مردی به دربار خان زند می رود و با ناله و فریاد می خواهد تا کریمخان را ملاقات کند... سربازان مانع ورودش می شوند ! خان زند در حال کشیدن قلیان ناله و فریاد مردی را می شنود و می پرسد ماجرا چیست؟
پس از گزارش سربازان به خان ؛ وی دستور می دهد که مرد را به حضورش ببرند... مرد به حضور خان زند می رسد و کریم خان از وی می پرسد : چه شده است چنین ناله و فریاد می کنی؟ مرد با درشتی می گوید دزد ، همه اموالم را برده و الان هیچ چیزی در بساط ندارم ! خان می پرسد وقتی اموالت به سرقت میرفت تو کجا بودی؟! مرد می گوید من خوابیده بودم!!! خان می گوید خب چرا خوابیدی که مالت را ببرند؟ مرد در این لحظه آن چنان پاسخی می دهد که استدلالش در تاریخ ماندگار می شود و سرمشق آزادی خواهان می شود ... مرد می گوید : من خوابیده بودم ، چون فکر می کردم تو بیداری...! خان بزرگ زند لحظه ای سکوت می کند و سپس دستور می دهد خسارتش از خزانه جبران کنند و در آخر می گوید : این مرد راست می گوید ما باید بیدار باشیم!!
مسئولیت قبول کردن کار سختیه!
و قبول کردن اشتباه سخت تر!!!
ممنون از نظرتون.
به زبان دیروز :
آهــــــــــــای اهل شـهر
آسوده بخوابیـــــــــــد
شبگرد بیــدار است !
به زبان امروز :
شبا که ما می خوابیم ...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این روز ها همه در خوابند !
بیمه تقبل می کند...
این روزها بیداری هم کفایت نمی کند!!! باید چشمانمان را بیشتر باز کنیم و بهتر ببینیم!!!!
فرزانه جان ممنون از نظرت.
من فکر کردم شبا فقط همکارای من بیدارن![](http://www.blogsky.com/images/smileys/011.gif)
خوشحالم که از اشتباه درتون اوردم دزد عزی.............
اا ببخشید دوست عزیز!!!!! دی:
ممنون از نظرت.
خیلی قشنگ بود...بسیار از این داستان عبرت گرفتیم
قشنگی از خودته عزیزم. بله عبرت انگیز بود!!!! دی:
ممنون از نظرت گلی.
جالب بود . (البته قبلا خونده بودم.)![](http://www.blogsky.com/images/smileys/007.gif)
ممنون! کجا خونده بودین؟؟!!!!!!!!!
یادم نیست
معرکه بود
لطف دارین. ممنون از توجهتون!!
wo0w ایول حاضر جوابی !![](http://www.blogsky.com/images/smileys/017.gif)
مرسی ی ی ی
دی:
مرسی از نظرت!