روزی نمازگذاری صبح زود به مسجد رفت ولی بین راه زمین خورد. فوراْ به منزل بازگشت و لباس تمیز پوشید و برگشت. این بار نیز در همان جا زمین خورد. بازهم به منزل بازگشت و لباسهایش رو عوض کرد و برگشت ، این بار در همان محل مردی را دید که چراغی در دست دارد و او را تا مسجد همراهی می کند که زمین نخورد.
مرد اولی تشکر کرد و از او درخواست کرد که وارد مسجد شود و باهم نماز بخوانند. اما مرد دوم امتناع می کرد. مرد اول دلیل این کار را پرسید مرد دوم گفت : چون من شیطانم !!! بار اول که مسجد می رفتی من تو را به زمین زدم بلکه از خواندن نماز منصرف شوی اما تو مایوس نشدی و خدا تمام گناهانت را آمرزید. بار دوم زمین خوردی و بازهم می خواستی مسجدت بروی خدا گناهان خانواده ات را هم بخشید. بار سوم ترسیدم زمین بخوری و خدا گناهان جد و آباد و شهرت را ببخشد برای همین چراغ آوردم !!!
چه زیباااااااااااااااااااا
8->
لطف داری
بسیار متن جالب ومفیدوپرمفهومی بود.باتشکر.
منم تشکر می کنم دوست عزیز. موفق و موید باشی
من هر وقت میام کنترل پنل همکلاسی، یکی دو بار پسورد رو اشتباه وارد میکنم که ایشالا گناه همه ی دوستان همکلاسی آمرزیده بشه!
احسنت ولی مواظب باش بلاگ اسکای شاکی نشه با بستن اکانتت گناهان همه کاربران اینترنت رو ببخشه !
بسی شادمان گشتیم!
ممنونم!
خواهش می کنم لطف کردید نظر دادید.
حکایت زیبایی بود ..
از حسن انتخابت ممنونم ..
خواهش می کنم حامد جان. لطف کردی افتخار دادی و نظر دادی.
بسی جالب بود گرچه قبلا خونده بودم
راستی نماز گزار نه نماز گذار
خواهش می کنم ! غلط املایی ما رو بزرگواریتون ببخشید. از بچگی همیشه با ز و ذ تو کلمات "گذار" مشکل داشتم.
جالب بود.مرسی
خواهش می کنم لطف کردید.
قشنگ بود.
نظر لطفته دوست عزیز.
امیر خیـــلی باحال بود.......
ولی بماند طرفم جلبکی بوده ها ...
خب خودش چراغ میبرد
مثکه هی بری روی پوست موز
اره دیگه آقاهه میرفته چراغ میوورده دیگه!
!
ولی گاهی دیر فهمی هم این جوری به نفع آدم تموم میشه دیگه!!
والاااااااااا بخدااااااااا
متشکرم از نظرتون.
راستی یه چیز مهم مهم مهم چراغش کم مصرف بوده یا پر مصرف؟؟؟؟
پرمصرف بوده دیگه. چون اول صبح مثل ساعات اوج مصرف نیست که مواظب باشه چراغش پرمصرف نباشه.
خیلی جالب بود! ممنون.
خواهش می کنم . قدم رنجه فرمودید.