخواد و یه خورده حافظه
بی صداقتی آقای رئیس با این همه مصداق مدرکه
فیش حقوقی مادر و پدرامون مدرکه
عکس العمل اروپاییا و اعراب در مواجهه با ایرونیا مدرکه
...
تمام دلایل شمارو به اشکال دیگری در دوران قبل از احمدی نژاد به چشم خودم شاهد بوده ام..
به تمام دلایل فوق بعلاوه دلایل زیر به موسوی رای نخواهم داد :
۱-پایان ندادن جنگ در زمان فتح خرمشهر با دادن اطلاعات غلط توسط آقایان هاشمی موسوی و رضایی و فرسایشی شدن جنگ به مدت هشت سال و کشتار جوانان بیگناه
۲-اقدام به اعتیاد کشاندن مابقی جوانان باقیمانده
۳- قتلهای زنجیره ای و کشتار روشنفکران کشور
۴- مهاجرت کلیه نخبگان کشور و بی توجهی دولتمردان تا جایی که آقای هاشمی علنا در نماز جمعه گفت ما به این افراد نیازی نداریم..!!!
۵- کشتار دانشجویان در ۱۸ تیر و عدم توجه جناب آقای خاتمی
۶-اختلاسهای وسیع در سطوح مختلف بانکها و ارگانهای دولتی تا جایی که مردم هر روز منتظر اخباری راجع به اختلاس بودند..
۷-رواج اشرافی گری و تجمل پرستی توسط آقایان قبل از این دولت
۸- حادثه تروریستی میکونوس و متهم شدن سران نظام در دوران هاشمی که باعث رفتن آبرو و حیثیت ایران شد..
.....و هزار و یک دلیل دیگر
البته شما آنوقتها خیلی بچه بودید و قطعا نمیتوانید درک کنید..
اما فقط به یک دلیل به احمدی نژاد رای خواهم داد
همانند ابراهیم پیامبر هنجار شکنی کرد و تبر را بر گردن بت بزرگ گذاشت..
همیشه انسانهای هنجار شکن در تمام تاریخ به نیکنامی و رهبری انسانها معروف شدند و انسانهای مصلحت اندیش جز ننگی از آنها در تاریخ نمانده است.
مرسی!
!!
عزیزم کسی که شهامت داره اول از همه تبعات کار خودشو می پذیره بعد دست به افشاگری میزنه!! عجب شجاع ترسویی که از به عهده گرفتن کارهای خودش می ترسه و دروغ میگه
دوستان عزیز دیوان محاسبات کشور سخنان دیشب احمدی نژادو تکذیب کرد و اعلام کرد هنوز تکلیف ۱میلیارد دلار گمشده از بودجه مشخص نشده!
برای دیدن اطلاعیه دیوان محاسبات کشور به وب سایت این سازمان www.dmk.ir مراجعه کنید.
من نمی دونم تا کی دروغ!!!!
1- صداقت را و عوام فریبی را این روز ها زیاد دیدیم ولی خدا رو شکر هیچ موقع ماه پشت ابر نمی مونه
2- با گشت ارشاد مخالفم با گشت ارشادی که اصلا ربطی به ریاست جمهوری ندارد که زیر نظر نیروی انتظامی است و آن هم زیر نظر رهبری
پس تغییر و یا از بین بردن آن وعده ای است انتخاباتی
3- موافقم که به مزاحمین باید تعرض بشه ولی در قانون دیده ام که خطا کننده هر کس که باشد چه زن و بچه باشد دستگیر و محاکمه شود تذکر که دیگر جای خود دارد
5- پولی که جایی جمع شود و به کار نیاید به چه دردی می خورد
با پول باید کار کرد و ابادانی ایجاد کرد
6- هر ساخت و سازی پیامدهایی داد و در ضمن نباید بحران جهانی را در نظر نگرفت
7- فاطمه رجنبی===> زمنی که به رییس جمهور خود ایمان دارد
که این روزها کم ندیدیم که کسی که از هدف و شخص مورد علاقه خود دفاع کند امل و عقب افتاده بشناسندش
8-سیب زمینی که در هر دولتی منهدم میشد این بار به دستان مردم رسیده است ....
9- هیچ کسی مجبور به کاری نیست و این سخن توهین به همه ملت است
خود بزرگ بینی و خود بینی هم عجب چیزه بدیه
دیگران هم به مانند من و شما آدمند و شعور دارند
10- سابقه ساختگی و یا جعلی و یا خواب و خیال ؟؟؟؟
11- عزل و نصب هایی که می گویید بر اساس توانایی است پی کسی که مدیر توانایی است و از دور یک بار به آقای احمدی نژاد سلام داده پس دیگه کار بی کار؟؟؟
12- خدا رو شکر دیشب جواب داده شد
و جالب اینکه احد قدمی مداح اهل بیت رو هم به ایشان نسبت داده بودند
13- تا اینجا که شما می گفتید هلو کاست و این ها چرا گفته شود ؟؟ چرا آرامش به خطر بیفتد ...
لازم به ذکر است که وارد کننده های میوه اکثرا بازرگانان خصوصی می باشند
14- وعده ای که با دلیل و مدرک ارائه دادند و این رو هم بگم شبهه کار آسونی هست ولی ....
