به نام خدا
آقای خاتمی بیا! انتظار زیادی نداریم
ایران فقط تهران نیست. مردم ایران هم فقط شخصیتهای دانشگاهی و سیاسی و فرهنگی نیستند. مردمی که بامدادان به جستجوی پیشرفت ایران در این پهنه پرافتخار پخش میشوند و شبهنگام در خانههایشان گرمی ساختن فردا را با همدیگر تقسیم میکنند. تاکنون میلیونها کلمه تحلیل و نظر از شخصیتهای مختلف سیاسی، فرهنگی و دانشگاهی در رسانهها درباره انتخابات ریاست جمهوری و تصمیم خاتمی منتشر شده است. این بار به جای گفتگو با شخصیتهای سیاسی مطرح، ترجیح دادیم پای نظرات کسانی بنشینند که در کمین 22 خرداد در پی آفرینش حماسهای دیگر هستند.
وقتی کوروش، جوان بندرعباسی، با آهنگ دلنشین کلامش فراتر از هر تحلیل و دغدغهای از خلق حماسه 30 میلیونرای برای خاتمی میگوید به جنبشی که زیر پوست ایران در حال حرکت است بیشتر امیدوارم میشوم.
اینجا تهران، یکی از روزهای سرد بهمنماه است. گوشی تلفن را بر میدارم و کد شهرهای دور و نزدیک ایران را مرور میکنم. شمارهای میگیرم و هممیهنی را به یک گفتگوی کوتاه درباره آینده دعون میکنم. گروهی میگویند نظری نداریم. گروهی ناسزا میگویند. گروهی بیتاب میشوند و برای اقای خاتمی پیغام میفرستند که حتما بیا و گروهی در پاسخهایشان مرا و همکارانم را به 22 خرداد دعوت میکنند.
اینجا تهران، در یکی از روزهای سرد بهمنماه با کرمانشاه تماس میگیرم. الهام زنی 30 ساله است و تازگیها مشغول به کسبوکار شدهاست. درباره ضرورت نامزدی آقای خاتمی به خبرنگار «موج سوم» میگوید: «واقعاً آقای خاتمی نمیخواهد بیاید؟ مگر وضع مردم را نمیبیند؟مگر نمیداند مردم در هر سن و سالی که هستند و هر سطح از در آمد که دارند بازهم به بهانهای تحت فشار هستند؟». به الهام میگویم یکی از نگرانیهای اقای خاتمی همین انتظارات مردم است زیرا ممکن است نگذارند کارها در حدی که مردم انتظار دارند پیش برود. پاسخ میدهد: »ما 8 سال دوران آقای خاتمی را تجربه کردهایم. با مشکلات ایشان هم آشنا هستیم. کسی از خاتمی انتظار معجزه ندارد. ما آن موقع از خاتمی توقعات زیادی داشتیم ولی به برکت آمدن بعضیها به همان دوران قانع شدهایم و خواهیم بود».
میپرسم برای آقای خاتمی چه پیامی دارید؟، چند لحظه به فکر فرو میرود و میگوید: «دریغ است ایران که ویران شود».
این بار به سمت شرق کشور میروم. یک جوان 18 ساله مشهدی گوشی را بر میدارد؛ تا خودم را معرفی میکنم با لهجه مشهدی میگوید: من سال آینده برای اولین بار میتوانم در انتخابات شرکت کنم؛ میخواهم فقط به آقای خاتمی رای بدهم. میپرسم چرا؟ میگوید: راستش آدم وقتی به آقای خاتمی نگاه میکند، پیش خودش فکر میکند که میتواند رئیس جمهور خوشتیپ و خوشسخن هم داشت. میگویم همین؟، میگوید: نه! پدر و مادرم میگویند آقای خاتمی آبروی ایران را در دنیا خرید. باز میگویم همین؟، میگوید: نه! دوستانم میگویند در دوره آقای خاتمی جوانان را زیاد اذیت نمیکردند. آقای خاتمی برای جوانان احترام قایل بود. تا میخواهم بگویم «همین؟»، میان کلامم میپرد و میگوید: آقا همینها برای ما جوانها شده یک حسرت. ما اگر میخواهیم به آقای خاتمی رای بدهیم برای این است که تو خیابان به مو و لباسمان گیر ندهند. مهمتر از همه اگر تو کنکور شرکت کردیم، اینگونه نشود که با رتبه بالا هیج جا قبول نشویم.
این جوان مشهدی که خودش را صادق معرفی میکند یک پیام برای آقای خاتمی دارد: به آقای خاتمی میگویم میخواهی نیایی نیا، اما ایران که بدون رئیس جمهور نمیماند. این وسط جوانی ماست که ممکن است تباه بشود."
