دوره آشنایی با مبانی تئاتر توسط جناب آقای سلیمانی در روزهای ۲۶،۲۵،۲۴ فروردین از ساعت ۱۵ الی ۱۷ به شرح زیر در دانشکده برق برگزار می شود :
دو شنبه ۲۴ فروردین کلاس ۲۰۸
سه شنبه ۲۵ فروردین کلاس ۲۰۱
چهار شنبه ۲۶ فروردین کلاس ۲۰۹
برای ثبت نام کلاس رایگان اینجا٬ و برای عضویت در کانون تئاتر خواجه نصیرالدین طوسی اینجا کلیک کنید!! سایت رسمی کانون تئاتر
ممنون!!!
امیدوارم جلسه ی خوبی باشه
سلام خیلی عالیه
واقعا تبریک میگم
خوشحالم که این سایت باحال رو کشف کردم
فقط یه چیزی من دنبال اون مطلب می گردم که خیلی وقت پیش دیدم همون که می گفت اگه جرات داری کلیک کن
میگین چه طوری باید پیداش کنم اونم از بین سیل مطالب شما
یکی از همکلاسی هاتون در دانشگاه تربیت معلم تهران فرزانه
من که با کله میرم
از کلاس فن بیان خاطره خوبی دارم
تئاتر خیلی سخته پدره آدم درمیاد ، من هیچ وقت روم نمیشه تئاتر بازی کنم؛آدم باید خیلی تمرین داشته باشه که بازیگر تئاتر خوبی بشه.
یه سوتی بدی کار خراب میشه !
____________________________________
یک پرده از زندگی رو الان براتون به نمایش در میارم:
اون روز قرار بود من برم تهران ، توی هواپیما بودم.
ازون بالا نیگا کردم دیدم دارن باندو میشورن !
به بنده گفتن تو باید بری دانشکده مکانیک !
بنده رفتم به مکانیک!
پارسال توی دانشکده مکانیک ! :
از در مکانیک که وارد شویم میشه منتهی الیه سمت راست اون گوشه !
روی صندلی ها نشسته اند :
|حسین رنجبر|خانم خدابخش|آقای لطفیان|
خانم خدابخش در حال نوشتن یه مشت اراجیف توی دفترچه یادداشتشه !
و من این ور نشستم آقای لطفیان هم اون ور !
همین جوری نشسته بودیم .
خانم خدابخش میگه بیاید دیگه بیاید 20 تومنه !!!
حسین رنجبر :
هان من فک کردم 20 تا یه تومنی !
رویا خدابخش :
حسین رنجبر میگه :
این که گفتید موسیقی هم داره ؟!
خانم رویا خدابخش :
این نه !!!
حسین رنجبر :
نه اون ارسبارانه ؟!
خانم رویا خدابخش :
آهان اون آره !
آقای لطفیان ازون بغل سمت چپ ! :
شما بودی به من پی ام زده بودی( آف گذاشته بودی!) گفته بودی من صدای خوبی دارم و می خونم و ...
حسین رنجبر توو دلش این چیزا رو میگه : !
توو نظرات گفته بودم ، به کسی پی ام نزده بودم که.من اصلا صدای خوبی ندارم،صدای بقیه بچه ها که دارن می خونن از من بهتره ، من 2 ، 3 تا آهنگ ساختم و یه مشت چرت و پرت خوندم ولی بعد پاکشون کردم.حالا مثلنم بخونیم بعدش چی میشه,این همه که خوندن کجا رو گرفتن؟!!
عمر میگذره ! من اگر وخ بشه همه چی می خونم ،بعضی وقتام با بچه ها توو خیابون ! درس،کتاب های...,مجله و غیره ...
من خودم دانای کلم ! چون دانای کل از بالا به قضیه نگاه می کنه !
!حسین رنجبر با تعجب! روشو به جناب لطفیان می کنه،سرشو میاره جلو این جوری رو به جناب لطفیان :
من ؟!!! (کمی مکث)، نه !
در همین لحظه حمید توکلی وارد صحنه می شود !
دو نقطه 2 یی بر لب دارد !
او ایستاده ، ما نشسته !
رو به رویا خدابخش می کند و چیزی می گوید.یادم نیست چه چیزی می گوید !
رویا خدابخش در حال نوشتن اراجیفش است :
هیچ چیزی نمی گوید بهتر است !
یه دفه بلند میشه میره !
همه بچه هام رفتن خونشون !
حسین رنجبر :
خب خدافظ مام رفتیم پی کارمون !
نهایت حقیقت
!
__________________________________
موفق باشید !
__________________________________
اراجیف؟!! !
پیچیده و عجیب غریب ولی جالب بود! !!