15- سندی بیاورید... فعلا که دانشگاه آزاد دارند خرج های هنگفت می کنند
16- این رو خوب اومدید چون این روزها زیاد 90 سیاسی و بورشورها دیدم که خیلی از همین حرف ها و متن شما هم جزوی از این دروغ فرافمنی است
17- واقعا مد شده دیگه توضیحی نمی خواد
18 -خدا کمکشون کنه ایشون هم یک شخصیت ارزشمند هستند
19- کفایت به چی است ؟؟؟ یعنی روسای قبلی کفایت داششتند که با آنها قیاس می شوند ؟؟
20- حق کشی؟؟؟ کدام حق کشی؟؟ از کجا می گویید؟؟
21- آیا ملاک ارزش کشور ایتالیا است ؟؟؟
22- خدا رو شکر که باعث تعریف و تمجید آزاد مردان و تخریب و ناراحتی ظالمان و مزدوران و مدافعشا شد
23- غیر عملی شدن رو ارجاع می دهم به سدها و کارخانه ها و مراکز صنعتی
برای قلاب ساختن وقتی بیشتر از ماهی گرفتن خواد گرفت
24- برای ایجاد تقلیل تنش آیا باید که حق خود را بدهیم و از حق خود بگذریم ؟؟
بلکه برای گرفتن حق حتی در مرحله آخر ایجاد تنش هم باید نمود
25- باج دادن را به کشور های بزرگ و زور گو می گویند و این را سرمایه گذاری در مناطق بکر و دست نخورده می گویند
26- برای رسیدن به هدف حتی اگر همه دولتی را که بر خلاف هدف عمل می کند را باید تعویض نمود
27- سفر وزیر کشور به سیستان و سفر به پاکستان از اذهان نرفته است
28- احتمالا با خدا هم مشکل دارید ... و خشک سالی و ... نمی بینید
29- سیاست غلط را شما تشخیص می دهید ؟؟ و در قسمت شبهه دوم هم جوابتان در تعویض های مکرر دادم
30- یله باج ندادن و پول به سر گردنه بگیر های ترکمنی این پیامد را داشت که در کمترین زمان جبران شد و همه ی کشور از تولیدات خود استفاده می کند
31- حتما فقط آمریکا مورد اعتماد و مورد تایید است و ایتالیا
آری؟؟؟؟
32 کدام ترکمنچای گازی شاید منظورتان ترکمنچای هسته ای است در سعد آباد
1-دیدیم نقشهای مار رئیس جمهور را
2-با ابلاغ و تاییدهای مکرر رئیس جمهور این کار پا گرفت و کنترل شد
3- تذکر با باتوم برقی و اسپری فلفل یکمی خشن است - اضافه می کنم که اصول این طرح با ساختن پرونده ی قضایی تضاد دارد
5-باید آتشش زد؟ ذخیره ی ارزی پشتوانه ی استراتژیک هر کشور است
6-الله اکبر من یادمه سال اول و دوم و اوایل سال سوم دوره ی آقای احمدی نژاد که اقتصاد جهانی با مشکل روبرو نشده بود ما تورممون با شتاب وحشتناکی صعود می کرد - با نفت فوق العاده گران
7- زنی که در مورد احمدی نژاد گفته: جا دارد به پای این لعبت آسمانی جان دهم
یا جای دیگر او را معجزه ی هزاره ی سوم خوانده
که البته با این یکی موافقم معجزه= حادثه -در حد طوفان کاترینا و زلزله ی بم -
8- خنده داره
9- اردوی تفریحی استقبال از رئیس جمهور محبوب با سرویس رایگان
می تونی گوشت رو بگیری دوست من - این قضیه توسط صدا و سیما هم تایید شده
10- ایشون یه سردار سپاه بود و بعد از جنگ با فعالیت اقتصادی "سالم" 160 میلیارد تومن ثروت اندوخته اند.
چطور ثروت پسر هاشمی و ناطق و .. که با احمدی مخالفند ناپاک و با زد و بنده ولی ثروت آقای علی آبادی و محصولی پاکه!!!
11- مدیران توانا:
1. علی آبادی(دوست صمیمی ایشون) : مهندس عمران و مدیر توانای شهرداری و مدیر نا کار آمد و بی کفایت ورزشی با اعمال نظرهای غیر کارشناسی...
2. داوود احمدی نژاد(برادر) : بازپرس ریاست جمهوری
3.پروین احمدی نژاد(خواهر): معاون مرکز امور زنان ریاست جمهوری
4. زریبافان(باجناق):دبیر هیئت دولت + همه کاره ی استقلال - هر چند در اضهار نظری خنده دار تکذیب کرده آقای رئیس
5.حسین شبیری(همسر پروین احمدی نژاد):رئیس صندوق مهر امام رضا
6.علیرضا علی احمدی(وزیر آموزش و پرورش): فکر می کنم انتخاب ایشون صحیح بود-خراب کاری نکرده تا امروز
و ...
12- دروغ گفتند طبق عادت
14- مردم را با شکلات گول می زنند!!!
15- سند را دیروز سازمان بازرسی کشور رو کرد
یک میلیارد دلار از سرمایه ی ملت رفته به جیب بعضیا
16- :D
17- متاسفانه
18- الله اعلم - ما که رفتارهای بد از ایشون کم ندیدیم
19- با بودجه هایی به مراتب کمتر نتیجه هایی به مراتب بهتر داشتند.
20- یاددتان رفته گویا - مجالی برای توضیح نیست
21- نه فقط ایتالیا نیست
یکی از نمونه هاش ایتالیاست زمانی که احمدی نژاد برگشت از این سفر با بغض یاد خاطره ی خاتمی و استقبال شیراک از او افتاد
سابقه های جالبی از برخورد های شخصی در دوبی و جده و آمستردام دارم
22- تفاوتمان در تعریف خوب و بد است
24- نه ولی انگشت به چشم دشمن کردن یکمی شوخی نا مناسبیه
گویا ایشون منتظر جنگ بودند
26- چه جالب
وزیر اقتصاد سابق بارها به سیاستهای اقتصادی دولت ایراد گرفت و اخراج شد
پور محمدی وزیر کشور به چه دلیل اخراج شد؟
27- قضیه ی تاسوکی و بمب گزاری های اخیر هم از یاد نخواهد رفت
29- حتی من هم می توانم تشخیص دهم - جوابتان صحیح نبود
رئیس اول بانک مرکزی را به خاطر مخالفت با تغییر مفهوم بیکاری و چند شاخص دیگه عوض کردند:
تا 4 سال قبل معنی بیکار این بود: هر کس که در هفته کمتر از 16 ساعت کار کند
اما امروز تعریف بیکار این است: هر کس که در هفته کمتر از یک ساعت کار کند
30-از چه حرف می زنی ؟
هنوز هم ایران از ترکمنستان گاز خریداری می کند.
31- تاریخ اثبات کرده که : سابقه ندارد هر گاه ایران به شانه ی روسیه تکیه زده باشد روسیه پشت ایران را در موقعیت بهرانی خالی نکرده باشد.
معامله ی روسیه بر سر ایران در تصویب قطعنامه و رای ممتنع آنها و چینی ها
32-قرارداد سعد آباد زیر نظر مستقیم و با تایید رهبر به امضا رسید
20 برابر شدن قیمت گاز خریداری شده ی ایران از تر کمنستان را می گویم
گویا تمام کارهای ایشان به نظر شما صحیح بود
مرسی!
!!
نتیجه ۱۶ سال دولت به اصطلاح سازندگی و اصلاحات آن بود که مردم آنقدر بی انگیزه و منزجر از زندگی شدند که در زمان لشگرکشی آمریکا به خلیج فارس آرزو میکردند که ایکاش روزی هم به ایران حمله کند..
اما پس از ۴ سال دوره احمدی نژاد مردم اینچنین ناسیونالست و متعصب به وطن خود شده اند..کسانی چون موسوی و کروبی که تریبون صهیونیستها در این کشور شده اند باید هم احساس خطر کنند...
واقعا اگر احمدی نزاد نبود امسال کسی پای صندوقها میرفت ؟؟!!!
زنده باد احمدی نژاد که مخالفت با او هم باعث افتخار ایران شده است..
خداییش اومدن احمدی نژاد انگیزه ای واسه ی حضور کسانی شد که تا امروز از شرکت در انتخابات خود داری می کردند
1. نداشتن نگاه کلان و سیستمیک در عرصه مدیریت دولت دولت نهم ظاهراً ظرفیت و کشش کنش در مقیاس کلانی چون اداره کشور را نداشت. استفاده از مکانیزم سعی و خطا در تخصیص منابع مالی کشور یکی از مهمترین نشانههای این قضیه به حساب میآید. تلاش برای حل مشکلات مردم به صورت فردی و جزئی نتیجهای جز اتلاف منابع عمومی نداشت و باعث گردید تا مشکلات به صورت اساسی و پایهای حل نشود.
