قابل توجه تمام پسر های با جنبه ( الکترونیکی) دانشگاه خواجه نصیر الدین طوسی.یاد بگیرید نصف شماست ها .
ماجرا از این جا شروع شد
تقریبا 16 سال قبل در یک روز بارانی در فصل زیبای پاییز وحید کوچولو به همراه مادرش به سوی پیش آمادگی (پس میشه حدس زد وحید کوچولو 4 سالشه) در حال قدم زدن بود که در راه وحید دوست و همکلاسی ( که خانم تشریف داشتن ) دید و همه چیز معمولی بود مادر ها داشتند صحبت می کردند و وحید و دوستش در حال نگاه کردن به یکدیگر که ناگهان دوست با هم چنان ناز و اشوه ای به وحید کوچولو نگاه کرد و چشمکی زد که تیر عشقی بر قلب وحید کوچولوی داستان ما نشاند صحبت ها تمام شد و خداحافظی کردند به راه خود ادامه دادند. روزها گذشت و وحید کوچولوی داستان ما هر روز به عشق دیدن و هم صحبتی دوست خود به کلاس می رفت و واحد هایی هم چون خمیر بازی و کار دستی را با نگاه کردن و محو تماشای دوست شدن می گذراند ( آخر ترم نتیجه اش رو می بینه ). وحید کوچولو که 6 ماهی بود عاشق شده بود دیگر یه پا مجنون بود ( مثل این فیلم هندی ها )غافل نشیم که دوست هم از وحید کوچولو بدش نمیاد اما به خانواده گفته قصد ازدواج نداره. وحیدبالاخره دل رو به دریا زد و در ایام عید نوروز از فرصت استفاده کرد و با پدر و مادر صحبت کرد .
وحید کوچولو : مامان بابا ایخوام(می خوام) یه حرف مهم بجنم(بزنم) ( عادت کنید – خوب بچه است هنوز )
بابا : بگو عزیز دلم .
وحید کوچولو : بابا مامان من ژن ایخوام.
بابا و مامان : چی ؟ ( با هم ) ( تفاهم از اینجا معلوم میشه ها )
وحید کوچولو : من ژن ایخوام .
بابا : هه هه هه ( بابا از شدت خنده به کما رفت )(اینجاست میگن با بچه دار شدن علاقه همسر ها به هم کم میشه.شوهر در حالت کماست زن بچه اش رو بغل می کنه )
مامان : وای خدایا شکرت پسرم عاشق شده .
مامان : بیا عزیزم . بیا بغل مامان .(وحید کوچولو می پره تو بغل مامان)
مامان : مامان فدات بشه . کی هست این دختر خوشبخت
وحید کوچولو : دوشتم
مامان : آها . بهت تبریک میگم پسرم . دختر خوشگلیه ( مامان تو دلش : البته اگه اون بینی رو عمل کنه ) .
مامان : چقدر دوسش داری ؟
وحید کوچولو : بیشتر از تو و بابا (مامان تو دلش : پسره ی احمق – هنوز نه به باره نه به دار اون ایکبیری رو بیشتر از ما دوست داره )
مامان : خونشون کجاست ؟ کجایی هستن ؟ بابا مامانش چی کاره هستن ؟ ماشینشون چیه ؟ ویلا دارن ؟
وحید کوچولو : خومشون : بالا شهر – اهل : .......( بیب – به دلیل مسائل امنیتی ) – باباش مدیر عامل یه شلکت ( شرکت) - مامانش دکتره . یه عالمه ماشین دارن
مامان : پسرم خوسبختی تو آرزوی منه اما فکر می کنی بهت بله بگه ( مامان تو دلش : می خوام صد سال سیاه نگه )
وحید کوچولو : آره – چلا ( چرا) نگه
مامان : پسرم ما خونمون پایین شهر – بابات کارمند ساده ی دادگستری – ماشینمون آریا – و ..........
وحید کوچولو : چه لبطی داله ؟ ( چه ربطی داره )
مامان : پسرم تو هنوز کوچولو هستی درک نمی کنی
وحید کوچولو : ( با گریه ) ولی من دوستم رو می خوام – یا اون یا هیش کی دیگه ( احتمالا هنگامه از رو کپ زده )
مامان : نه پسرم ما آبرو داریم نمی خوایم خودمون رو کوچیک کنیم بریم و نه بشنویم و برگردیم
وحید کوچولو : می خوام - می خوام ( در حال گریه و پا کوبیدن به زمین )
بعد از صحبت ها مادر وحید دیگه اجازه نداد وحید سر کلاس حاضر بشه. پدر رو بعد از یه هفته میبرن بیمارستان ( واقعا زنش دوسش داشته )– وحید هم که می خواد نشون بده مرد شده میره با پدر دوستش حرف می زنه که اون هم میزنه تو پرش و میگه دخترم رو به هر کس نمی دم و نامزد داره و هفته بعد داره میره اروپا و از این مدل پیچوندن ها . وحید اون ترم مشروط میشه و اخراج ( اون زمون ها یه ترم مشروط می شدی اخراج می کردن ). بابا که تو بیمارستانه و وحید مجبور میشه بره سر کار . میره تو مکانیکی دایی کار می کنه و از درد دوری و از مدل حرف ها ناراحته و غمگین .روزگار می گذره و می گذره . وحید داستان ما الان 20 سالشه و مسئول مکانیکی شده و خرج مادرش رو می ده و از این تریپ فردین بازی ها. ولی وحید داستان ما در یک بعد از زندگی تغییر نکرده و اون هم اینکه هنوز هم میگه که :
من زن می خوام - می خوام - می خوام
نمی دونم نکته پند آموز داشت یا نه - اگه داشت بهش اشاره کنید .
اما می دونم که باید دست به کار بشیم من که در اولین فرصت میرم زن می گیریم برای حمایت از وحید داستان بالا .
یک دونه دیگه نظر بدید رند بشه
بشه ۱۰۰تا
مسئول هماهنگ کننده خودمم که راه اندازی کردم اما هر قسمت مسئول خودشو داره و برای انجام جوشکاری نظر تمام افراد مهم و اجباری است. شما هم مسئول قسمت خواهران بودید.

