حرف دل یه ورودی ۸۷
هرکی حال گوش کردن به داستان مستند داره بیاد تو
بدو بیا تموم شد
قسمت دوم
خب در قسمت اول در مورد امیر آقا گفتیمو در مورد اینکه این امیر خان بچه ی ساده پایین شهری برای اولین بار رفت دانشگاه و برای اولین بار یه جمع مختلط رو دیده بود
..................................................................................................
واما قسمت دوم :
اول بگم که بیشتر در این قسمت مخاطب دانشجو هست و مسئولین کمتر مورد انتقاد قرار دارند
انشا الله قسمت بعد از خجالت اونها هم در میایم
..............................................
بریم سراغ داستان
این امیر خان که رفته بود دانشگاه و بعد از گذشتن از هفت خان توی جاش دو روز خواب بود
آخرای خوابش بود
داشت خواب دخترایی رو که توی دانشگاه دیده بود رو میدید
توی اوج خواب دیدن بود
یه دفعه یه چیز خورد توی سرش
اول تو خواب خیال کرد یکی از بچه های دانشگاه داره باهاش دعوا میکنه
ولی دید نه مثل اینکه عاملی از خارج از خوابش داره میزنتش
یه دفعه به خودش اومد دیدمامانش از اون سر اتاق داره داد میزنه
هوووووووووووووووووووو امیر ، ذلیل مرده ، بلند شو برو نون بگیر ، چقدر میخوابی ، مفت خوری بسه
بلند شو ببینم ، نون تموم شد
.....................................................
بدبخت امیر خان ما که تازه داشت خوابای رنگی میدید از خواب بیدار شد و یا غرغر کردن رفت پشت آینه و شروع کرد ژل زدن به موهاشو آماده رفتن شدن
یه دفعه دوباره صدای ننش بلند شد
ذلیل مرده تا دیروز با شلوار کردی میرفتی مدرسه ،رفتی دانشگاه زیر سرت بلند شده حالا میخوای بری نون هم بگیری از این دماغ ها میزنی رو موت و لباس پلو خوریتو تنت کردی؟
اما ننش که امیر خان ما رو درک نمیکرد
نمیدونست که امیر خان ما باید بره به همه پز بده که من دانشجوی یک دانشگاه تهرانی هستم
...................................................................................
سرتون رو درد نیارم
روز اول دانشگاه کلاس شروع شد
به اصطلاح کلاس آن لاینش شروع شد
امیر خان ما که براش مهم بود ابراز وجود کنه یه ربع قبل کلاس رفت یه میکروفون خرید
بعد موهاشو ژل زدو و لباس پلوخوریهاشو تنش کرد رفت پشت کامپیوتر
انگار الان دخترا میبینندش
وب کمو روشن کردو میکروفونو هم وصل کرد
آماده شد که بره تو سایت
اولین ضد حالو خورد
سایت دانشگاش اصلا بالا نمیومد
هرچی تلاش کرد بالا نیومد
اومد یاهو مسنجرشو باز کرد تا لا اقل با او بره و با یکی صحبت کنه و ببینه مشکل از کجاست
از شانس امیر خانم یه چندتا از پسرای ددانشگاه آن شده بودند
خلاصه امیر خان ما با پرسجو کردن از اینو اون فهمید که بابا اصلا سیتو اشتباه رفته این سایتی که رفته یه سایت .......... هست که فیلتر شده
حالا خودش کامل که یاد گرفت
یکی از اد لیستای همین پسرا رو گرفت و کلی آی دی اد کرد
این امیر خان ما هم که اولین بارش بود چت میکرد و بلد نبود که سند تو آل چی هست
اومد و برای 100 تا اد لیستش دونه دونه صفحه باز کرد و براشون این پیامو فرستاد (ماشاالله یه ادبیات یک بچه پایین شهری)
با سلام خدمت دوستان87
اگه کسی در زمینه وصل شدن به کلاس مشکلی داره من راهنماییش میکنم
