سکوتم را به باران هدیه کردم//،
تمام زندگی را گریه کردم//
، نبودی در فراق شانه هایت//
به هرکسی رسیدم تکیه کردم
گفتم تو شیرین منی گفتی تو فرهادی مگر؟
گفتم خرابت میشوم گفتی تو ابادی مگر؟
گفتم ندادی دل به من گفتی تو جان دادی مگر؟
گفتم ز کویت میروم گفتی تو آزادی مگر؟
گفتم فراموشم نکن گفتی تو در یادی مگر؟
گفتم خاموشم سالها
سالها گفتی تو فریادی مگر؟
گفتم که بربادم مده گفتی نبر بادی مگر؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پس سخن کوتاه کرد گفت
ان دل که بوود زه عشق خالی
سیلاب غمش برد حالی
تبارک الله به این همه ذوق شعری!
سلام
خوبی شما
شعر زیبا و ساده ای گفتی مخصوصا بیت دومش عالی بود
فقط مصرع آخر از بحر خارج شدی و هر چی فکر کردم نشد که پیشنهادی برای اصلاحش بدم
به هر حال عالی بود