KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

KNToosi.in - همکلاســــی

وبلاگ گروهی دانشجویان ِ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

امشب روح ندارم ؛

داستانک ائه امشب روح ندارم ، یکی از نوشته های خودمه که تو وبلاگم منتشرش کرده بودم ؛ گفتم امشب اینجا بگذارم ، شاید  علاقه مندان استفاده کنند.

تو ادامه مطلب بخونید .

شب بخیر .. 

---------------------------------------









امشب را می سوزم؛ تا صبح .. آخر نمیدانی که چه قدر فنجان چای دلچسب است
آخر نمیدانی که چه قدر تاریک است ، چه قدر سرد است ؛ چه قدر تنهاست ، ..
تمام ستاره ها را چیدم ؛ آنقدر ستاره چیدم که دستانم سوخت.
باز هم حواسش نبود . ...بد نیست بدانید که فِراسَت آدمی را دو چندان میکرد
عقل را میکشت ، چراغ خویش را هویدا میکرد ؛ نورش چشم را میسوزاندو کور میکرد..
از شنفتن قصه هایش گوش نیوشا میشد ؛ هوش سخت میشد
تن را در مسلخ خود دار میزد و دلیلی نداشت




یک روز عصر گفت :
جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد(حافظ)ـــ

تازه اون روز فهمیدم که چه جرم هایی هستند که نوشتنی نیستند ؛ کشیدنیند!!!
راستی ؛ جرایم تو چیست ؟


تماشاچی یان بی وقفه تشویقش میکردند و او را تشویش هزار گناه نکرده غم تر میکرد.
جان کلام؛
در نا امیدی بسی امید است
از عشق هراسانم./

19 /ماهی از بهار / 1388

نظرات 3 + ارسال نظر
مهندس سلمان شنبه 26 اردیبهشت 1388 ساعت 00:29

شب یک حس خاصی داره . با این پست تو این حس زیباتر میشه!

رام شنبه 26 اردیبهشت 1388 ساعت 07:33

خیلی زیبا , تاریک و ساکت بود

هانی شنبه 26 اردیبهشت 1388 ساعت 13:57

شاید....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد