سبز!
اندیشه ها سبز!
خلق در شلوغی اذهان خویش گم می شوند
من در سکوت خلوت این لحظه ها سبز!
آب روان است و سرو بلند
گنجشک غرق در جیک جیک و خوردن دانه ها سبز!
وقتی شب ها راست می کنند، راه می کشند و راهنما
استاد در بی راهی گذشته از همه ی راهها سبز!
ببین صدای شکستن در همه جا پیچیده
کسی نمی بیند انعطاف همه ی آفریده ها سبز!
از هم جدا می شوند برای یافتن بهتر
نمی دانند خود بهترین اند و عشق بهترین ها سبز!
این آسایش آن را آرزو داشت و آن آرامش این را
آسایش و آرامش می خندیدند به این آرزوها سبز!
دین پدید آمد کافر ساخته شد کفر پدید آمد تمسخر ساخته شد
عشق بود و می دید این پدید آمدن و نابود شدن را و ماند تا فرداها سبز!
یکی تعصب دارد بر مکتب و دیگری تعصب دارد بر بی مکتبی
حقیقت در آرامش است و آرامش در مهربانی ها سبز!
می دوند در جاده ها برای رسیدن به مقصد
مقصد کجا بود؟ همان درک جاده ها سبز!
تو رفتی و استاد تنهایی های من شدی
من اینجا مهر هدیه می کنم به همه ی تنهایی ها سبز...
آغوش ها سبز!
سبز ...!
[ دیوان آزادمرد! ]
سبز سبزم ریشه دارم
من درختی استوارم
من برای رسیدن به آزادی
جان خود را در دست نهادم
زنده باد میرحسی موسوی
زنده باد
زنده باد !!!
زنده باد!
زنده باد!
خودشو کنترل کن
این اتودی بیش نبود
خوب شد
سبز باشید
امروز رشت هستن.زنده باد
زادگاه من
زنده باد بر میر حسین قهرمان
سیاستمداری قابل و متعهد
زنده باد
زنده باااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااد میر حسین