عشق به وطن و دوست داشتن او حسی ائه که هیچ کس نمیتونه منکر اون بشه .. میخواد در هر کجای دنیا باشه ؛ هر ملیتی داشته باشه .. امروزه با نگاهی گذرا به تحقیقات پژوهشگران میشه اینو فهمید که این حس نه تنها در اعضای یک ملت،بلکه افراد یک قبیله و حتی حیوانات یک منطقه قابل درکه ..
این حس در افراد با توجه به دیدگاهاشون رشد میکنه و در بعضی موارد به مرحله "وطن پرستی" میرسه .. که خیلی راحت میشه گفت 50% اشون فقط "حرفه" ..
این بلاگ رو برای این نونوشتم که کسی یا گروهی رو محکوم کنیم ؛ فقط یک شعر راجب ایران وطن هست که گفتم با این مقدمه اینجا بگزارم هرکی خواست استفاده کنه ...
کاش که تا بهار تو زنده بمونم*
مینویسم؛زشت و زیبا تلخ و
شیرین؛گرم وسرخوش سرد و غمگین؛تو به هر حال و هوائی که باشی؛عاشقم تا
همیشه عاشق تو؛مسته با تو نفس من؛اگه باشم یا نباشم لایق تو..
خاک من ای آشناتر
از صدای قلـــب مادر
بین ما هفت کوه و دریا؛فاصله افتاده اما؛به تو نزدیکترم امروز؛قلب من میتپه با قلب تو اینجا..
(چند بار بخونید .. )
*شاعرش رو نمیشناسم
پ.ن : به نظر من ایران همین حالاش هم بهاره .. و کسی جز خودمون لایق زدن گلی بهتر از این به سرمون نیست .. نظر من اینه که خدمون باشیم به جایی که دم از بدبختی خودمون نزنیم ..
کیارش مظفری./
ترانه سرا: زویا زاکاریان
ویرانه نیست اما بهشت من با اینجا فاصله ی زیادی دارد
یکی یکی گل می کاریم و بهارش را خودمان می سازیم
ای انسان! به جای ناله کردن از زندگی، زندگی کن!!
!
! خیلی هم خوب ! زندگی جاریست مثه خون در رگها !
برات آرزوی بهار تمیز و دل انگیز و خوشی رو دارم؛
جوونای ایروونی !