2. عدم ثبات در مدیریتها
به عنوان یک اصل پذیرفته شده در تمام دنیا، استانداردی از ثبات در حوزه مسئولین و مدیران وجود دارد و تغییر مدیران بر مبنای اصول مشخصی صورت میپذیرد. در دولت نهم بدون معیارهای روشن و صرفاً بر اساس میزان سرسپردگی به قدرت مرکزی و تمکین از آن، مدیران منصوب یا معزول میگشتند. موضوع وقتی بغرنجتر میشود که برخی مدیران پس از حرف و حدیث فراوان از پستی معزول و مدتی بعد در پستی دیگر منصوب میگشتند. عزلهای متعدد مدیران عالیرتبه در وزارتخانهها و بانکها و ... یکی از مهمترین نشانههای این امر است که نتیجهای جز ایجاد عدم اطمینان در میان مدیران و فعالان امور ندارد. تغییر کامیونی مدیران کارآزموده صنعت و تجارت غیرهمسو با رویکردی یکسره سیاسی و جایگزینی افراد جویای نام در مدیریت بالا تقریباً به رویهای غالب در دولت نهم تبدیل شده است.
3. سیاست خارجی آشفته، بدون برنامه و ماجراجو
بسیاری از کنشهای دولت نهم در عرصه سیاست خارجی ماهیتی "نمایشی" و صرفاً با هدف "مصرف داخلی" صورت پذیرفت. انحراف در برداشت از انقلاب، به مفهوم بازتولید آنارشیسم و بر هم ریختن نظم عمومی در مقابل دیدگاه آرامشطلب و اصلاحی خسارتهای دیر جبرانپذیری را در عرصه منطقهای و جهانی بر جای گذاشته است. در رویکرد معطوف به نتیجه نیز میتوان آثار تخریبهای دیرگذر را در عرصه سیاست خارجی مشاهده کرد. عمق این فجایع تا حدی است که احتمالاً تا مدتها مهندسین جایگزین و جدید سیاست خارجی را با مشکلات عدیده برای برگرداندن اوضاع به وضع سابق (و نه پیشرفت!!) روبرو خواهد ساخت.
4. عوامفریبی
عوامفریبی در کشورهایی که سیاست مدرن را تجربه کردهاند عموماً بسیار کمرنگ صورت میپذیرد. در جوامعی که سیاست در آنها مانند بسیاری حوزههای دیگر حالت تودهوار خود را حفظ کرده است امکان سوار شدن بر روی اموجا احساسات پاک مردم و سپس سوء استفاده از آن میسر است چرا که کانالی برای هدایت این احساسات در مسیر حرفهای وجود ندارد و این مسألهای است که در دولت نهم بیش از هر زمان دیگری پس از انقلاب اسلامی مورد استفاده قرار گرفته است.
5. مشورتناپذیری و عدم التزام به خرد جمعی
خودرأیی یکی از آفتهای مبنایی دکتر محمود احمدینژاد به شمار میرود. ظاهراً ایشان خود را در تمام زمینهها اعم از اقتصاد، سیاست، جامعهشناسی، هنر، ورزش و ... صاحبنظر میدانند و احساس نیازی به نظرات کارشناسی هیچ موافق و مخالفی جز حلقه محدود اطرافیان خود ندارند. همین عدم تمکین از خرد جمعی باعث تبدیل فرصتها به تهدید و برجسته گشتن نقاط ضعف کشور و آسیبپذیری در مقابل بیگانگان شده است
بقیه در ادامه مطلب
. تشدید و تقویت نیروهای گریز از مرکز میان فعالین سیاسی - اجتماعی
ایجاد شکافهای کینهورزانه و اساسی میان فعالان سیاسی در هر جامعهای یکی از خطرناکترین عوامل تهدید منافع ملی و ناکارآمدی سیاسی محسوب میشود. آقای احمدینژاد با ایجاد یک جبهه حداکثری از مخالفان و متهم کردن آنان به ناکارآمدی و فساد اقتصادی و سیاسی عملاً حکومت را در معرض بیاعتمادی مردم قرار داد و فعالین را بیش از پیش از رسیدن به راه حلهای حرفهای در سیاست دور ساخت.
7. به چالش کشیدن مبانی اساسی نظام جمهوری اسلامی از جمله در مسأله جمهوریت (و دموکراسی)
محمود احمدینژاد با طرح این شعار که مردم از شنیدن نام دموکراسی حالت تهوع میگیرند و نیز با بسیاری از عملکردهای دیگر خود عملاً رکن جمهوریت و رجوع به آراء مردمی را مورد هجمهای تمامعیار قرار داد تا بیش از پیش نگرانی مردم و فعالین سیاسی از گروههای مختلف را برانگیخته باشد. این رویکرد خطرناک در تعارض واضح با آرمانهای حضرت امام(ره) و آرمانهای انقلاب اسلامی در درازمدت میتواند موجبات از بین رفتن تعادل سیاسی را در ساختار نظام جمهوری اسلامی فراهم آورد.
8. تمرکز بیشتر قدرت در فرم فردی و عدم التزام به پخش قدرت
دولت نهم بر خلاف شعارهای خود بیش از هر دولت دیگری قدرت سیاسی را در خود(و شاید در خود رییس جمهور) متمرکز کرد تا عدم التزام خود به جمهوریت نظام و حاکمیت مردم را نشان دهد. این رویکرد که امروزه یکی از منابع فساد سیاسی محسوب میشود یکی از دلایل اصلی مقابله با حکمرانی خوب و انحصارگرایی متمرکز به شمار میرود.
9. عدم ارائه آمار دقیق و شفاف از عملکرد اقتصادی دولت پس از سال 85
کمترین انتظاری که از دولت نهم که سال 84 شعار شفافیت را در گوش همگان فریاد میکرد ارائه آمار روشن از عملکرد خویش خاصه در زمانی که قیمت نفت و درآمد آن به صورت رؤیایی افزایش یافت، بود. اما عملاً از سال 85 به بعد چنین آمارهایی اعلام نشد تا شبههها بیشتر از قبل دامن گیر دولت نهم گردد. اینگونه است که با وقاحت هر چه تمامتر سرنشینان دولت نهم منتقدان خود را به خاطر تخمین میزان درآمدها، میزان کسری بودجه و ... به باد ناسزا میگیرند. شاید این معنی جدیدی در شفافیت حکومتی است که از برکات دولت نهم محسوب میگردد.
