شعری از پروفسور هشترودی در مورد ریاضیات
منحنی قامتم، تابع ابروی توست
خط مجانب بر آن، طره گیسوی اوست
حد رسیدن به او، مبهم و بی انتهاست
بازه تعریف دل، در حرم کوی دوست
چون به عدد یک تویی من همه صفرها
آن چه که معنی دهد قامت دلجوی توست
پرتوی خورشید شد مشتق از آن روی تو
گرمی جان بخش او جزئی از آن خوی توست
بی تو وجودم بود یک سری واگرا
ناحیه همگراش دایره روی توست
پروفسور هشترودی
ریاضی و زندگی!
!
جالب بود!! ممنون!
بسی خندیدم !
خوش به حالش ریاضی روی کلماتش تاثیرگذاشته من که خودم شبیه انتگرال شدم!
بنده خدا دخترش چند سال پیش خودکشی کرد
اصلاحش کنید
منحنی قامتم تابع ابروی توست
خط مجانب بر آن طره گیسوی توست
ممنون
دوست عزیز،
شعری که شما به نام پروفسور هشترودی و احتمالن به نقل از ویکی پدیا در صفحه خود آورده اید، تضمینی است که من حدود 22 سال پیش بر غزلی که در سال های دهه 40 در مجله "یکان" چاپ شده بود سروده ام و متاسفانه در اینترنت و با تغییرات و اغلاطی پخش شده است. من به زودی این شعر را منتشر خواهم کرد و از شما هم خواهش می کنم آن را از صفحه خود بردارید.
با سپاس.
دوست عزیز
من سراینده این شعر ( دکتر محمد حسین قائمی) را شخصا از دوران دانشجویی میشناسم. روح روانشاد هشترودی اصلآ از این شعر خبر ندارد. حد اقل برای روشن شدن موضوع یک توضیحی در وبلاگ بنویسید.
برای توضیح بیشتر لطفآ به آدرس زیر مراجعه بفرمایید. http://mhghaemi.wordpress.com/2010/04/09/6/
با تشکر