تایید میشه
بودجه ام بخوایم واسه زن گرفتن میدین...من وامه با بهره کم و با باز پرداخت ۱۰۰ ساله میخوام واسه ازدواج
اگه میدن مدارکمو بیارم
جویا پا شو بیا پیش داداش وحید کارت رو راه می اندازه
بله یادمه
میخواستم ببینم رئیسمون کیه

جویا جان این مرکز سعی در آسان کردن راه ازدواج برای جوانان دارد و از هرگونه کمکی که در توان ان باشد دریغ نخواهد کرد. ما در خدمت خواهیم بود. قدمتان بر روی چشمان الیار
آره راست میگه پات تو چشم الیار
اگه یه پرادو و یه خونه تو فرشته به من می دین من هم میام عضو می شم :دی



در غیر اینصورت این عمل قبیح رو به شدت ملعون می کنم!! مرگ بر اسرائییییییییییل!! :دی
ای بابا پویا جان شما که از متخصصین هستی
شما دیگه چرا؟
خجالت بکش از خانومت بترس(از لنگه دمپای ای که به طرفت پرت میشه




)
وحید جون من هیچ وقت نه از کسی می ترسم و نه به کسی بدهکارم .این که اسم نبردم علتش این بود که نمی خواهم با کسی بحث کنم . فعلا یکم سرم شلوغه .اما اگر اسم دوست داری می گم : خودت . مسعود . پویا . خانم شبنم . هانی و....... . کافیه ؟؟
بی حیایی هم حدی داره !!!
برو حالشو ببر .
آخی - الهی - برو سرت خلوت شد بیا - حضوری جوابت رو می دم نمی خوام جو پست رو عوض کنم
بچه ها و دوستان عزیز همکلاسی
بابت این شوخی ای که راه انداختیم برای خنده بد نبود
. امیدوارم همگی زودتر ازدواج کنید
که فواید بسیار زیادی خواهد
داشت.هرکس دوست داشت بعدا بیاد یکی یکی فوایدش رو با دلیل براش بگم.


)
از همگی عذر خواهی میکنم
امیدوارم همگی در امر ازدواجتون موفق باشید (ولی بعد از محرم ها
لطفا دیگه ادامه ندید
ممنون
اااااااااااااااااااااا