10. انحلال ارکان مدیریت کشور از جمله سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور
سازمان مدیریت و برنامهریزی که سابقهای طولانی در مدیریت مالی کشور دارد مانند بسیاری نهادهای دیگر در دولت نهم، به صورت یک شبه توسط رییس جمهور منحل شد تا نگرانیها و انتقادات بسیاری از مدیران و اقتصاددانان را برانگیزد. دلیل این عمل از سوی رییس جمهور بروکراسی مزاحم و ناکارآمدی این سازمان عنوان شد تا بودجه به صورت مستقیم در اختیار استانداران قرار گیرد. شکستن مانیتور جریان نقدینگی کشور در حالی صورت پذیرفت که در حال حاضر و به گزارش سازمان بازرسی کشور انحرافهای مالی بسیاری در گزارشهای تفریغ بودجه سالهای 85،86 و 87 دیده می شود. ناپدید شدن بیش از 1000 میلیارد تومان تنها در یکی از سال ها و نیز کسری بودجه شدیدی که برای امسال پیش بینی می شود از تبعات این اقدام کم سابقه آقای رییس جمهور به حساب میآید. جالبتر اینجاست که ایشان اخیراً این کار را از اهداف شهید رجایی می خواند تا دوباره از وجهه این بزرگوار سوء استفاده کرده باشد
11. تعلیق یا انحلال حدود 18 شورای عالی تصمیمگیری در کشور از جمله شورای پول و اعتبار، شورای عالی اقتصاد
عطف به مورد قبل بسیاری از مراجع تصمیمگیری مدیریت کشور به سرنوشت سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور دچار شد تا همه تصمیمات به صورت یک شبه و بر اساس تمایلات و منویات یکنفره صورت پذیرد. دلیل این تصمیم نداشتن وقت از سوی رییس جمهور برای شرکت در جلسات این شوراها اعلام شد اما سؤالی که اکنون مطرح میشود اینجاست که چطور جناب رییس جمهور فرصت سفر استان به استان و دیدار چهره به چهره با مردم آنجا را دارد اما فرصت شرکت در جلسات تصمیمگیری کلان مملکت را ندارد؟! اما واقعیت حاکی از آن است که آقای احمدینژاد هیچ گونه قید و بند الزامآوری از مدیریت جمعی را نمیپذیرد و تک روی در تصمیمگیریها برای ایشان به یک رویه منجر گشته است. ظاهراً ایشان مدیریت جامعه را با اداره یک سازمان کوچک اشتباه گرفته است.
12. تبدیل فرصتهای تاریخی و طلایی ایجاد شده برای ملت ایران به تهدیدهای اساسی
قیمت افسانهای نفت و درآمد سرشار آن در 4 سال گذشته، تصویب و ابلاغ اصلاحیه اصل 44 قانون اساسی و باز شدن دست دولت در امر خصوصیسازی، زمینگیر شدن نیروها و کشورهای متخاصم ایران در منطقه، از بین رفتن تهدیدگرهای همسایه مانند طالبان و صدام و مواردی از این دست همگی فرصتهای تاریخی در مقابل ملت ایران بودند که از دل آنها تورم 25 درصدی، افزیش حجم دولت و شبهه خصوصیسازی، تصویب 4 قطعنامه علیه ایران در شورای امنیت، تصویب دو قطعنامه در شورای عمومی و نشست ژنو در تأیید هولوکاست بر خلاف نظر ایران و سیل عملیاتهای تروریستی در مرزهای ایران خارج گشت.
13. تشدید فقر، گسترش فساد و تعمیق تبعیض بر اثر عملکرد نامطلوب دولت نهم
رشد سرمایهگذاری طی سالهای 83 تا 85 از 9.79% به 0.5% در حال حاضر کاهش پیدا کرده است. رشد سرمایهگذاری در صنعت از 12.5% در زمان اصلاحات به 2.2% در حال حاضر کاهش پیدا کرد. تا سال 84 حدود 10% از مردم زیر خط نسبی فقر بودند و در سال 86 این عدد به 21% رسیده است. جمعیت زیر خط مطلق فقر نیز در طی سالهای 83، 85 و 86 به ترتیب 2%، 5% و 7% را تشکیل میدهند. بنا بر این طبق آمار در چهار سال گذشته هر سال دو درصد به تعداد فقیران ایران افزوده شده است. در رشد فساد دولتی از رده 84 به رده 121 جهان سقوط کردهایم، به عبارت دیگر و با وجود اینکه اسامی مفسدین اقتصادی در جیب کت جناب رییس جمهور قرار داشت فساد سیستماتیک و دولتی افزایش داده شد. ضریب جینی نیز که شاخص تبعیض اقتصادی است در این سالها با افزایش روبرو است. حال سؤال اینجاست که مگر دولت نهم با شعار فقر، فساد و تبعیض به پا نخواست؟ عملکرد فوقالعاده ضعیف و ناکارآمدی دولت نهم عملاً دلایل وجودی آمدن خود به صحنه را تشدید کرده است.
14. تحدید رکن عقلانیت در کنشها
بسیاری از کنشهای دولت نهم تنها در سخنرانی و نمایش خلاصه شد. با این وصف و بدون داشتن استراتژی رکن کنش عقلانی در کاملاً به محاق تعطیلی کشیده شد. کنشهایی که بسیار دوست داشتند که ایدئولوژیک وانمود گردد تا از بار سرزنشهایی که به واسطه غیر عقلانی بودن آنها نثار دولت میشد، کاسته شود اما در واقع این کنشها هیچ ارتباطی به اعتقادات اسلامی و ایدئولوژی انقلاب اسلامی نداشت؛ چه اینکه یکی از شاخصهای انقلاب اسلامی همین کنش بر مبنای عقلانیت بود و این مسأله در جای جای آن دیده میشود.
15. تشدید پدیده فرار مغزها علیالخصوص دانشجویان نخبه به کشورهای دیگر
بسیاری از نخبگان کشورمان که در فضای تیره و تار ترسیم شده به واسطه رفتارهای غیر قابل توجیه دولت قرار گرفته بودند؛ عطای ماندن در کشور را به لقای آن بخشیدند و برای ادامه تحصیل یا کار در کشورهای دیگر از کشور خارج شدند. بحث اصلی اینجاست که تا چه اندازه میتوان این خروجها و بازنگشتنها را توجیه کرد؟ آیا بضاعت و توان نسل ایرانی برای تربیت و استفاده از نخبگان و فرزندان خود نامحدود است؟
16. بدعتگذاری در استفاده از روشهای غیرمتعارف مانند پخش نقدینگی و کالا در سطح وسیع برای جلب آراء
شاید در برخی حوزههای انتخابیه مجلس شنیده میشد که قبل از این به دلیل امکان منطقهای متأسفانه عدهای از کاندیداها برای جلب آراء مردم به پخش اقلام مادی و غیرمادی در میان روستاها و ... رو میآوردهاند. چه اینکه با دادن وعده و وعید به سران اقوام نیز برخی از اثرگذاریها را پیگیری مینمودند. اما در انتخابات پیش روی ریاست جمهوری شنیدهها از یک بدعت نامیمون و عجیب در سطح کشور و جهت انتخابات ریاست جمهوری دهم حکایت میکند. آنجا که همان روشهای غیراخلاقی و نامتعارف قانونی توسط ستاد آقای احمدینژاد انجام میشود که اگر این رویه در چنین سطحی ادامه پیدا کند در سالهای آینده افراد از هیچ حربهای برای دستیابی به قدرت در مبارزات انتخاباتی رویگردان نخواهند بود به میزان زیادی سلامت مبارزاتی انتخاباتها در سطح کلان زیر سؤال خواهد رفت.
