دیدن یک فیلم رمانتیک در شبی سرد زیر لحاف پشم شیشه با لیوان چایی و شکلات تلخ ریز کردن خرده های نان برای گنجشکهایی که پشت پنجره ات می آیند و گاهی به شیشه نوک می زنند و دوست داری فکر کنی که دارن ازت تشکر می کنن....
پیدا کردن جای پارک در خیابانی شلوغ آن هم درست روبروی جایی که کار داری...
خریدن کفش پاشنه ۲۰ سانتی در حالیکه می دانی برای راه رفتن با آن نیاز به واکر خواهی داشت
خبر کنسل شدن مهمانی پرزحمتی که مجبور به گرفتنش بودی و موکول شدن آن به بعد از امتحاناتت.....
پیداکردن موضوعی بکر و کارنشده برای پایان نامه...
به نقل از ذهن خاکستری
ایول
خودت ایول...
لحظات شیرین! احساس خوشبختی!!
از همون کله ها
ذهن خاکستری!؟
آره خب یه سایته
دیدن یک فیلم رمانتیک در شبی سرد زیر لحاف پشم شیشه با لیوان چایی و شکلات تلخ ریز کردن خرده های نان برای گنجشکهایی که پشت پنجره ات می آیند و گاهی به شیشه نوک می زنند و دوست داری فکر کنی که دارن ازت تشکر می کنن....
لذت بخش ترین حالتی که میشه تصور کرد!!
من بجای گنجشکا به گربه ها غذا میدم
واکرو تا حالا از نردیک ندیدم ؟
من خودم واکر عصا
چاکر داش حسین
پوشوندنه تعداد نا محدودی لباس تن یه کودک 5 ساله در زمستون و این که اون بعدش بگه میخواد بره دسشویی.
این طرح در حال بررسیه!