چه خبره اینجااااااااااا
پس من چیییییییییییی؟!!
بابک سلمان ۶۰ تا کامنت میگذاره بعدش می گه سرم شلوغه
ما خودمون تو هالیوودیم...
بچه ها یکی از دوستانمون به تنهایی میخواستن محیط همکلاسی رو عوض کنند و این مشکلات را برطرف کنند. من به ایشون تبریک میگم و ایشون اظهار داشتند که این شوخی ما کار ایشون رو خراب کرده. بنده از ایشون عذر خواهی میکنم اما دوست عزیزم مطمئن باش که در شوخی ها نیز حرفهای بسیار جدی وجود داره. کمی تامل بیشتر در این مورد و تصمیم گیری بدون غضب و عصبانیت حتما تو را روشن خواهد کرد.
امیدوارم در این امری که گفتی موفق باشی
از ما که گذشت ، دیگه باید به فکر شما جوونای مجرد باشم
ممنون
آقا پویا اگر دیدی که من اینجا کامنت گذاشتم علتش این بود که دوست داشتم تو پست وحید نظر بدم . بعدش با کسی هم بحث نمی خواستم بکنم . الا هم که می بینی دارم جواب تو رو می دم علتش اینه که آدم حسابت کردم و گرنه جواب نمی دادم
حالا ۴ یا ۶ چه فرقی داره
دل دیگه
۴ تا ۶ دو ساله میشه ۸-۷ تا زن گرفت در دو سال
ای جان چه ناز گریه می کنه
گناه داره ساکتش کنین دیگه
چشم - بچه ساکت
چیزی نمگم که دوباره قهر کنی بابک جان... این رو هم میگذارم به حساب بچه بازی های دیگت.
جوابت رو نمی دهم .
دوستان بسه دیگه. تلاش های دوست خوبمون بابک سلمان در جهت سر و سامان دادن به تهاجمات فرهنگی در همکلاسی را به هدر ندید. روتون تو روی هم باز میشه و تمام زحمات بابک هدر میره.
شوخی بود این مرکز و این چیزا .لطفا ادامه ندید.
ممنون از بابک به خاطر پست های زیباش که مشکلات دانشجویان را بررسی میکنه.
تکبیر
استغفروالله! همین گونه هست که اوامر زندگی را به بذله و شوخی گرفته و به منبر رفتنهای چندین ساعته ما پوزخند میزنید! یعنی چه برادر، ما این همه توان گذاشتیم و مرکز زدیم و نیرو جمع کردیم و بودجه گرفتیم از... ( به دلیل مسایل جانی گفتن نتوان).
حالا از همه اینها که بگذریم من یک مسیله رو بگم که هنوز تاسیس نشده کار سه بنده خدا را راه انداختیم(تف به ریا).
اینگونه نیز نباشد که با هم قهر کنید، شست پای وحید تو ناف علی سیستم اگر بندهای از این لوسبازیها در بیاره(رونوشت به خودم).
یک دیدگاه بیست پرانتز خورد، همین است که میگویند حاج آقا او بالا که میری حواست نیست بیراهه یاوه میگی.
در هر صورت چشم دشمنان اسلام کور، انرژی هستهای حق مسلم ماست و مرگ بر اسراییل و صلوات ختم کن!
آیت الله مساله ای پیش آمده -
با اجازه از شما می خواستم ببینم چند زن اعتباری می توان اختیار کرد ؟
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
لهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
چی صلوات میفرستید



هنوز من که چیزی نگرفتم
پس کی نوبتم میشه
من زن میخوام
امیر جان بیا پیش خودم برات حلش میکنم.
محمدی هاش صلوات
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
به به همه ی دوستان زحمت کشم در این مرکز خسته نباشید میگم .اجرکم عندالله
ولی اقا مسعود وبقیه دوستان خیلی زود اقدام به بدبخت شدن کردین
دس دس !!
دوست عزیز دلسوزم
من مشتاق هستم که با شما در مورد این عمل پسندیده صحبت کنم و شما را قانع کنم که اولا این سنت پیامبر بدبخت شدن نیست و زمان آن هم زود نیست. این شرایط بد جامعه است که سن ازدواج را بالا برده. ای کاش تمام پدران و مادران به فکر رفع این مشکل باشند.



(خوشبخت)


منتظرم که با هم صحبت کنیم. میدونم که بعد از صحبت طولی نمیکشه که خودتم بد بخت میشی
چرا راه ننداخته تعطیلش کردید؟؟!

نه. چرا تعطیل. ما آماده ارائه تجربیات و جاده صاف کردن هستیم

بیکارمااااااا
سلام به همه من بار اولم بود اینجا اومدم اگه بخواین به این موضوع سرسری نگاه کنین میتوتین نسبت بدین به عشق دوران دبیرستان که فکر میکنن همه چی تو عشقه و میخوان هرجورشده بهش برسند اما وقتی زمان میگذره بزرگتر میشن میفهمن حق با اونا نبوده و با بزرگترها بوده اما کاشکی عشق امروزی یه ذره پاکی بچگی داشته باشه
ممنون
سلام به همه من بار اولم بود اینجا اومدم اگه بخواین به این موضوع سرسری نگاه کنین اما میتونیناین جوری هم نگاه کنید مثلا نسبت بدین به عشق دوران دبیرستان که فکر میکنن همه چی تو عشقه و میخوان هرجورشده بهش برسند اما وقتی زمان میگذره بزرگتر میشن میفهمن حق با اونا نبوده و با بزرگترها بوده اما کاشکی عشق امروزی یه ذره پاکی بچگی داشته باشه
ممنون
sharmande chan kalamash ja monde bod
خانم بهار میشه منظورتون را بیان کنید؟ این که گفتید یعنی چی؟
درست متوجه نشدم
سلام بچه ها !

یکی از دوستام وبلاگ شما و علی الخصوص این پست رو بهم معرفی کرد! ما هم بر آن شدیم تا خود برای خویشتن آستین بالا زده(بزرگترا که این کارو نمیکنن) و اقدام به زوجه گزینی نمایم.
پس بدین وسیله اعلام مینمایم من هم زن میخوام !!!!
البته شما منو نمیشناسید و من هم شما رو !!
ولی اگه زن زشت و بد اخلاق و ... پیدا کردید بدینش به من !!!
راستی من هم توی مرکز جوشکاریتون عضو میکنید؟؟؟؟؟
بله جانم اشکالی نداره. شما نیز میتوانید عضو شوید.
دوستان و عزیزان توجه فرماید مسعود زن گرفته است بریزید سرش ازش شیرینی بگیرید