17. استفاده از نیروهای غیرمتخصص در مناصب غیرمرتبط
در دولت نهم صرفاً به دلیل استفاده از نیروهای جوان حامی رییس جمهور و با شعار میدان دادن به جوانان یکی از تجربههای غیرمعمول که در هیچ کجای جهان سابقه نداشته است انجام شد؛ چه اینکه دنیای مدیریت با جوانگرایی تقابل ندارد اما از اینکه ایشان پلههای آبدیده شدن و ترقی را بدون مراحل طبیعی خود طی کنند نتیجهای جز از بین رفتن امکانات عمومی حاصل نمیشود. مسأله به همین مورد ختم نمیشود چه اینکه بسیاری از افراد با سن و سالهای بالاتر نیز که تخصص و تجربه کارهای کلان را نداشتند با استدلال نمایشی شکستن قفلهای مدیریتی و باز کردن آنها به روی همگان و درآوردشان از انحصار یک عده محدود وارد حوزه مدیریت کلان شدند که امروز و پس از گذشت چهار سال ناتوانی شدید آنها در مسائل اجرایی کشور محرز گشته؛ ضمن اینکه اقدام مؤثری نیز از سوی رییس جمهور برای جبران معضلات خودساخته دیده نمیشود که لزوماً هزینه این بیبرنامگیها و لجبازیهای دولت بر گرده مردم تحمیل و از جیب آنان تأمین خواهد شد.
18. انتصاب مسئولینی با سوابق غیر شفاف مانند کردان، محصولی و مشایی که با رفتار غیر معقول خود موجبات وهن نظام را فراهم آوردهاند
یکی از دغدغههای انقلابیون ایران استفاده از مسئولان پاکدست و سلیمالنفس در مناصب اجرایی ملت بود. متأسفانه در دولت نهم به صورت یکباره قبح بسیاری از این مسائل شکست و حضور متعدد افرادی با مختصات کاملاً متفاوت با رویکرد ارزشی و انقلابی در دولت و دفاع جانانه آقای احمدینژاد تا آخرین مراحل (حتی پس از آنکه از بسیاری از تخلفات آنها مطلع میگشت) نشانهای از عدم خواست دولت بر استفاده از نیروهای متعهد بر خلاف تمام شعارهای رنگارنگی که سر داده شد، دارد. این اتفاقات نتیجهای جز از بین رفتن آبروی نظام اسلامی نداشت.
19. سیاسی کردن همه چیز از جمله ورزش کشور و بالطبع گرفتن نتایج بسیار ضعیف در رشتههای مختلف ورزشی
یکی از حوزههایی که در سالهای اخیر مورد هجمه سیاسی کاری دولت نهم قرار گرفته است ورزش کشور است. گرفتن نتایج بسیار ضعیف یکی از نتایج طبیعی نداشتن رویکرد اصولی و علمی در مدیریت ورزش کشور است. این حوزه نیز مانند حوزههای دیگر تحت عزل و نصبهای سیاسی روزگار پریشانی را سپری میکند و در برخی رشتهها موجبات جریحهدار شدن غرور ملی را فراهم آورده است.
20. عدم تخصیص بهینه درآمدهای نفتی
دولت نهم عملاً با نداشتن برنامه و با بهانه تحریمهایی که علیه ایران وجود داشته است و البته بخش عمدهای از آن محصول عملکرد غیرمنطقی خود دولت در عرصه جهانی است با بر باد دادن حدود 300 میلیارد دلار درآمد سرشار نفتی دولت و تبدیل بخش عمدهای از آن به تورم به رغم وعده دولت در آوردن نفت بر سر سفرههای مردم یک فرصت تاریخی برای توسعه ایران را از بین برد. بدین صورت است که دولت با وجودی که حقوق معوقه معلمان؛ کارگران و ... را در سیاهه خود دارد به پرداخت کمک به مردمی که در سفرهای استانی به استقبال آقای احمدینژاد میآیند میپردازد
21. تعلل در انجام طرحهای توسعه پروژههای کلان و تمرکز بر راهاندازی پروژههای غیرکارشناسی شده
نفسهای برخی پروژههای ملی مانند عسلویه که با تلاش بسیار و مدیریت موفق در زمان اصلاحات آغاز شد امروز در میانه راه به شماره افتاده است. به جای تمرکز بر توسعه و تکمیل این پروژهها امروز دولت درصدد انجام بسیاری از پروژههایی است که غیر کارشناسی شده بوده و هیچگونه توجیه فنی و اقتصادی ندارد. از جمله این موارد میتوان به راهاندازی واحدهای پتروشیمی در شهرهایی اشاره کرد که در تأمین آب شرب خود نیز دچار مشکل اساسی هستند.
22. تحدید آزادیهای اساسی مصرح در قانون اساسی
محدود ساختن شدید فعالیتهای اجتماعی و سیاسی درون دانشگاهها، برخورد با فعالین دانشجویی، تهدید اساتید منتقد، فعالیت شدید کمیتههای انضباطی در مواجهه با حوزه فوقالذکر که در مهمترین پروژه میتوان به مورد دانشجویان ستارهدار اشاره کرد از جمله نتایج کارنامه فرهنگی دولت در حوزه آزادیهای قانونی و مشروع است.
23. برخورد با تشکلهای سیاسی؛ مدنی و صنفی و ایجاد محدودیت در قبال آنها
دولت نهم در عین طرح شعارهای پر طمطراق رویکردی بسته و ضد فرهنگی در قبال تشکلهای قانونی در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی، مدنی و صنفی داشت. ندادن مجوز برای انتشار روزنامه، برخورد با فعالین این تشکلها، تهدید حامیان آنها و تلاش برای کانالیزه کردن فعالیتهای آنها در جهتی که مطلوب نظر دولت نهم بود در مجموع باعث ایجاد رخوت و بدبینی شدید در میان فعالین این تشکلها و حامیان آنها گردید.
24. عبور و مرور مکرر از قانون از جمله هزاران مورد تخلف از برنامه بودجه
دولت که خود باید مروج رعایت قانون باشد عملاً در موارد بسیار زیادی از قانون عبور کرد. خاصه دولت نهم به دلیل درآمدهای نفتی سرشار و به دلیل نداشتن تفکر کلگرا و سیستماتیک جهت مدیریت درآمدهای ناگهانی در مورد قانون بودجه تناه در یک سال حدود دو هزار تخلف از قانون مصوب را تجربه کرد. تا جایی که این عبور و مرورها کم کم به یک رویه برای دولت تبدیل شد و مجلس نیز ناتوان در برخورد و ممانعت از این امر ظاهر شد.