خلاصه زدو شانسش یکی از این دخترای دانشگاهی بهش یه pm داد
آقا وقتی خودشو معرفی کرد این امیر آقای ما اینقدر هول شد که از پشت کامپیوتر بلند شد و تعظیم کرد
ننش که داشت میدید گفت ذلیل مرده برای من بت پرست هم شدی
الهی خیر نبینی
نفرینت میکنم
ای وای خدا دیدی یچم از دست رفت
رفته تو این کامفوتر(همون کامپیوتر خودمون) چه چیزا یاد گرفته
آقت میکنم ذلیل مرده
بیا برو از خونم بیرون
خلاصه یکم از این فحشا ننه امیر آقا بهش داد
که آخر سر امیر خان ما در جوابش اینا رو گفت:
امیر : مامی این کامفوتر نیست بهش میگن پی سی
ننه امیر :حالا برای من پیسم میدی تو این خونه کوچیک خجالت نمیکشی بو راه میندازی
امیر :مامیییییییییییییییییییییییی
ننه امیر: این مامییییییییییییی دیگه کیه نکنه اسم یدونه از اون دخترای دانشگاست ذلیل بشی الهی ........ بچمو از چنگم در آوردن این دخترای ....... (سانسور شده این یه تیکه)......... مردم
بیچارم کردند
امیر که دید به قول خودش مامیش بدجور قاط زده رفت تو اتاقو درو بست
دید کلی این دختر خانوم ما براشون buze زده این امیر خان ما هم که نمیدونست این چیه خیال میکرد که براش دختره بوس فرستاده
دیگه داشت غش میکرد
دوباره اومد تعظیم کردو نشست
تازه فهمید که هنوز وبکمو روشن کرده و اونو کسی ندیده
اومد با دختره صحبت کنه که مثلا بهش یاد بده که چطور وصل بشه
در مورد تنها چیزی هم که صحبت نکرد در مورد در مورد کلاس بود
از مدل رو سری که دختره سرش میکنه پرسید تا اینکه چرا تا حالا ترشیده رو دستش
((یکی نبود بگه آخه دیگه الان دختر تا سن 40 توی خونه باباش بترشه یه چیزه طبیعی هست حالا این بدبخت که همش 18 سالشه))
خلاصه این وسط هم هی پسرا بهش pm میزدند که ازش کمک بگیرند ولی امیر خان ما مگه جواب میداد
میدونست نباید با پسرای نا محرم صحبت کنه و فقط با خواهرا بچته
آخر اعصابش خورد شدو بالای آیدیش زد no pm plz
ولی کسی اصلا به این حرفا توجه نمیکرد که مجبور شد لحنشو عوی کنه نوشت pm=ignore
ازم کارساز نبود آخر سر دیگه اعصابش خورد شد نوشت لعنت بر پدر و مادر کسی که در این زمان به این آیدی pm بدهد((همون لعنت بر پدرو مادر کسی که در این مکان آشغال بریزد))
خلاصه دیگه بعد از اینکه یه ساعت مخ این دختره رو تیلیت کرد قرار گذاشت باهاش فردا بره بیرون
و بالاخره این دختره که به امیر آقای ما سیریش شده بود رفت
امیر آقا دید داره کلاس شروع میشه
هی تلاش کرد و تلاش کرد
نزدیک به یک ساعت تلاش کرد ولی دید نمیتونه بره تو سایت
رفت تلفنو برداشت زنگ زد به دانشگاه
تازه معلوم شد هنوز این امیر خان مارو تو کلاسای آن لاین ثبت نامش نکردند
خلاصه بعد 10 دقیقه ثبت نامش تموم شد
اومد پای کامپیوتر و به یه بدبختی یوزر و پس رو زد و وصل شد
تازه دید که زده مشکلی برای سرور پیش آمده و دوباره امتحان کنید
دوبا ره و دوباره امتحان کرد
هی امتحان کرد تا بالاخره رفت تو کلاس
حالا که رفت توی کلاس دید همه دارند میگن خداحافظ
خیال کرد که کلاس تموم شده
رفت زنگ زد به دانشگاه پرسید جوابشو بهش اینگونه دادند
چقدر عجله داری بچه استادتون تصادف کرده نرسیده به کلاس دیگه این ورا هم زنگ نزنی ها
یه بار دیگه توپت بیفته اینجا برات پارش میکنم