اینجا تهران است. آقای خاتمی در جمع جوانان ستاد 88 اعلام کرده است که تا چند روز آینده تصمیمش را اعلام میکند. نفسها در سینه حبس است.
با مرد میانسالی در همدان همسخن میشوم. در پاسخم میگوید: هنوز گروهی از مردم هستند که از خاتمی گلایههایی دارند. آقای خاتمی میتوانست بهتر از آن هم عمل کند. اما نکته اینجاست که با کارهایی که در این مدت شده است، عملکرد آقای خاتمی یک غنیمت برای مردم شده است. بنابراین مردم با تمام توان میخواهند که آقای خاتمی دوباره رئیس جمهور شوند. این مرد 42 ساله همدانی به خاتمی پیام میدهد که به خاطر مردمی که زیر فشار هستند و حقشان یک زندگی آبرومندانه است بهتر است که رئیس جمهور شوند.
به این هموطن همدانی میگویم که آقای خاتمی دغدغههایی دارند؛ مثلا اینکه نگذارند کارها خوب پیش برود یا مردم بعد از چند ماه سر و صدایشان بلند شود که پس چه شد حل مشکلات ما. در پاسخ میگوید: اینکه نگذارند یا نمیگذارند بحثی است که آقای خاتمی باید از پسش بربیاید. مردم که وسط دعوا نیستند. کسی هم آنها را دعوت نمیکند که چون نمیگذارند پس مردم بیایید وسط یک کاری بکنید. اما در این چهار سال آنقدر بلا سر مردم آمده که اگر در چهار سال بعد وضع به تدریج به همان دوران برگردد انتظار مردم برآورده میشود. مردم انتظار زیادی از خاتمی نخواهند داشت.
کوروش 22 ساله است. دانشجویی پرشور! وقتی خودم را معرفی میکنم مرا فراموش میکند و انگار که شخصاً با آقای خاتمی سخن میگوید، سخانش را با خبرنگار «موج سوم» مطرح میکند: آقای خاتمی! مردم، همه، شما را دوست دارند. با شما احساس دیگری دارند. فکر میکنند که شما عضوی از خانوادهشان هستید. برای همین بیایید. اینقدر هم ناز نکنید.من فکر میکنم اگر شما بیایید مردم 30 میلیون به شما رای میدهند. میگویید نه؟ شما نامزد بشوید آنوقت میبیند که مردم ایران مثل دوم خرداد حماسه میآفرینند و به شما 30 میلیون رای میدهند. لطفا اینقدر ناز نکنید. بابا! شما رئیس جمهور میشوید، ما هم میشویم همان ملت سابق. از این بهتر چی میخواهید؟" میگویم یعنی ملت ایران انتظارات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ندارند؟ میگوید: مگر میشود نداشته باشند؟ چون انتظاراتی داریم میگوییم خاتمی بیاید. وگرنه خب بیخاتمی هم میگذرانیم. ما میخواهیم آقای خاتمی بیاید که انتظاراتمان را برآورده کند. برآورده کردن مردم قانعی چون ملت ایران که کاری ندارد. بعضیها بلد نبودند اما آقای خاتمی بلد است.
میگویم: آقا کوروش! اگر اقای خاتمی آمد و نتوانست کاری بکند چه؟ میگوید: همین که بیاید و رئیس جمهوش بکنیم کم کاری نیست. خب کاری نکند وضع از این بدتر که نمیشود. همین که خیلی کارها نمیکند هم مهم است، حتی اگر نگذارند کارهایی که میخواهد را بکند.
اینجا ایران است. خاتمی در آستانه یک تصمیم بزرگ قرار دارد. ملتی در انتظارند. و فردایی که باید با شور و امید ساخته شود. مرد عباشکلاتی ایران آیا در آستانه عید انقلاب بزرگترین عیدی خود را به مردم خواهد داد؟ ملتی در انتظار است. نمی دانم چرا شعر «آرش کمانگیر» سیاوش کسرایی در ذهنم زنده شده است. آیا خاتمی آرش ایران میشود؟
اگه هممون امام زمان(عج) رو اینجوری صدا کرده بودیم تاحالا اوده بود.
آقای خاتمی نیا! انتظار زیادی نداریم


به حد کافی گند کاشته ای
ج-۳ ) اعضا در قسمت اصلی متن، می توانند از اندازه قلم ۲ یا کمتر استفاده نمایند، در قسمت ادامه مطلب محدودیتی در انتخاب اندازه قلم وجود ندارد.
http://kntu.blogsky.com/1387/10/15/post-7660/
صادق باشه ...اینجوری نه ... باشه .... میام ... اومدم...باشه ... انتظار نداری ... باشه... میام...
سید محمد خاتمی 87/11/6
عاقل کسی است که از تجربه هایش پند گیرد.................
لیاقتتون احمدی نژاده