25. عدم پیگیری دیپلماسی اصولی و با ثبات و فراری دادن سرمایههای خارجی
بر خلاف ادعای دولت مبنی بر دیپلماسی اصولگرایانه تنها میتوان بر این کارنامه نام ماجراجویی را گذارد. رفتارهایی که نه استراتژی، نه هدف و نه چهارچوب مشخصی نداشت و صرفاً در پی انجام نمایش و تبلیغ برای مقاصد خود بود که بسیاری از این تبلیغات نیز مصرف داخلی داشت. این ماجراجویی در برخی موارد منجر به فاجعههایی میشد که به همت رسانه ملی! و نمایش معکوس به یک فتح و افتخار تعبیر میگشت. در بررسی معطوف به نتیجه نیز از تصویب 4 قطعنامه در شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران، تصویب دو سند در تأیید هولوکاست در شورای عمومی سازمان ملل و نیز کنفرانس دوربان 2 اشاره کرد. از دست دادن بسیاری از فرصتهای منطقهای و تیره شدن روابط با کشورهای عربی منطقه نیز از جمله این موارد هستند.
26. زمینهسازی برای تثبیت رژیم صهیونیستی در محافل بینالمللی به واسطه مظلومنمایی آنها
رژیم صهیونیستی اتفاقاً از عملکرد پرآشوب دولت نهم استفادههای فراوانی نمود و با مظلومنمایی در محافل بینالمللی و نفوذ در دستگاههای تصمیمساز و القای این مطلب که در برابر خطر تجاوز قرار دارد عملاً بسیاری از فشارهای سابق بینالمللی علیه خود را که به واسطه کشتارها و جنایتها در لبنان و فلسطین ایجاد شده بود از بین برد و آنها را دفاع از خود نشان داد.
27. تبدیل شدن ایران به واردکننده در بسیاری از اقلام اساسی از جمله در حوزه کشاورزی
در حالی که در زمان اصلاحات در برخی اقلام اساسی مانند گندم ایران به خودکفایی رسیده بود در حال حاضر و به دلیل مدیریت غلط دولت در حوزه کشاورزی روند معکوس وابستگی آغاز شده و امروز ما یکی از واردکنندگان اصلی در برخی از این اقلام خاصه از آمریکا هستیم.
28. بر هم ریختگی رویههای عمومی و اجرایی کشور و جانشینی آنها با سلیقه شخصی
تصمیمگیریهای فردی و سلیقهای یکی از رویههای معمول در دولت نهم و شخص آقای احمدینژاد بود. در حالی که بسیاری از صاحبنظران فرهنگی، اقتصادی و ... به شدت در برابر رفتارهای خطرساز دولت در حوزههای مربوطه ابراز نگرانی مینمودند، آقای احمدینژاد همچنان بر تصمیمهای خود پافشاری و در عملیاتی کردن آنها تعجیل مینمود. برهمریختگی رویههای عمومی که محصول تجمیع تجربههای دولتهای قبلی و بعضاً پیش از انقلاب بود موجبات لجامگسیختگی تصمیمات دولت نهم را فراهم آورده است.
29. کاهش تعداد انتشارات کشور و رکود بیسابقه در حوزه نشر اجتماعی - سیاسی
آمارها حاکی از کاهش قابل توجه تعداد انتشارات کشور (از 8000 به 3000) در دولت نهم است. این رویکرد در قبال روزنامهها خاصه روزنامههای سیاسی مخالف نیز صادق است. از این رو محتوا و کیفیت مطالب منتشر شده نیز در سالهای اخیر با افت شدیدی روبرو بوده است.
30. گسترش نگاه امنیتی به دانشجویان و هنرمندان، معلمان و کارگران
تبدیل دغدغههای صنفی گروههای مختلف اعم از دانشجویان و هنرمندان، کارگران و معلمان و ... به چالشهای سیاسی و امنیتی، نداشتن سیاستهای روشن در قبال قومیتهای و اقلیتهای مذهبی و زمینهسازی برای تحریک آنها و نفوذ بیگانگان در مناطق مرزی یکی از نقاط ضعف جدی دولت نهم در رصد و مدیریت فضای روانی جامعه بود. بیشک نفوذ بیگانگان در جوامعی راحتتر صورت میپذیرد که اقتصاد ضعیف، ساختارهای فرهنگی غیر اصیل و ... داشته باشند. بنا بر این راه حل این مسأله گسترش نگاه امنیتی به فعالیتهای دانشجویان و هنرمندان، معلمان و کارگران نیست.
31. ترویج نگاه خرافهگری و انحرافی در مسائل دینی خاصه در حوزه مهدویت
پیش از این متداول بود که هر کس راجع به دیدن ولی عصر(عج) اظهار مطلبی میکرد بر مبنای سند مکتوب حضرت کذاب قلمداد میشد. متأسفانه در دولت نهم مرزهای بسیاری از مسائل اعتقادی حساس از جمله در مورد مهدویت در نوردیده شد. ترویج نگاه خرافهگری و طرح مسائل انحرافی مانند هاله نور، عنایات ویژه ولی عصر(عج) به دولت نهم و ... انتقاد علما و مراجع را نیز برانگیخت.
32. برهم ریختن ساختارهای اجتماعی و به محاق بردن گروههای مرجع
زمانی که ساختارهای اجتماعی که در ارتباط وثیق با هنجارهای غیررسمی عمومی قرار دارند در معرض تخریب و هجمه قرار میگیرند زمینه برای بیشتر تودهوار شدن آن جامعه فراهم میگردد. نقش گروههای مرجع در ایجاد این ساختارهای اجتماعی نیز انکارناپذیر است. برای مثال ایجاد محورهای اجماع ملی در ارتباط با چالشهای کلان پیش روی یک جامعه در مقیاس جهانی (برای مثال مسأله هستهای یا جنگ) و در زمانهای حساس یکی از کارویژههای این ساختارها است. در دولت نهم ساحت مراجع، دانشجویان، معلمان و هنرمندان و ... بیش از پیش در معرض توهین و تحقیر و برخورد قرار گرفت که نتیجتاً باعث دلسردی آنان و نیز جامعه از اثربخشی کنشها و تصمیمات آنها گردید.
33. به محاق بردن اخلاق سیاسی
پس از دوران اصلاحات یکی از کلیدواژههایی که در عرصه سیاست رونق زیادی پیدا نمود، اخلاق سیاسی بود. صرف نظر از اینکه بسیاری ورود اخلاق به سیاست را ناممکن دانسته یا ممکن در نظر و ناممکن در عمل بخوانند سیدمحمد خاتمی عملاً نشان داد که عملی ساختن این مسأله در نظام اسلامی- انقلابی که مبانی نظری خود را به طور قوی از مباحث دینی میگیرد ناممکن نیست. متأسفانه در دولت نهم و بر خلاف بسیاری از حرفها و نظرات، عملاً اخلاق سیاسی حداقل به عنوان یک پرنسیب کنش مدنی به بوته فراموشی و اضمحلال سپرده شد تا نظام اسلامی یکی از سختترین دورههای خود به لحاظ تطابق نظر و عمل را سپری سازد.