البته امیر آقا نمیدونست هر موقع که استاد حال نداشته باشه بیاد دانشگاه و یا شاگرد خصوصی داشته باشه میگه تصادف کردمو نمیتونم بیام
خلاصه امیر آقای ما با یه ضد حال عجیبی که خورده بود اومد لباساشو دوباره در آورد و رفت دوباره بخوابه تا شاید خواب سپیده ((همون دختره که باهاش چت کرده بود)) رو ببینه.((این سپیده هم مثل همو امیر یه اسم مستعاره فقط برای راحت تر نوشتن داستان))
و اینگونه بود که روز اول رو هم امیر خان ما به سر برد
و رفت تا هم خوابه سپیده جونش رو ببینه هم خوب بخوابه تا فردا که میره سر قرار چرتش نگیره
این داستان باز هم ادامه دارد
فقط تو نظراتتون راهنمایی کنید تا بهتر این داستان رو جلو ببریم
قسمت های قبل این داستان
حرف دل دارم کیست که آن را گوش کند ـ ماجراهای امیر خان _ قسمت اول
طول متنت از طول معیار بیشتره!
خیلی هم بیشتره!
چطور قسمت اصلی متن را با طول معیار مقایسه کنیم؟
http://kntu.blogsky.com/1387/08/24/post-6681
اعمال قانون طول معیار به نویسنده ی متن واگذار خواهد شد!
http://www.kntoosi.com/1387/12/14/post-8582
حمید جان الان خوبه؟
با این وصفی که تو گفتی ! مگه در روستاها اینترنت هست که دانشجوی الکترونیکی باشه
خوشتیپ عابروی خودت رُ دوست نداری چرا به بچه ها توهین می کنی
کاش قبل انتشار متنِ خودمون رُ بخونیم !
حداقل یک بار ! و دیگر هیچ !
خوشتیپ خودتی ما که تیپی نداریم
اگه متن اول رو میخوندی این حرفو نمیزدی
بعد این هم نقدی به زبان طنز هست
و خود بچه ها استقبال کردند
بعد هم توی روستا ها هم اینترنت هست
بدی ما اینه که خیال میکنیم فقط همه چیز توی تهران
بعد اولا این چیزی که گفتم از نظر کلی توی دانشگاه واقعیت داره
حالا من یه مقدار آب و تابش دادم
بعد حتی اسم شخصیت ها رو هم از خودم گفتم (خطاب به خودم) تا کسی ناراحت نشه
در ژایان خود بچه ها خواستند که ادامه بدم اگه هم اکثر بچه ها بگند که ادامه نده منم ادامه نمیدم
نه عزیزِ دلم من متنِ قبلیت رُ خوندم و خوشم اومده بود اما این متن چیزِ دیگریست
آره حرفت درستِ شخصِ خاصی رُ له نکردی فقط همه رُ با هم لِه کردی :دی
فکر می کنم بدونی چی می گم این توصیفِ تو از یه دانشجوی سالِ 2009 ای توصیفِ جالبی نیست
غیر از واقعیت رو نگفتم
اول هم گفتم که این متن خطاب به دانشجو هاست
انشاالله در متن بعد هم از خجالت مسئولین دوباره در میایم
در ضمن هر کسی یک برداشتی از این متن میکند
قضاوت رو میذاریم برای آخر که همه نظر دادند
شاید من اشتباه برداشتم بوده
پس فعلا صبر میکنیم
حالا میخوای بری نون هم بگیری از این دماغ ها میزنی رو موت و لباس پلو خوریتو تنت کردی؟ مفت خوری بسه . ۴- پشت کامپیوتر بلند شد و تعظیم کرد . از ۳ جمله ی اولتون خوشم نیومد ولی در مورد جمله ی ۴ خیلی خوشم اومد چون خودتون اعتراف کردین که جلوی خانم ها باید تعظیم کنید
یله اینم گفتم تا خانما دلشون خوش بشه
اگه خیلی خوشحالید بدونید قراره یه متن هم در مورد شما بزنم زیاد ذوق نکنید
بعد معلوم میشه
دی :
نقل قول :"غیر از واقعیت رو نگفتم"
فقط به این نکته توجه داشته باش که واقعیت در مناطق مختلفِ جغرافیاییِ ایران می فرقه :دی
نمی دونم منظورت از مسئولینُ اینا چیه ،مشکل من با همین خطاب به دانشجو بودنِ متنتِ
شخصیت انسان ها بازیچه نیست!
