ناگفته ها درباره ریزعلی خواجوی (دهقان فداکار)

 

درباره این مرد فداکار و ناگفته هایی که در کتابها چاپ نشد.*** رو ادامه مطلب بزنید...

داستان ریزعلی خواجوری (دهقان فداکار) رو که حتماً تو کتابهای درسی یادتونه. البته الانه عنوانش از دهقان فداکار به "فداکاران" عوض شده و بخشی از داستان درباره ریزعلیه. 

ماجرای دهقان فداکار یک ماجرای واقعی است و در سال 1347 اتفاق افتاد. و اما ناگفته ها : 

1- اسمش ریزعلی خواجوی نیست بلکه ازبرعلی حاجوی است.

2- دهقان فداکار متولد سال 1309 هست و الان 78 سالشه. 

3- ماجرا سال 1347 اتفاق افتاد و دهقان ما اون موقع 32 سال داشت. 

4- در میانه به دنیا آمد. 

5- شغلش کشاورزی است. 

6- الان در میانه به سر می برد و همچنان مشغول کشاورزی است. 

7- 42 نوه و 7 نتیجه دارد.  

8- جز آذری ، زبان دیگری بلد نیست. 

9- شب حادثه ، قطار با دیدن مشعل او نایستاد بلکه با شلیک تفنگ شکاری دهقان فداکار ایستاد. 

10- ماموران قطار و مردم به سرش ریختند و کتکش زدند ! چون فکر می کردند قصد آشوب داشته است. 

11- توضیحات ازبرعلی زیر ضربات مشت و لگد مردم کارگر نشد چون ازبرعلی به زبان آذری حرف می زد. 

12- یکی از مسافرها که آذری زبان بود منظورش را فهمید و در نتیجه مردم دست از کتک زدنش برداشتند. 

13- ازبرعلی همراه رئیس قطار سوار قطار شدند و به آرامی باهم به سمت توده سنگ رفتند و در آنجا مردم بر دستانش بوسه زدند. 

14- بعد از ماجرای آن شب ازبرعلی تنش کبود شد و در اثر سرما تا مدتها در بیمارستان بستری بود و تمام گوسفندانش را فروخت و هزینه درمان کرد. 

15- پس از آن ماجرا دهقان فداکار تا مدتها خبر نداشت که داستانش در کتابهای درسی چاپ شده است. 

16- مردی مهربان و متواضع و نوعدوست است. 

17- چند سال قبل به پاس فداکاریهایش به وی خانه ای هدیه شد. 

 ۱۸- جدیداْ طی برنامه هایی که آموزش و پرورش برایش ترتیب داده است هر از گاهی به یک مدرسه ابتدایی سر می زند تا بچه ها دهقان فداکار را از نزدیک ببینند.

منبع : مجله خانواده سبز و shahabnews.com