34. نفاقکرداری به واسطه قدسیگفتاری و عرفیرفتاری
عطف به شماره قبل می توان عدم تطابق گفتار و رفتار دولت را در نفاق کرداری و نداشتن پرنسیپ تلقی کرد. دولت بیش از هر دولت دیگری قدسی گفت اما عرفی رفتار کرد بدون اینکه در نظر داشته باشد عرفی رفتار کردن الزامات خاصی دارد که صرفاً با حرف و شعار محقق نمیشود.
35. طرح وعدههای عدیده و بیپشتوانه در داخل و اختصاص کمکهای فراوان به کشورهای خارجی از جیب ملت
موارد متعددی از وعدههای دولت نهم چه آنها که در زمان تبلیغات دور قبل مطرح گردید و چه آنهایی که در طول چهار سال ریاست جمهوری بیان شد بدون عملیاتی شدن صرفاً جهت تهییج مردم باقی مانده است. نتیجه آنکه سطح توقع مردم از دولت به صورت خاصی افزایش یافت ولی عدم تحقق آنها بیش از پیش مردم را از حضور در صحنه دلسرد و رابطه دولت-ملت را سستتر میسازد. در کنار اینها باید به مبلغ قابل توجه کمکهای دولت نهم به کشورهای خارجی (بیش از 4 میلیارد دلار) اشاره کرد که باز به دلیل نداشتن اصول دیپلماسی نمیتوان به اثر بخش بودن آنها اطمینان داشت. ضمن اینکه در کشوری که هنوز مردم خود با فقر و مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم میکنند اختصاص چنین کمکهایی شاید توجیه فنی و نیز اخلاقی نداشته باشد و پس از مطرح شدن در عرصه عمومی باعث بیاعتمادی عمومی و ناراحتی مردم را فراهم میآورد.
36. کاستن از شأن فرهنگی ریاست جمهوری به واسطه استفاده از ادبیات مخصوص دولت نهمی در مواجهه با دیگران
یکی از اتفاقات عجیب در دولت نهم استفاده از ادبیات مخصوصی بود که از سوی ایشان به مردمی بودن تعبیر میشد در حالی که در بین مردم نیز چنین ادبیاتی رایج نبود. برای نمونه آیا مردم در خطاب کردن دوستان یا حتی مخالفان خود به صورت پیوستهای از تعابیر ناشایست استفاده میکنند؟ عبور دادن یکی از وزرای کابینه از درون لوله آب به دلیل عملکرد نامناسب (اگر درست باشد!) یا بزغاله خواندن مخالفان و کمشعور خواندن ایشان، آن هم از تریبون و جایگاه رییس ملت فرهیخته و با نزاکت ایران امری قابل قبول و مردمی است؟ یا صرفاٌ مسیر را برای ساختارشکنی بیشتر فرهنگی و گسترش لمپنیزم در بالاترین سطح ممکن آن فراهم میآورد؟ آیا تحقیر هیأت دولت از جمله وزرا با ادبیاتی سخیف و توهین به مخالفان با ادبیاتی سخیفتر مردمی کردن حکومت است؟
37. زمینهسازی برای ورود نظامیان به مسائل سیاسی و دخالت آنها در این حوزه بر خلاف نظرات صریح بنیان گذار انقلاب اسلامی
بسیاری از مسئولینی که در دولت نهم به مشاغل حساس سیاسی دست پیدا کردند سابقهای نظامی داشتند. این تمایل عجیب آقای احمدینژاد به استفاده از نظامیان در پستهای سیاسی و نیز ورود نظامیان به حوزههای اقتصادی در این دولت مکانیزمهای کلاسیک و طبیعی انجام امور به وسیلۀ فعالین خود آن حوزه را دچار اختلال جدی نمود که نهایتاً نارضایتیهای روزافزونی را برای لایههای متعدد فعال در هر حوزه ایجاد کرد. نتیجه این رویکرد آن شده است که امروز برخی از نظامیان بر خلاف نظر حضرت امام(ره) صراحتاً از تکلیف خود برای ورود در عرصه سیاسی و دخالت بسیج و ... در انتخابات دفاع میکنند.
38. کاهش جایگاه و توهین به نخبگان
آن روزی که رییس محترم جمهور در دفاع از دروغگویی وزیر کشور خود مدارک تحصیلی را ورقپاره خواند بسیاری از اهالی دانشگاه احساس تحقیر کردند چه آنکه ایشان خود را متعلق به این خانواده میدانست اما شاید به خاطر همین رویکرد بود که بخش عمده ای از این خانواده بزرگ در پاسخ غیر رسمی خود به دولت و رییس جمهور عملاً او را خارج از خود قرار داد. افتخارات دولت نهم در برخورد با دانشگاه و نخبگان به همین جا ختم نمیگردد؛ بازنشسته کردن اساتید منتقد به صورت فلهای، عدم اعتماد به دانشگاهیان برای انتخاب رؤسای خود، طرح لزوم انجام انقلاب فرهنگی دوم در دانشگاهها و نیز ضرورت هدایت دانشگاهیان از ضلالت توسط حامیان دولت نهم همگی زمینهساز تشدید بیاعتمادی دانشگاهیان و نخبگان به دولت و نیز حامیان آنها گردید.
39. ارائه تفسیر حداقلی از اسلام سیاسی و تبلیغ بستهترین نوع ممکن از دایره خودیها در نظام اسلامی
در دولت نهم سنت "تکفیرگری سیاسی" به اوج خود رسید. گویی تمام دولتهای قبلی خائن به انقلاب بوده و ناشایست رفتار نمودهاند و تنها این دولت و حامیان او هستند که نگران انقلاب و آرمانهای آن هستند. بدینگونه بود که افتخار به ثمر رسیدن بسیاری پروژههای کلان ملی صرفاً به دلیل عملکرد دولت نهم مصادره به مطلوب شد و دولتهای قبل نافرمان و در تقابل با خواستهای مردم. خارج خواندن و تلاش برای خارج ساختن سایرین از دایره نیروهای انقلاب با حرارتی وصف ناپذیر در این دولت صورت گرفت تا مدل عملی جدیدی از انحصارطلبی پس از انقلاب را به نمایش گذاشته باشد.
40. از بین بردن بخش عمدهای از سرمایه اجتماعی
دولت نهم به واسطه حاکم کردن دیدگاههای متصلبانه و از بالا به پایین خود در حوزه مسائل اجتماعی بخش عمدهای از سرمایه اجتماعی مردم خاصه در رده جوانان را زمینگیر و بدون استفاده قرار داد. برخوردهای انتظامی با جوانان بر خلاف شعارهای وعده داده شده و توجه گزینشی به لایهای از جوانان حامی دولت به نوعی قطبی کردن فضا در میان جوانان دامن زد. مهمتر از این بیاعتمادی به جوانان برای کنشهای اجتماعی مطلوب خود از ثمرات این نگاه بسته قلمداد میشود.
