یه عالمه دلم تنگ شده ........
واسه خیابون هاش ٬ واسه پیاده رو هاش ٬ واسه سقف شیرونی خونه هاش ٬ واسه از بالای شیطان کوه فریاد زدن و از اون بالا غروب خورشید رو دیدن ٬ واسه کنار شالیزار هاش نشستن و ساعت ها به رویا هات فکر کردن ٬ واسه تو جنگل هاش گم شدن و بعد از ساعت ها سر در گمی اول خودت رو پیدا می کنی و بعد راه رو ٬ واسه ایستادن کنار دریا و منتظر یه موج که وقتی از دور میاد یه نگاه بهت بکنه ٬ واسه شب هاش که آسمونش پر ستاره هست و همه ی ستاره ها باهات حرف می زنن و تو هم دنبال ستاره خودت هستی ٬ واسه صدای بارون وقتی می خوره به سقف شیرونی که بهترین موسیقی دنیاست ٬ واسه رو ایون نشستن و نگاه کردن به برگ درخت ها که باد از میونشون رد میشه ٬ واسه بوی شب بویی که مادر بزرگ خودش اون رو با دست هاش کاشته و انگار به جای بوی شب بو عطر مادر بزرگ رو تو فضای خونه پراکنده می کنه ٬ واسه شب خوابیدن توی ایون و توی پشه بند و صدای پشه ها که اون ور پشه بند التماس می کنن یه دقیقه بیان این ور ٬ واسه خود مادر بزرگ و پدر بزرگ که اذان صبح از خواب بیدار می شدن و بعد از نماز اون قدر یواش کار هاشون رو انجام می دادن که من از خواب بیدار نشم ٬ واسه صبحونه هاش که خودم می رفتم از لونه ی مرغ تخم مرغ جمع می کردم و مادر بزرگ هم با دست های مهربونش واسم نون می پخت و ........................... . یعنی میشه دوباره تکرار بشه ؟
اگه بخوام ادامه بدم هیچ وقت این مطلب تموم نمیشه.
درد و دل زیبا و دلنشینی بود ..
ممنون دوست عزیز
منم ممنونم که درد دل را خواندی
زیبا تر از این حرف هاست
آخه الانم بری بالای شیطان کوه یا کنار دریا باید با دلت - پنبه تو گوشات بکنی و چشات رو از دیگران ببندی که فقط خودت باشی و کوه و یا خودت باشی و دریا و ساعتها با صداش حرف بزنی
باید ساعتای خلوت کردن رو بلد باشی وگرنه اینقدر شلوغه که سخت میتونی آروم بشی
خدا مامان بزرگم رو بیامرزه که......
آره شلوغه - خوب من می دونم چه زمانی برم که بتونم خلوت کنم -
خدا بیامرزتشون
ممنون
ایول وحید جان
گفتی شبهاش پر ستاره است آره تازه ستاره هاش هم بی غرض و مرض هستند مثل اینجا نیست که بیان خودشون رو نشون بدن برن و دیگه پشت سرشون رو هم نگاه نکن.
برای یه چیز دیگه هم دلت باید تنگ شده باشه اونم آدمهای مهربون و بی شیله و ساده است که هر جایی نمی شه گیرشون آورد