وقتی که چنین متنی رُ منتشر می کنی و به راحتی اون رُ به شخصیت تمام دانشجو ها نسبت می دی
جرأتِ جَسورانت دیدنیست
شما هر جور میخواهید برداشت کنید
جسور بودن یا حماقت
ولی من یه سوال لز شما میکنم
چرا این فرهنگ بد وجود دارد
که هر قشری که مورد نقد قرار میگیرند سریع مقابله میکنند
من هم خودم دانشجو هستم
اگه مورد نقد قرار دادم در درجه اول خودم رو مورد نقد قرار دادم
ولی بهتر نیست که قبل از اینکه مخالفت کنیم ببینیم چقدر از این نقد صحیح هست
بهتر نیست کمی به آن فکر کنیم بعد مخالفت کنیم
..............................................................
وقتی نقد میکنیم در مورد یک قشر
منظور کل قشر نیست بلکه منظور قسمتی از این قشر است
وقتی میگم دانشجو یعنی ممکن هست ۱۰ درصد از این قشر باشد یا همه
پس کمی در مورد تعریف طنز تحقیق کن
با عرض پوزش : شر و ور بود شاید واسه 87 ای ها اینجوری بوده :دی
ما از روز اول سرمون تو لاک خودمون بود
بعدش هم دختر تو خیابون فراوونه (البته با عرض پوزش از جمعیت اناث دانشگاه ) اگه کسی دنبال این کارا باشه لزومی نداره بیاد دانشگاه کافیه یه چرخ تو خیابون بزنه
بعدش هم اکثر دانشجو هایی که مجازی میخونن (یا حد اقل اونایی که من میشناسم ) اونقدر کامپیوتر بلدن که فرق بین سند تو آل و خورشت قیمه رو بدونن
خب مثل اینکه همه بهشون بر خورده اگه ناراحتید باشه
ولی این رو که گفتم واقعیت هست
اگه شما چشمت باز نبوده ولی من با چشم خودم این مسائل رو دیدم
درمورد سند تو آل رو هم بگم طنز همیشه کمی اغراق داره و آن هم برای زیبایی کار هست
هم ادبیاتت ضعیفه
هم استعداد طنز نداری
در ضمن
در این متن دانشجو ها مورد انتقاد واقع نشدند ، به آنها توهین شد
با A موافقم
خودت یه بار این متنو خوندی؟
به همکلاسیهات لطف کن و دیگه تراوشات طنز ذهنت رُ واسشون رو نکن.
ببخش که تو ذوقت زدم
جواب شما هم همون جواب نظر بالایی هست
فقط می خواستم بگویم من نظر دهنده بالایی نبودم ...
ایشالا هر کجا که هستید موفق ، شاد و پیروز و سلامت باشید.شما برنامه نویسی پیشرفته رو این ترم ندارید ؟
ممنون
نه ندارم
مقدماتی رو دارم
ادامه بده جالب دار میشه
چشم