امروز که تو خیابون که با خودم فکر میکردم رو بیلبردای
خیابون ولی عصر یه چیزی دیدم.
این جور نوشته بود :
به موسی (ع) لقب کلیم الله
را داده بودند چون بسیار با خدا ; سخن میگفت ...البته منظورش این بود و این قدر
ساده ننوشته بود...
اگه مام( ما هم) به نحوه صحبت کردنمون با یکدیگه دقت کنیم ، می بینیم که با کسانی بیشتر صحبت میکنیم(میل صحبت داریم) که بیشتر دوستشون داریم .
موضوع صحبتم فرق نیکمه ، دلمون میخواد بیشتر صحبت کنید ..این خواستن دل یه نشانه محبتی بسیار آشکاره و معمولا هم کسی که بیشتر طرف مقابل رو دوست داره کمتر صحبت میکنه و بیشتر دوست داره که بشنوه
بر عکس اینک هست ..خیلی ساده
با لغاتی که همه معنی پیچش رو میدن خواهان کوتاه کردن صحبت میشم(کاملا طبیعی)و میگذزیم..
احتمالا خیلی ها تو دلمون میگیم : این که معلومه ..
خلاصه اینکه همیشه اینجور وقتیه آدم کسیو که دوست داره حاظره هر جوری که
هست سر صحبت رو باز کنه ..فرقی هم نمیکنه چی با شه..این جوری که مشه خیلی
راحت بفهمیم چی کسانیو واقعا بیشتر دوست داریم و بلعکس .
کی کران گیرد ز رنج دوست دوست
رنج مغز و دوستی آن را چو پوست
نی نشان دوستی شد سرخوشی
در بلا و آفت محنــــــــــــــــت کشی
برگرفته از نوشته های خیلی وقت پیش در وبلاگ خودم :
خیلی قشنگ ساده و واقعی
کاملا درست!
!
خیلی جالب بود . پستت رو سند تو آل کردم
اسمایلی
یعنی تأیید
!
!
! توی 360 تت !
دیدیو دیدی؟ اونم قشنگ بود:دی

اونم سفید !

!
ببخشید !execuse me!
بنده بدون حضوره چ ی ز ، کی بود ؟ هان وکیل !
آ ر ه وکیل ! :دی
بدون حضور وکیلام الان هیچ صحبتی !
بنده الان هیچ صحبتی انجام نمی دم.
چون هر حرفی بزنم ممکنه بعداً در دادگاه بر عیله هم استفاده بشه !
خاســم(خاسمو با تشدید بخون!) سفید رأی بدم اما نشد !
پیش پیشی:دی! پیشه خودم بززا حرفامو بگم.
_____________________________________
این گرگه یا سگه ؟!
یادم میاد یه سریالی قبلاً دیده بودم " قبلاً "
خارجی بود.آره خارجکی بود.:دی
"رکس"
آره اسمش "رکس" بود.
مستند سازی کردم که بیشتر مشخص بشه.
سریال قشنگ و معروفی بود/نمی دونم حالا دیدی یا نه ؟!
وای سگه سگ گرگ بود!
بو می کشیدو "مواد مخدر" را رو پیدا می کرد.
کارگاه این سریال که نقش اول فیلم بود/
عاشق رکس بود و خیلی باهاش دوست بود.:دی
اونم از سریالای معروف ایتالیایی بود.
یا اسپانیایی ! درست یادم نیست.
دیدی رو می گم ها نه رکسو ! :دی
پالتوی کارآگاه هیمشه منو یاد پاالتوی فرزان می اندازه و پالتوی گاراگاه علوی !:دی
_____________________________________
جلوی پیرهنت حک شده 23 !!!
23 می پوشی؟
من 10 رو دوس دارم اونم قرمز ! " 10"
همون بیت های صفر و یک که خودت دیگه استادی دیگه ! "10"
اوه اوه دوستان عزیز هم که جمعشون جَمعه
فکر کنم عکسو توی هوافضا گرفته باشید؟
نه؟
مربوط به هفته ی پیشه ؟
درست حدس زدم ؟!
ازین جم با 3 یا 2 نفر آشنا هستم.
استاد نوروزی،الیار و کیارش مظفری :دی
عکسه ناب و شفافیه !
_____________________________________
راستی استاد کلاستون مستمع آزاده ؟!
سه شنبه اگر شد میام اگر شد،قول نمیدم.
میام که فقط توی کلاس بنشینم.
حرف خاصی نمی زنم. به برنامه نویسی هم کاری ندارم.فقط می آیم و می نشینم.
میام برای همین دوستی ها/حالا یا بعد ازین که کلاستون برگزار شد استاد یا قبل از آن یا در خود کلاس.
_____________________________________
قربانت دوستی خدانگهدرا تو نه غیر اون مرسی ! :دی
_____________________________________
راستی یه کتاب هم دارم "داستان هایی از پیامبران" اسم اصلیش حضرت موسی عیله اسلامه ولی خودم هنوز نخوندمش ! :دی
گفتی رفتم دره کشوی میزم رو باز کردم و دیدمش!
_____________________________________