بازم بگم؟
بگم؟
دوست عزیز از ساعت هشت صبح امروز تبلیغات انتخاباتی ممنوع شده
نبینم فردا صبح هم دوباره پست هوا کردی ها!
بیایید قانونگرا باشیم
جناب رود سرابی اینجا محل اظهار نظره نه کپی کردن روزنامه ها ....!!!!..مثل اینکه اشتباه گرفتید.
البته در باره طرفداران موسوی قابل توجیهه..!!
هرچی به احمدی نژاد بچسبه گشت ارشاد نمی چسبه!
آخه گشت ارشاد چه ربطی به رییس جمهور داره؟
با ابلاغ و تاییدهای مکرر رئیس جمهور این کار پا گرفت و کنترل شد و ادامه یافت و در آخر تبدیل شدند به متر سگ هایی که باید کرامت انسان ها را پاس بدارند
منم به 4 سال نه میگم
و به 8 سال آری میگم
همین چهار سالم قاچاقی مونده
همه این جوش و جلا زدنها مال اینه که:
احمدی نژاد خشم کائنان معبد را برانگیخته است!!!
جناب احمدی درسته من کپی کردم
ولی نظر من دقیقا همونی هست که کپی کردم
یعنی دقیقا با اون چیزی که کپی کردم موافقم و نظرم همینه
اگه متوجه نشدید بگید تا بازم براتون بیشتر توضیح بدم
البته در مورد طرفداران آقای احمدی نژاد چندان هم عجیب نیست
شوخی کردم جناب احمدی یه وقت به دل نگیری
من همه طرفدارای دکتر رو دوست دارم
برای رای دادن به موسوی هم دچار تردید شده ام ولی امکان نداره به احمدی نژاد رای بدم
موفق باشی
احمدی که شجاع نبود، بی کله بود
همون مشکل دوستان اینه که فقط دیکته می کنند بهشون و بعد هم میشه نظر خودشون که همه ما آدم ها همینیم
ولی ای کاش چشمامونو بازتر می کدیم
آقای فاضل و آقای احمدی به جای اینکه به حاشیه بریم بهتره بگید با کدوم یک از اون چهل مورد مخالف هستید
من برای تک تک اون چهل موردی که بالا نوشتم مصداق دارم و سندش هم موجوده
بگید تا من همین جا براتون توضیح بدم
جناب رودسرابی من یه مبحث کلی رو گفتم وگرنه نظر و تفسیر و برداشت هر کس محترمه
والله اینقدر حرف دارم روی این مطالبتون ولی به دلیل اینکه خیلی زیاده و خستم معذورم از بحث در مورد کامنتتون
دلایل مسخره ای عنوان کردی سیب زمینی انتخاباتی!
منم به میرحسین رای نمیدم چون میگه چیز !
مرسی
نمی تونم ببینم مردم رو با قاقا گول می زنن
تکه کلام داشتن بهتره یا دروغ گفتن؟
دروغ > دروغ +تهمت+غیبت+افترا+توهین
+مغلطه گری
+مافیا بودن+خیانت+بی شرمی +وطن فروشی+قدرت طلبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کدوم طرف سنگین تره؟
اینجا انتخاب بین بد وبدتر مطرح میشه
سلام آقای دکتر
یادش بخیر شبهای تبلیغات انتخابات نهم ، یادش بخیر بالا رفتن از درخت های کنار خیابان و چسباندن پوسترهای معمولی و بی کلاس ! شما ، یادش بخیر صدای ضربان قلبم هنگام شنیدن نتیجه ی انتخابات ، یادش بخیر شیرینی دیدن تصاویر سفرهای استانی ، یادش بخیر شیرینی موفقیت های بی نظیر هسته ای و سلولهای بنیادی ، یادش بخیر شیرینی لحظه ی پرتاب ماهواره ی امید ، یادش بخیر احساس غرور کردن های ما هنگام صحبت های شما در سازمان ملل و آن دانشگاه آمریکایی و کنفرانس دوربان و ... یادش بخیر دیدن چندین و چند باره ی لبخند رضایت رهبر معظم از اقدامات دولت شما و حمایتهای همیشگی این نائب امام زمان از شما و دولتتان ، و صدها و صدها یادش بخیر دیگر که فهرست کردنش ماجرای مثنوی هفتاد من کاغذ است ، و حتی یادش بخیر حرص خوردن های ما از دست حرفهای نسنجیده و بی ربط آقای مشایی ! و ماجرای مدرک کذایی جناب کردان !.
آقای دکتر ، امشب در طول دیدن دوباره فیلم تبلیغاتی بارها گریستم .
گریه کردم همراه پسرکی که برای دیدن شما مسیر طولانی ای دویده بود و صد تومان صدقه داده بود تا ببیندتان.
اشک ریختم با آن پیرزن بیمار و بی مسکن که از لطف شما مشکلاتش حل شده بود.
گریه کردم با دختر تنیس باز ایرانی ساکن فرانسه که از اینکه ایران را سربلند کرده اید احساس غرور میکرد و می گریست.
و اشک ریختم با دختر شهیدی که شما را پر کننده ی جای پدر می دانست.
آقای دکتر ، چه غم اگر تعدادی مرفه بی درد شما را نفهمند ؟! اینها قبل از شما هم نه اسلام را فهمیدند و نه امام را و نه انقلاب را و نه رهبری را.
آقای دکتر ، بگذار تعدادی دخترک دانشجوی بزک کرده و پسرک دانشجوی شهوت پرست در هم بلولند و برقصند و موج مکزیکی براه بیندازند علیه شما. این موج هیچ چیز را با خود نخواهد برد جز آبروی مخالفانت را .
آقای دکتر ، بگذار تمامی احزاب از رقیبان شما حمایت کنند ، مگر دوره ی قبل که مردم شما را پسندیدند حزبی پشتیبان شما بود ؟! جنگ احزاب است دیگر!
متدینین ما می فهمند شباهت قرآن های بر نیزه شده را با شالهای شبز !
مگر ندیدی حمایت شان از شما را در مراسم بیت رهبری و شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه شان را در حضور بعضی ها !
آقای دکتر ، ما حمایت از شما را عین حمایت از ولایت می دانیم ، وقتی که « مادر» در راه حمایت از ولایت سیلی می خورد و پهلویش می شکند دیگر چه باک از آن همه فحش های ناموسی و زشتی که در این دو هفته بخاطر نوشتن در این وبلاگ در حمایت از شما نوش جان کرده ایم ؟!
آقای دکتر ، باز هم با شمائیم و از شما حمایت خواهیم کرد ، نتیجه هرچه می خواهد باشد. از « روح الله » آموخته ایم که مأمور به وظیفه باشیم نه نتیجه.
مـا زنــده از آنیــم که آرام نگیـــریـم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
والسلام
کم گوی و گزیده گوی چون در کز کم تو جهان شود پر